به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين فيلم را «كريس ويتز» كارگرداني كرده و فيلمنامه آن بر اساس رماني اثر «استفاني مهير» نوشته شده است.
سال گذشته فيلم سينمايي «گرگ و ميش» بر اساس جلد نخست رمان «مهير» ساخته شد و اين فيلم ادامهاي بر فيلم گرگ و ميش است.
«استفانی مهير» نويسنده 34 ساله آمريكايي سه كتاب را با موضوع خون آشامها نوشته كه عنوان اين كتابها «گرگ و ميش» ،«خسوف» و «ماه جديد(ماه نو)» است. آثار اين نويسنده جوان به فارسي نيز ترجمه شده است.
«كريس ويتز» كارگردان 39 ساله آمريكايي پيش از اين آثاري چون «قطبنماي طلايي» ، «سقوط به زمين» و « درباره پسر» را ساخته است.
در اين فيلم كه نمايش جهاني خود را از بيستم نوامبر آغاز ميكند بازيگراني چون «كريستين استوارت» ، «رابرت پاتينسون» و «تيلور لايتنر» بازي كردهاند.
كتاب
استفاني مير ادعا ميكند ايده نگارش مجموعه «گرگ و ميش» در سال 2003 به ذهن او خطور كرده است. داستاني كه پسري خونآشام به دختري علاقهمند ميشود، اما در واقع به خون او تشنه است!
اما گويي اين رويا آن قدر براي اين نويسنده جوان جدي ميشود كه امروز در سيزده جلد منتشر شده، دو فيلم بر اساس آن ساخته شده و فيلم سوم نيز در سال آينده اكران خواهد شد.
مير ظرف سه ماه روياي خود را به يك رمان كامل تبديل كرد و البته باز هم به گفته خودش آن روزها چندان به انتشار اين داستان فكر هم نميكرد. ولي خواهر وي با خواندن اين داستان آن قدر مشتاق اين داستان ميشود كه از انتشارش حمايت كرده وي را متقاعد ميكند كه براي يك ناشر درخواست بفرستد.
مير 15 درخواست را ارسال ميكند و در نهايت نامه پانزدهم وی با پاسخ مثبت رو به رو شد و هشت ناشر براي چاپ آن اعلام آمادگي ميكنند تا اينكه در نوامبر 2003 وي قراردادي 750 هزار دلاري را با ناشري با نام «ليتل براون و شركا» امضا ميكند.
گرگ و ميش در سال 2005 با منتشر ميشود و در هفته اول 7500 نسخه فروش رفته و در ظرف يك هفته به ليست پرفروشهاي نيويورك تايمز راه مييابد و حق انتشار آن به 27 كشور جهان فروخته شده و به انتخاب ويراستارهاي «نيويورك تايمز» بهترين كتاب سال ميشود.
نويسنده
اما تمام اعتبار ميز مديون همان روياي سوم ژوئن 2003 است كه تبديل به داستان «گرگ و ميش» شد. مير در سال 2008 نويسنده سال از نگاه نشريه «يو اس اي تودي» شد تا جايي كه در بين 100 شخصيت تاثيرگذار سال نيز قرار گرفت.
همه اين موفقيتها از همه نظر براي مير غير قابل تصور بود. وي پيش از انتشار داستان «گرگ و ميش»، هيچ رمان يا حتي داستان كوتاهي ننوشته بود و اين نشان ميدهد چگونه يك انسان معمولي در آريزونا ظرف 5 سال ميتواند با نگارش يك داستان به شكلي كامل شرايط زندگياش را تغيير دهد.
داستانهاي مير درباره خونآشامهاي جوان و تازهكار و رمانتيك، موجي از انتشار آثار سطحي و بيمايهاي را به وجود آورد كه نويسندهاي چون : «ال.ام مونتگومري» از اين جمله است.
اين ابتذال تا جايي پيش رفت كه «غرور و تعصب» اثر «جين آستين» را نيز تبديل به نمونهاي از «گرگ و ميش» كردند تا زامبيها در داستان آستين هم نقش بازي كنند!
فيلم
«ماه نو» در واقع حرف تازهاي بيش از گرگ و ميش ندارد. داستاني با روايتي كسلكننده از غيبت دراكولاي خوشتيپ داستان كه اساسا هراسی در دل نمياندازد و دلتنگيهاي غيرمنطقي دخترك جوان نشان ميدهد كه دوستان بومياش كه تبديل به گرگ شدهاند مييابد از وي در برابر دراكولاهاي بد محافظت كنند.
در «شهر خونآشامها» كمي چاشني ترميناتوري به خونآشام جوان اضافه ميشود و در صحنههايي حركات رزمي وي بيشتر صحنه را كمدي ميكند تا اينكه هيجانانگيز باشد. سرانجام دوباره داستان به خوبي و خوشي پايان ميگيرد تا سومين قسمت هم بتواند دلارهاي بيشتري براي كارگردان به ارمغان آورد.
گرچه اين فيلم نخستين تجربه ويتز براي كارگرداني فيلمي درباره خونآشامهاست، ولي مادربزرگش سالها پيش به عنوان بازيگر در يك فيلم اسپانيايي بازي كرده بود و بردارش -پل ويتز- نيز امسال فيلم «همكاري خونآشامها» را روانه پرده سينماها كرده بود.
اين سومين فيلم است كه ويتز با بهرهگيري از يك رمان پر فروش ميسازد. «قطبنماي طلايي» و «سقوط به زمين» ديگر فيلمهاي اقتباسي اين كارگردان به شمار ميآيند.
«ماه نو»، دومين اقتباس از رمان پرفروش «استفاني مير» در واقع بيشتر شبيه كاريكاتوري ازداستانهاي خونآشامهاست كه در قالب يك فيلم نوجوانانه، تنها مخاطب عامه را هدف قرار داده است. ولی به نظر ميرسد در همين زمينه هم ناموفق بوده است./
نظر شما