محمد قبادی
-
نگاهی به کتاب «پاسیاد پسر خاک»- ۱؛
داستان یک تصمیم مهم؛ چرا ابوترابی از خلبانی دست کشید؟
جعفر گلشن روغنی، پژوهشگر تاریخ در یادداشتی مفصل به مرور کتاب «پاسیاد پسر خاک» تالیف محمد قبادی پرداخته است.
-
به یاد مرحوم سید علیاکبر ابوترابی؛
روایتی از وداع آزادهای در اسارت که نگهبان اردوگاه را به گریه انداخت
ابوترابی به سمت در خروجی اردوگاه رفت. احسان، سرباز عراقی را در آغوش گرفت و به او گفت: «برادرم احسان! من خدمتهای صادقانه تو را فراموش نمیکنم» و احسان که در آغوش ابوترابی افتاده بود سر بر شانهاش گذاشت و گریست. ابوترابی به قصد احترام به دوستانش تا در خروجی اردوگاه عقبعقب رفت و برای خداحافظی دستی به زمین خاکی و سیمهای خاردار کشید و بر دو چشمش گذاشت و بوسید...
-
محمد قبادی:
اسارت، تابوی ناگفته رزمندگان جنگ تحمیلی است
محمد قبادی، پژوهشگر تاریخ جنگ معتقد است: نگاه غیرتخصصی به موضوع اسیر و اسارت، نابلدی برخی نویسندگان و گاه زیادهخواهی برخی راویان در بیان وقایع و رویدادها و همچنین نگاه غیر حمایتی از راوی و پژوهشگر ناخودآگاه ادبیات اسارت را محدود و در گامهای ابتدایی خود نگهداشته است.
-
پیشنهاد مطالعه نوروزی_۶؛
«روزهای پیامبری» روایتی نفسگیر و متفاوت از یک پیامرسان
محمد قبادی، پژوهشگر معتقد است: «روزهای پیامبری» خاطرات غلامحسن حدادزادگان، روایتی نفسگیر و متفاوت در میان بسیاری از آثار منتشر شده دارد.
-
نگاهی به کتاب «جنگ و دولت در خاطرات دکتر سیدمحمد صدر»-۳
نقش مجاهدین خلق در کشتار حجاج ایرانی در مکه چه بود؟
سیدمحمد صدر اواخر مرداد ۱۳۶۴ به سفر حج رفت و در آنسفر با اتفاقی روبرو شد که تعجبش را برانگیخت. پاسخ اینابهام و سوال را هم سال ۶۶ با شنیدن خبر کشتار حاجیان ایرانی در حج گرفت. اتفاقی که سال ۶۴ توجه صدر را در مکه به خود جلب کرد، فیلمبرداری گسترده نیروهای امنیتی سعودی از حاجیان تظاهراتکننده بود. او میگوید سعودیها فیلمهای سال ۶۴ را با دقت بررسی و تجزیه و تحلیل کرده و به تصمیمات سال ۶۶ رسیده بودند.
-
نگاهی به کتاب «جنگ و دولت »/۱
وقتی حفاظت جایش را به تشریفات داد و برخی مسئولان بیاخلاقی کردند
وقتی ترورها یکی دو سال ادامه یافت، کمکم مسئولین هم عادت کردند و برخیشان نشستن در ماشین ضدگلوله و داشتن محافظ و برقراری تشریفات به مذاقشان خوش آمد، اما این خوشایند شایسته مسئولین نظام نبود.