شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷
تقویت داستان‌نویسی بومی با پرورش نویسندگان خلاق از دل اقوام/ادبیات کودک نیازمند سنت‌گرایی است

بوشهر- سید سعید هاشمی، شاعر و نویسنده حوزه کودک و نوجوان بر این باور است که با پرورش نویسندگان و هنروران از دل طوایف و اقوام ایرانی، باید جریان داستان‌نویسی‌ بومی و سنت‌گرایی را در ادبیات داستانی معاصر توسعه داد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): داستان یکی از گونه‌های ادبی است که نقش شگرفی را در تثبیت تاریخ و فرهنگ یک سرزمین ایفا می‌کند؛ چراکه داستان‌ها با جای دادن اساطیر، افسانه‌ها، حماسه‌ها، قهرمان‌ها، رویدادهای تاریخی، زیست بوم و فرهنگ و ادبیات فولکلور طوایف و قبایل مختلف ملت‌ها و... در خود، تصویر نسبتا گویایی از برهه‌های تاریخی مختلف و جریانات فرهنگی، اجتماعی و... سرزمین‌های گوناگون را روایت می‌کنند.

از این‌رو، داستان‌ها امروزه نه تنها در ادبیات، بلکه در جامعه در هویت‌سازی و هویت‌مندی و توسعه ارکان فرهنگی آن نقش بی‌بدیلی را ایفا می‌کنند. هرچند جریان داستان‌نویسی مدرن در ایران با تاخیر وارد شد اما با ظهور نویسندگان صاحب‌سبک و اندیشمند، این سبک خیلی سریع به بدنه ادبیات کشور نفوذ کرد و شاهکارهای کم‌نظیری بر اساس زیست‌بوم و فرهنگ فولکلور طوایف مختلف ایرانی بر پایه داستان پدید آمدند که به‌دلیل محتوای مایه‌دار و غنی و نثر سلیس و روان هرگز به کهنگی زمان دچار نشده و خوانش آن‌ها همواره برای مخاطبان تازگی و لطف خاصی دارد.

شوربختانه جریان داستان‌نویسی در ایران به‌ویژه در حوزه کودکان و نوجوانان در سال‌های اخیر تحت تأثیر عواملی نظیر ترویج فزاینده کارهای ترجمه‌ای و انتشار آثار تألیفی بی‌کیفیت با موضوعات کلیشه‌ای و تکراری و نثر ضعیف و تصویرگری‌ها و صفحه‌آرایی‌های غیرحرفه‌ای، کم‌جان ظاهر شده تا جایی که مقام معظم رهبری در بازدید از غرفه‌های کودک و نوجوان در سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به این مسئله مهم اشاره و تأکید کردند که «باید تا آنجا که امکان‌پذیر است در زمینه تولید کتاب‌های کودکان و نوجوانان متناسب با فرهنگ خودمان، تلاش شود تا از کتاب‌های بیگانه بی‌نیاز شویم.»

طبیعتا افزایش آثار تألیفی و بومی در حوزه ادبیات داستانی، نیازمند شناسایی نیازهای جامعه مخاطب، تعریف سیاست‌ها و سازوکاری مشخص و مدون دارد چراکه هر اثر بومی تا زمانی که از موتیف‌های قوی و نثری خواندنی و جذاب برخوردار نباشد، یارای رقابت با آثار قوی ترجمه‌ای را در این ژانر نخواهد داشت.

سیدسعید هاشمی که یکی از شاعران و نویسندگان مطرح حوزه کودک و نوجوان است و کارهای وی به‌ویژه آثار طنزش از مخاطبان پروپاقرصی برخوردار است، بر این باور است که «امروز حوزه داستان کودک و نوجوان را با رفتن به سمت بومی‌نویسی و سنت‌گرایی و پرورش نویسندگان خلاق و خوشفکر از دل طوایف و قبایل ایرانی می‌توان توسعه داد و تقویت کرد.» این دیدگاه بهانه‌ای شد تا با این نویسنده و شاعر پیرامون اهمیت داستان و دلایل کم‌بودن و ضعف آثار تألیفی در این ژانر به گفت‌وگو بنشینیم.

-چرا داستان‌نویسی برای کودکان و نوجوانان اینقدر اهمیت دارد؟

داستان جزو هنرهای اولیه و ذوق‌های ابتدایی انسان از بدو آفرینش تا عصر حاضر است. به عبارتی، از آن دسته از بدیهی‌ترین هنرهایی به‌شمار می‌رود که انسان‌ها به‌راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کنند، چون در مقایسه با هنرهای دیگر ساده‌تر و دم‌دست‌تر است. بی‌شک این داستان است که می‌تواند زندگی و افکار ما را به همراه رازهای آفرینش نسل به نسل و از تمدنی به تمدن دیگر منتقل کند.

-با توجه به این توضیح شما که داستان در انتقال تفکرات و زیست انسانی از تمدنی به تمدنی دیگر نقش دارد، پس چرا امروز در زمینه آثار تألیفی حوزه کودک و نوجوان با خلأ مواجه شده‌ایم؟

در این زمینه دلایل زیادی دخیل است که یکی از آن‌ها، این است که متأسفانه مسئولان ما دیر به فکر افتادند. قبل از انقلاب که اصلا چنین بحث‌هایی مطرح نبود و بعد از انقلاب هم این بحث بسیار دیر شروع شد. دلیل دیگر کم بودن آثار تألیفی حوزه کودک و نوجوان، «زبان مؤثر» است که در این زمینه باید اشاره کنم زبان فارسی در میان زبان‌های دنیا، غریب است، بنابراین علاقه‌مندان به این زبان در مقایسه به زبان‌های غربی و آمریکایی کمتر هستند، از این‌رو، نتوانسته تاثیرگذاری خود را در حوزه داستان جهانی کند.

سومین دلیل، آموزش است. در کتاب‌های آموزشی و درسی در مهدکودک‌ها و مدارس از سوی متولیان امر، داستان گنجانده نشده است. حالا شاید قصه‌گویی در برخی از برنامه‌ها در این مراکز آموزشی نمود داشته باشد؛ اما قطعا کارهای این‌چنینی برای علاقه‌مند کردن کودکان و نوجوانان به حوزه داستان به تنهایی کفایت نمی‌کند!

شما ببینید در ایتالیا سال‌هاست کتاب «پینوکیو» نوشته کارلو کلودی به‌عنوان کتاب معارف دینی‌ در آن‌جا تدریس می‌شود؛ ولی در ایران چند رمان از سوی آموزش و پرورش یا آموزش عالی به‌صورت مواد آموزشی برای مخاطب معرفی شده‌است؟!

-شما یکی از دلایل مهم کم‌بودن آثار تألیفی حوزه کودک و نوجوان را مسئله زبان دانستید؛ با توجه به اینکه قشر کودک و نوجوان دارای روحیات خاصی هستند، باید با زبان ویژه‌ای هم برای آن‌ها نوشت؛ تصور می‌کنید نگارش آثار تألیفی به زبان طنز چقدر می‌تواند آن‌ها را به دنیای داستان ایرانی جذب کند؟ 

طنز همیشه و در همه دوره‌های تاریخی در همه فرهنگ‌ها و کشورها؛ چه غربی و چه اسلامی تأثیرگذار بوده است. طنز به‌دلیل زبان شیرین و دلنشین و شوخی‌های بانمک و دلچسب در انتقال تفکرات انسانی کارایی و نقش شگرفی دارد؛ چراکه با زبان خیلی روان و ساده‌ و ملموس، مفاهیم و پیام داستان را به مخاطب خود انتقال می‌دهد. 

محبوبیت کارهای طنز در میان مخاطبان، حقیقتی است که نه تنها من و نویسندگان معاصر، بلکه شاعران ایرانی قرون پیش نظیر عبید زاکانی، حافظ، سعدی و... نیز در طنزسروده‌ها، غزل‎‌ها و نثر دلنشین و طنزآمیز خود بدان اشاره کرده‌اند. حتی احادیث بزرگان دینی ما بر این واقعیت صحه می‌گذارد.

-چرا در آثار امروزی اغلب نویسندگان از زبان طنز عبور کرده و بیشتر زبان جدی را برای روایت داستان‌های خود برگزیده‌اند؟

مهم‌ترین دلایلی که در این زمینه می‌توانم به آن‌ها اشاره کنم، این است که زبان طنز به خوبی شناسانده نشده ضمن اینکه طنز محتوای بسیار سختی است که از هر قلمی و هر هنری برنمی‌خیزد. بنابراین کسی که می‌خواهد طنزنویس شود یا هنر طنز را ارائه کند، خداوند حتما باید غریزه و ذوق طنز را در نهاد او قرار داده باشد که متاسفانه تعداد این دسته از نویسندگان طنزنویس امروز در ادبیات کودک و نوجوان بسیار کم است.

-با توجه به اینکه سال‌ها برای کودکان و نوجوان می‌نویسید آن هم اغلب با زبان طنز، از دید شما چرا امروز هم در حوزه آثار جدی و هم طنز به کارهای تکراری و کلیشه‌ای دچار شده‌ایم؟

من فکر می‌کنم آنچه امروز ادبیات کودک و نوجوان به آن نیاز شدیدی دارد، روی آوردن به سنت‌گرایی و بومی‌نویسی است؛ چون ادبیات کودک و نوجوانان ما به‌ویژه در یکی دو دهه اخیر به‌شدت به سمت ادبیات غرب پیش رفته که مقام معظم رهبری در بازدیدی که از سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران داشتند نیز به این موضوع مهم اشاره کردند.

متأسفانه امروزه نه تنها محتوای ادبیات نویسندگان ما به سمت ادبیات غربی می‌رود؛ بلکه مثل زمان پهلوی، کتاب‌های ترجمه بر کتاب‌های بومی ما غلبه پیدا کرده‌اند. حال این بیم وجود دارد که به‌دلیل کم‌رنگ شدن بومی‌گرایی، سنت‌گرایی و ایرانی‌نویسی در آثار تألیفی، کودکان و نوجوانان به سمت آثار غربی نظیر هری‌پاتر، کارآگاه لاوسون و... گرایش پیدا کنند!
 
-قطعا بومی‌گرایی در آثار تألیفی مؤلفه‌های خاص خود را دارد که اگر رعایت نشوند، کارهای تولیدی، کارهای ضعیفی جلوه خواهند کرد و چه بسا موجب دلزدگی مخاطب کودک و نوجوان شوند؛ از دید شما مهم‌ترین مؤلفه‌هایی که نویسندگان باید در کارهای بومی به آن توجه داشته باشند، کدامند؟

آشنایی با سنت‌های طوایف، روستاها، عشایر و شهرهای گوناگون کشور، رشد و آموزش دادن افرادی از دل این طوایف می‌تواند نقش مؤثری در بومی‌نویسی داشته باشد. برای مثال، اگر از دل طوایف بلوچ، نویسنده‌ای نداشته باشیم، نمی‌توانیم این قوم بزرگ را به شکل مطلوبی در ادبیات و آثار مکتوب خود معرفی کنیم.

به عقیده من، تا نویسندگانی از خطه کردستان و آذربایجان نداشته باشیم، نمی‌توانیم زیست‌بوم و فرهنگ و سنن این خطه‌ها را در ادبیات به نحو شایسته‌ای بازشناسی کنیم. بنابراین باید هنرمندان و نویسندگانی از دل این طوایف آموزش بدهیم تا بتوانیم پرتره گویایی از بوم و فرهنگ و ادبیات فولکلور جغرافیا و اقوام مختلف ایرانی در ادبیات کودک و نوجوان‌مان ارائه کنیم.

خوشبختانه تلویزیون و سینما به این مهم پی برده‌ و در این زمینه به تولید محتوا روی آورده‌اند؛ اما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان متأسفانه هنوز موفق نشده‌ایم که قلم‌به‌دستانی از این قبایل و طوایف به اندازه کافی پرورش دهیم.

-بی‌شک بازشناسی سنن و زیست‌بوم و فرهنگ و ادبیات فولکلور مناطق مختلف ایران در آثار داستانی حوزه کودک و نوجوان نقش مهمی در بازنمایی هویت نسل امروزی  و همویت‌مندی آن دارد، آیا شما با این نظر موافقید؟

بله، همین‌طور است. می‌توان با بومی‌نویسی و سنت‌گرایی بخش‌های مهم هویت‌ساز را که به‌دلیل تغییر سبک زندگی در حاشیه قرار گرفته‌اند، احیاء و به نسل‌های امروزی بازشناساند. متأسفانه امروز وقتی به روابط مردم در جامعه نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که لهجه در گفتار آن‌ها فراموش شده؛ چراکه همه آن‌ها سعی می‌کنند تهرانی غلیظ صحبت کنند. روابط قبیله‌ای و طایفه‌ای رنگ‌باخته و مردم تهران‌زده شده‌اند. همچنین دوستی‌ها و مهمانی‌های ما همه دارد فراموش می‌شود و به سمت مرکزگرایی رفته که در آینده نه‌چندان دور به سمت غرب‌گرایی پیش خواهد رفت.

طبیعتا همه این‌ها دست به دست هم خواهد داد که در آینده به جای اینکه فارس و خراسان و اصفهان و تبریز و بوشهر و... داشته باشیم، یک تهران بزرگ داشته باشیم که در آن همه سعی می‌کنند مثل هم رفتار و آداب و سنن بومی و قبیله‌ای خود را کتمان کنند.

-چکار باید کرد که این تهران بزرگ شکل نگیرد و اقوام از رسوم و آداب و ادبیات فولکلور خود فاصله نگیرند؟

همان‌طور که اشاره کردم، باز هم تأکید می‌کنم که ما باید تا قبل از اینکه دیر شود، افراد هنرور و هنرمندی را در قبایل و طوایف مختلف در شهرهای کشور آموزش بدهیم تا آن‌ها با تولید آثار داستانی و هنری به احیاء فرهنگ و آداب بومی خود همت بگمارند. ما باید اکنون در سیستان و بلوچستان و سایر نقاط دیگر کشور، نویسنده، فیلمساز، نمایشنامه‌نویس و... داشته باشیم تا بتوانیم عوامل هویت‌ساز و هویت‌بخش را به نسل امروزی بازنمایی کنیم و بدین‌شکل مانع از فاصله گرفتن آن‌ها از هویت ایرانی - اسلامی‌شان شویم.

-یکی از دغدغه‌هایی که همواره در زمینه بومی‌نویسی در حوزه ادبیات و کارهای هنری وجود دارد، این است که چطور باید نوشت یا فیلم ساخت تا شأن اقوام و طوایف و لهجه و گویش‌های بومی آن‌ها نه‌تنها مورد تمسخر قرار نگیرد؛ بلکه زیبایی‌های معنوی میراث فرهنگی ناملموس و ملموس آن‌ها بازنمایی شود، چه نظری در این زمینه دارید؟

خوشبختانه با توجه به شناسایی آداب و رسوم و لهجه‌های اقوام مختلف و اهمیت آن‌ها در سال‌های اخیر، خیلی از مشکلاتی که پیش از این در حوزه آثار تألیفی یا هنری در این زمینه دیده می‌شد، کاسته شده؛ ولی باز هم نیاز است با توجه بیشتری به آداب و رسوم قبایل و گویش‌های آن‌ها به نوشتن داستان همت بگماریم. باید تلاش کنیم در آموزش و پرورش طوایف و زبان‌ها را بازشناسی کنیم. دولت هم باید این هویت را به کشورهای دیگر بشناساند.

-یکی از راه‌هایی که به‌تازگی متولیان فرهنگی کشور به‌منظور گره زدن نسل امروز به هویت و اصالت خود مدنظر قرار داده، ترغیب کودکان و نوجوانان به کتابخوانی و نوشتن داستان است که در استان بوشهر با برگزاری دوازدهمین جشنواره ملی داستان کودک و نوجوان رضوی، گام‌هایی در این زمینه برداشته شد؛ بسیاری از داستان‌های کودکان و نوجوانان بوشهری را شما در جریان داوری این رویداد مورد بررسی و خوانش قرار دادید، آثار این بچه‌ها را چگونه دیدید؟

کودکان و نوجوانان امروزی بوشهر برای نویسنده شدن، توانمندی زیادی دارند و استعدادهای خیلی خوبی در میان آن‌ها دیده می‌شود و این هم طبیعی است؛ چون این استان بزرگ‌ترین رمان‌نویس‌ها و پایه‌گذاران ادبیات داستانی ایران را نظیر صادق چوبک و... در بطن خود پرورش داده است و از سوی دیگر، تاریخ داستانی و دراماتیک، موسیقی بومی، شخصیت‌های تاریخی، حماسی و مردمی، لهجه محلی و آداب و رسوم این منطقه ظرفیت بسیار بالایی برای تبدیل‌شدن به آثار ادبی و هنری دارد که در استان‌های دیگر کمتر وجود دارند. بنابراین نویسندگان جوان و نوقلمان با استفاده از این ظرفیت‌های بکر و منحصربه‌فرد می‌توانند کارهای شاخصی را پدید بیاورند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها