نویسنده کتاب «درسگفتارهای ایرانشناسی» گفت: هویت ما ایرانی ـ اسلامی است و هر دو این تمدنها مایه افتخار ایرانیاناند. هم کوروش مایه افتخار ماست و هم سلمان فارسی._
وي دين را اصليترين ويژگي هويت ايراني دانست و گفت: ايرانيان همواره ديندار بودهاند، همان ويژگي كه در دوران پيش از اسلام و حتي زرتشت نيز براي ايرانيان صادق بود. فرهنگ نيز ويژگي مهم ديگري است كه ميتوان براي هويت ايراني ذكر كرد. در واقع، نخبگان و هنرمندان و بهويژه شاعران بودند كه اين فرهنگ و هويت را براي ما رقم زدند. نخبگاني نظير فردوسي، فارابي، بوعلي و سايران نقش كليدي در شكل دادن به هويت اين ملت داشتند.
نویسنده كتاب «عقل در سه دين بزرگ آسماني» تاريخ را يكي ديگر از مولفههاي هويت ايراني ذكر كرد و گفت: هيچ ملتي نظير ايرانيان قدمتي تاريخي در يك موقعيت جغرافيايي مشخص نداشته است. به اعتقاد هگل، نخستين دولت سياسي همزمان با تشكيل حكومت كورش در ايران شكل گرفت. دستكم از نظر شرقشناسان، دو هزار و پانصد سال است كه كشور ايران با اين نام و مكان تاريخي موجودیت دارد.
وي افزود: چنين تاريخ پرقدمتي بسيار در شكلدهي به هويت يك ملت تاثيرگذار است. اين موضوع هنگامي به خوبي خود را نشان ميدهد كه بدانيم كشوري به نام «امارات متحد عربي» تنها چهل سال است كه شكل گرفته يا كشور آلمان پس از «بیسمارك» شكل كنوني را به خود گرفت و با اين نام خوانده شد. در چنين وضعيتي، خودباختگي برخي جوانان ايراني در برابر كشورهايي نوپا و فاقد هويت تاريخي پرقدمت تاسفانگيز است.
منصورنژاد درباره مقالاتي با موضوع هويت ايراني كه به اين كتاب افزوده است، گفت: رويكردهاي ايرانيان درباره هويت ايراني، بررسي ديدگاه دكتر جواد طباطبایی درباره هویت، تعامل با هویت غربی و اسلامی، پاراداوکس در گفتمان هویتی رژیم پهلوی و درسهای آن، عناوین و موضوعات این مقالاتند.
وی درونمایه اصلی این اثر و مقصود از نوشتن آن را چنین توصیف کرد: قصدم از نگارش کتاب، طرح این موضوع بود که نباید به بهانه دفاع از اسلام به عناد و ستیز با ایران باستان و نفی تمامی ارزشهای آن پرداخت و همچنين اسلام را به اشتباه به اشتباه سبب افول تمدن و زوال ایران دانست. هویت ما ایرانی ـ اسلامی است، هر دوی این تمدنها مایه افتخار ایرانیاناند. هم کوروش مایه افتخار ماست و هم سلمان فارسی.
منصورنژاد رویکرد مقالاتی که دراین کتاب گرد آورده است را نیز نگرشی متعادل به ارزشهای باستانی و اسلامی کشورمان در ساختن هویت ایرانیان برشمرد و گفت: واقعیت این است که فرهنگ ایران باستان و اسلام چندان از یکدیگر دور نیستند، بلکه در یک راستا قرار دارند. ایرانیان همواره دیندار و در جستوجوی عدالت بودهاند و به لحاظ سیاسی تاریخی قابل توجه داشتهاند. اهالی این تمدن در هر دو حوزه دین و سیاست همواره خوش درخشیدهاند.
وی ورود اسلام به ایران را نه تنها سبب افول تمدن ایران ندانست، بلکه آن را عاملی برای عمق گرفتن این تمدن برشمرد و گفت: قرون سوم تا پنجم هجری، عصر طلایی اسلام را در ایران شاهد بوديم که گردانندگان اصلی آن، اندیشوران ایرانی بودند. فارابی بود که برای نخستین بار فلسفه سیاسی را در اسلام مطرح کرد و این نوآوری در رشتههای دیگر علوم مختلف نيز از سوی اندیشمندان ایرانی صورت گرفت. بنابراین نه تنها اسلام سبب افول تمدن ایران باستان نشد، بلکه آن را عمیقتر کرد و شاخههای مختلف علوم را سامانیافتهتر و مدون ساخت.
نویسنده کتاب «دین و توسعه» همچنین ديدگاه مستشرقان در اين كتاب را بررسی کرد و آنها را در سه گروه عامل، عالم و عاشق جاي داد. وی در این باره گفت: دستهاي از مستشرقان به عنوان عاملي از سوي دولت متبوع خود به ايران میآمدند تا اطلاعاتی از اوضاع مختلف ايران براي غارت بيشتر کشورمان به دست بیاورند.
وی افزود: گروه دوم مستشرقانياند كه با ديدگاهي آكادميك و علمي مسايل را بررسي ميكنند و ديدگاهي واقعبينانه از آنها ارايه ميدهند كه کتاب اين گروه از مستشرقان را عالم نامیده است. برخي از شرقشناسان غربي نيز شيفته ايران و انديشه و هنر اين كشور ميشوند كه هانري كربن از جمله آنهاست.
منصورنژاد، ايرانياني كه به بررسي مسايل ايران و هويت و فرهنگ آن ميپردازند را نيز داراي سه رويكرد دانست و گفت: عدهاي از اين كارشناسان با اسطوره جلوه دادن ايران باستان و ستايش بيشائبه از آن، سعي در مخرب معرفي كردن اسلام براي ايران دارند. عدهاي نيز باستان ستيزند، اما دغدغه چنداني نيز براي دفاع از اسلام ندارند. گروهي نيز با گرايشهاي غربگرايانه و با عينك غربي سعي در شناسايي هويت ايراني دارند.
وي گروه سوم را كارشناساني معرفي كرد كه حد ميانه را ميگيرند و هويت ايراني را برساختهاي از ارزشهاي باستاني ايران و اسلام معرفي ميكنند و گفت: در اين كتاب نيز چنين رويكردي اعمال شده است.
منصورنژاد با اشاره به طرح مبحثي درباره وجه تسميه ايران در اين كتاب، گفت: به اشتباه تصور ميشود كه واژه ايران از قوم آرياييها گرفته شده است، در حالي كه ايران پيش از ورود بربرها داراي تمدن بود. همچنين آرياييها قومي بربرمآب بودند و نميتوان پذيرفت كه آنها تمدن را به ايران آوردند، بلكه اين آرياييان بودند كه در تمدن ايران ذوب شدند.
چاپ نخست کتاب «درسگفتارهای ایرانشناسی: وجه تسمیه، رویکردها و مولفهها» از سوی انتشارات جوان پویا منتشر شد.
نظر شما