مترجم كتاب «درآمدي بر فلسفه معاصر غرب» نوشته «آنتوني آپيا» اين اثر را گزارشي جامع و دقيق از فلسفه تحليلي غرب در دوره معاصر برشمرد و گفت: «آپيا» كه از چهرههاي فلسفه تحليلي به شمار ميآيد، در اين كتاب به نقادي نيز ميپردازد، اما ويژگي كتابش بيشتر به دليل جامعيت و عمق آن است.\
وي افزود: به طور كلي در چند دهه گذشته دو نحله فلسفي «قارهاي» و «تحليلي» در غرب شكل گرفتند كه فلسفه قارهاي بيشتر در كشورهاي آلماني و فرانسويزبان و فلسفه تحليلي در كشورهاي انگليسيزبان رواج و گسترش يافت.
استاديار گروه فلسفه دانشگاه تهران با بيان اين كه «بيان تفاوتهاي اين دو فلسفه نياز به مباحث دقيق و فني دارد» گفت: در تعريفي اجمالي ميتوان گفت كه فلسفه تحليلي، بر برهاني كردن مدعياتش تأكيد دارد. اين فلسفه معتقد به فروكاستن هر ديدگاه به اجزايش يا تحليل هر نظريه به اجزاي سازنده آن است. در مقابل، گرايش فلسفه قارهاي به سوي سيتسمسازي و ارايه نگاهي جامع است. ميتوان با مسامحه گفت كه فلسفه قارهاي؛ كلگرا و عامنگر و فلسفه تحليلي؛ جزءگراست.
وي در پاسخ به اين سوال كه «آيا فلسفه غرب نيز در سدههاي اخير دچار افولي كه كم و بيش در فلسفه اسلامي شاهد آنيم، شده است؟» گفت: افولي كه از آن سخن گفته ميشود، تنها مختص فلسفه نيست و در تمامي حوزههاي معرفتي و علوم طبيعي جهان اسلام به جز كلام و فقه، ديده ميشود.
واله به بيان تفاوت اساسي ميان جغرافياي جهان اسلام و غرب پرداخت و گفت: دنياي اسلام از سيصد سال پيش تاكنون شاهد گسست در دانش نظري و طبيعي بوده است. انديشمندان مسلمان دستاوردهاي درخشاني در اين دو حوزه دارند، اما اين دستاودرها به صورت زنجيرهوار و سينه به سينه به دانشمندان منتقل نشد. در ميان دانشهاي نظري اسلامي تنها علوم فقه و كلام از پيوستگي برخوردارند، در حالي كه دانشهاي معرفتي و طبيعي در غرب دچار اين گسست نشده و به صورت زنجيروار به هم متصلند.
كتاب «درآمدي بر فلسفه معاصر غرب» نوشته «آنتوني آپيا» بهتازگي از سوي انتشارات گام نو منتشر شده است.
نظر شما