شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۴
باید سر این مار رافضی را قطع کنیم

پس از آغاز فعالیت شهید انصاری به عنوان رایزن فرهنگی ایران، یکی از افراد مؤثر وهابی در سودان در روزنامه‌ای نوشت: «باید سر این مار رافضی را قطع کنیم»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا شهید ابراهیم انصاری به عنوان رایزن فرهنگی ایران در سودان، فعالیت خود را در دفتری آغاز می‌کند که از کمترین امکانات نیز برخوردار نیست. اما در مدت کوتاهی، فعالیت‌های فرهنگی ایشان چنان گسترده شد که آوازه آن به گوش رهبران وهابی رسید. آنها از این موضوع احساس خطر کردند و یکی از افراد مؤثر وهابی در سودان در روزنامه‌ای نوشت: «باید سر این مار رافضی را قطع کنیم» اما نبوغ ارتباطی و شخصیتی شهید انصاری باعث شد که در ملاقات چند ساعته با او، نگاه آن فرد به شهید انصاری و حتی تشیع تغییر پیدا کند.

ماه‌های آخری بود که شهید انصاری به عنوان رایزن فرهنگی ایران در سودان حضور داشت. از آسمان سودان آتش می‌بارید و گرمای وحشتناک هوا، ایرانی های سفارت و رایزنی را هم بی‌حال و گرمازده کرده بود. شهید انصاری انتظار میهمان عزیز و مغتنمی را می‌کشید که قرار بود آن روز در سمت دادستان کل کشور برای بازدید به سودان سفر کند.

شهید آیت الله رئیسی و چند نفر از دستیارانش وارد خارطوم پایتخت سودان شدند اما وضعیت جسمی ایشان چندان تعریفی نداشت. شهید انصاری که در منزلش انتظار آنها را می‌کشید، با صدای زنگ در، از جایش بلند شد، عبایش را پوشید و به استقبال آنان رفت. حال و روز دادستان هم چون کارمندان سفارت تعریفی نداشت، شهید انصاری با دیدن این تصویر لبخندی زد و گفت: درمان این حال فقط شربت دست‌ساز و مخصوصی است که خانواده‌ام در حال درست کردن آن است. آب و هوای خارطوم سر ناسازگاری دارد و ما سال هاست که به آن عادت کرده‌ایم.

شهید انصاری به مانند شهید آیت الله رئیسی یک مسئول تراز انقلاب بود و خود را وقف انقلاب و کشورش کرده بود و برایش محل خدمت، زمان و حقوق آن برایش تفاوتی نداشت. این خاطره روایتی کوتاه از یک دیدار، در سفر شهید آیت الله رئیسی به کشور سودان و دیدار با حجت‌الاسلام انصاری در سمت دادستان کل کشور بود.

باید سر این مار رافضی را قطع کنیم

برشی از کتاب به وقت بیروت:

صدای بلند یا الله ابراهیم حلقه را پراکنده کرد و هرکس به سمتی رفت. ابراهیم از دور نگاهی به میز انداخت و روزنامه ای را روی آن دید. پرسید خیر باشه؟! چی توی این روزنامه است که آن قدر واسه تون جذابه؟! یکی از همکارانش فوری روزنامه را در دستانش مچاله کرد و انداخت توی سطل زباله. ابراهیم روزنامه را از میان باقی کاغذهای داخل سطل بیرون کشید و روی میز باز کرد. دید به پشتوانه تبلیغاتی و مالی وهابیها او را تهدید به ترور کرده اند. زیر عکس ابراهیم نوشته شده بود: «سر این مار رافضی را قطع کنید.»

«به وقت بیروت» که شامل خاطرات همراهان، نزدیکان و آشنایان این شهید والامقام از ایران تا آفریقا و سودان است، به قلم حجت‌الاسلام مصطفی رضایی در انتشارات حماسه یاران نیز آن را به چاپ رسیده است. این کتاب در ۱۶۱ صفحه به بهای ۷۰ هزار تومان عرضه شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها