یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۴
مستندسازی تجربیات نهاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یک کتاب

در این اثر تاریخ معاونت پژوهشی پژوهشگاه از زمان شکل‌یابی این نهاد پس از انقلاب اسلامی تهیه و تدوین شده است تا تجربیات این حوزه ثبت و ضبط و به آیندگان منتقل شود. هدف از نگارش این مجموعه مستندسازی تجربیات نهاد پژوهشگاه به‌عنوان نهاد دانش در بستر تاریخ معاصر ایران در حوزه مدیریت پژوهش است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «تاریخ معاونت پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1398-1360» به کوشش بهزاد اصغری منتشر شده است.

بهزاد اصغری در بخشی از مقدمه کتاب می‌نویسد: «تاریخ نهادها، ‌مؤسسات و سازمان‌ها و به‌خصوص نهادهای آموزشی و پژوهشی حوزه‌ای است که در نظام تاریخ‌نگاری ایران کمتر به آن توجه شده است. البته در این میان آثاری پدید آمده‌اند که علی‌رغم اینکه تک‌نگاری در مورد تاریخ نهادهای علمی نیستند اما به تاریخ آموزش عالی در ایران توجه داشته‌اند. آثاری نیز در این حوزه به چاپ رسیده است که یا روایتی مختصر از تاریخ نهادهای دانشگاهی ارائه کرده‌اند و یا صرفاً به ارائه اسناد در این حوزه بسنده کرده‌اند. در این میان آثار معدود درخشانی نیز در این حوزه به چاپ رسیده است که محصول بینش علمی محققین است و به‌صورت قله‌هایی مجزا باقی مانده‌اند. آثار دکتر مقصود فراستخواه در حوزه مطالعات دانشگاهی از جمله این آثار است که به تاریخ ‌مؤسسات علمی اشاره دارد؛ فراستخواه به‌صورت تک‌نگاشت نیز به تاریخ نهادها و ‌مؤسسات آموزشی توجه کرده است و تاریخ دانشکده فنی دانشگاه تهران را در این حوزه به نگارش در آورده است. بی‌گمان آثار فراستخواه از آثار ارزشمند این حوزه مطالعاتی است که راه را برای مطالعات بیشتر برای محققین دیگر روشن ساخته است.»

اثر حاضر بخشی از طرح جامعی است که با نام تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تدوین شده و مجلداتی از آن نیز به چاپ رسیده است. در این اثر تاریخ معاونت پژوهشی پژوهشگاه از زمان شکل‌یابی این نهاد پس از انقلاب اسلامی تهیه و تدوین شده است تا تجربیات این حوزه ثبت و ضبط و به آیندگان منتقل شود. هدف از نگارش این مجموعه مستندسازی تجربیات نهاد پژوهشگاه به‌عنوان نهاد دانش در بستر تاریخ معاصر ایران در حوزه مدیریت پژوهش است.

بر این اساس در این اثر سعی شده است تبیینی از جایگاه این نهاد در سیر تاریخ مدیریت دانش ارائه شود و توصیف و تحلیلی از عملکرد آن ارائه شود. در این میان عملکرد معاونت پژوهشی به‌عنوان مهم‌ترین بخش پژوهشی پژوهشگاه مورد تأکید قرار گرفته است تا الگوهای مدیریت پژوهشی آن در هر دوره رصد و تحلیل شود و از طریق بازشناسی روندهای مدیریتی در این حوزه انباشت تجربه حاصل در حوزه مدیریت پژوهشی به مخاطبین ارائه شود. این امر باعث می‌شود تا الگوهای تکراری و ناموفق یا موفق معرفی و تصویری اجمالی از روند پژوهش و مدیریت پژوهش در پژوهشگاه ارائه شود. در تدوین این اثر از اسناد و مکاتبات پژوهشگاه استفاده شده است که در بایگانی‌ معاونت پژوهشی و پژوهشگاه موجود است. شیوه ارجاع‌دهی نیز بر اساس تاریخ سند و شماره آن در دبیرخانه پژوهشگاه است. اسناد دیگری از پژوهشگاه در سایر نهادها و بخصوص آرشیو ملی ایران وجود دارد که جهت تدوین تاریخ نهاد پژوهشگاه می‌تواند مفید واقع شود اما این اسناد اغلب به روند پژوهش و مدیریت پژوهش در پژوهشگاه اشاره ندارند. این اسناد در اثر « اسنادی از بنیاد فرهنگ ایران (2)» که به کوشش دکتر شهرام یوسفی‌فر و دکتر علیرضا ملائی‌توانی به چاپ رسیده مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعه شفاهی نیز در مورد سیر تاریخی این مؤسسه توسط دکتر علیرضا ملائی‌توانی انجام گرفته که در دست چاپ است و داده‌های ارزشمندی از تاریخ این مؤسسه ارائه کرده است. اما اثر حاضر با تأکید بر اسناد مکتوب به‌دنبال ارائه تجربه تاریخی معاونت است که در سایر اسناد اطلاعات اندکی از آن وجود دارد.

ملائی توانی نیز در توضیح این کتاب نوشته است: «این کتاب مجلد دوم تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که بخش مهمی از تحولات این نهاد را پس از ادغام مؤسسه‌های پژوهشی یازده‌گانه روایت کرده است. محور اصلی مباحث این کتاب را رخدادهای علمی پژوهشگاه، سیاست‌گذاری‌های پژوهشی، نحوه مدیریت علم و نهادسازی دانش شکل داده است. این نوع تحولات عمدتاً در پیوند با معاونت پژوهشی رقم خورده و به همین دلیل هنگامی که میراث علمی و نهادی مؤسسه‌های پژوهشی یازده‌گانه پس از ادغام در سال 1362 به مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی منتقل شد، نیاز بود تا مدیریت‌ها و معاونت‌های پژوهشی مؤسسه‌های یادشده متناسب با ساختار جدید، از نو سازمان‌دهی شود و اقدامات‏، برنامه‌ها و سیاست‌های پژوهشی نهادهای مزبور را در مسیری تازه‌ای متناسب با انتظارات نظام نوپای جمهوری اسلامی هدایت کند؛ اما این فرایند در عمل با دشواری‌های فراوان همراه بود و نشان داد که طراحی یک ساختار تازه از درون ویرانه نهادهای ادغام شده تا چه اندازه دشوار است.

به‌طور کلی ایجاد معاونت پژوهشی که بتواند هدایت، راهبری و سیاست‌گذاری پژوهشی را در پژوهشگاه بر عهده بگیرد به دلایل زیر بسیار سخت و مخاطره‌آمیز بود: نخست به این دلیل که ترکیب ناهمگن نیروهای برجای مانده از نهادهای پیشین عمدتاً نیروی کارمندی محسوب می‏شدند. دو اینکه، پژوهشگران شاخص پس از انقلاب دستخوش تسویه، بازنشستگی و ترک کشور شده بودند. سوم اینکه راهبردی روشن برای ساماندهی این نوع نهادها در قالب یک موسسه پژوهشی جدید وجود نداشت. چهارم، آمادگی لازم در میان پژوهشگران و نیروهای برجای مانده برای تغییر حوزه‏‌ها و موضوعات پژوهشی خود متناسب با فضای پس از انقلاب وجود نداشت. پنجم به دلیل زیر سوال رفتن فلسفه وجودی بسیاری از نهادهای پژوهشی پیشین در دوره پس از انقلاب و ششم به دلیل ایجاد تغییرات اساسی در جهت‏گیری فکری و علمی نهادهای یازده‌گانه متناسب با اهداف ایدئولوژیک انقلاب اسلامی. بنابراین این اثر کوشیده است این پیچیدگی‌ها و دشواری‌ها را نشان دهد.

این اثر همچنین نشان می‏‌دهد که مسئولان پژوهشگاه، پژوهشگران، اعضای هیئت علمی و بدنه کارشناسی پژوهشگاه پس از انقلاب چگونه توانسته‏‌اند بتدریج بر مشکلات برخاسته از ادغام فائق آیند و رفته ‏رفته از درون ویرانه‌‏های نهادهای پیشین بنائی رفیع و با شکوه بسازند و پله پله در راه اصلاح سیاست‏ها و روش‏ها بکوشند و از هر دوره تا دوره بعد به کامیابی‌‏های علمی درخشانی دست یابند و هویت کنونی پژوهشگاه را شکل دهند.

تاریخ را می‌‏توان به گونه‌‏ها و شیوه‌‏های مختلف روایت کرد. روایت توصیفی موجز و گزارش ‏گونه، توصیف فربه و روشمند و سرانجام آمیزه‏ای از تحلیل، توصیف و تبیین. بر این اساس این اثر کوشیده‏ است از روش ترکیبی توصیف، تبیین و تحلیل بهره جوید، در نتیجه از ورود به جزئیات رخدادها و بیان نقش و عملکرد اشخاص گوناگون تا آن‌جا که مقدور بوده است خودداری کرده و در عوض بر جریان اصلی تحولات پژوهشگاه که همان فرایندهای دانشی، برنامه‌‌ها و سیاستگذاری‏های پژوهشی است، تمرکز کرده است. به همین سبب نام بردن از برخی از اشخاص در این اثر به معنای برجسته ساختن نقش و تلاش آن‏ها نیست هر چند ممکن است چنین قضاوتی به نحو گریزناپذیری صورت پذیرد اما تاریخ به هر گونه‏ای روایت شود باز جای شکوه و گلایه باقی خواهد ماند و این اقتضای تاریخ‏‌نگاری نزدیک یا تاریخ‌‏نگاری پدیده‌ها و نهادهای زنده است.

در این پژوهش از معرفی تفصیلی رئیسان پژوهشگاه و معاونان آن‏ها خودداری و در مقابل بر روند رویدادهای متعارف چنین نهادهای تأکید شده است. چون تلاش بر گزیده‌گوئی بوده است طبعاً پاره‏‌ای از رخدادها از قلم افتاده‌اند که این البته اقتضای دانش است. در تاریخ ‏نگاری ناگزیر باید به گزینش رخدادها پرداخت اما هنر بزرگ مورخ آن است که رخدادهای پراکنده و از هم گسسته و بی‏ معنا را به هم پیوند دهد و مجموعه‏‌ای منسجم و معنادار بسازد. ما نیز وقتی در عمق رخدادهای پژوهشگاه علوم انسانی پس از انقلاب غور کنیم به مجموعه‏ای از رویه‌‏ها و رهیافت‏‌های متفاوت و متنوع در ساماندهی معاونت پژوهشی پی می‏بریم که روایت تاریخ و قضاوت تاریخی را دشوار می‌سازد.

این اثر اگر هر نقدی بر آن وارد باشد اما از این حسن بزرگ برخوردار است که نقاط ضعف و قوت، فرصت‏ها و تهدیدها و ظرفیت‏ها و قابلیت‏های این نهاد و راه رفته و تجربه زیسته آن و نیز شخصیت‌‏هائی که در درون آن تلاش کرده‌‏اند را آشکار خواهد کرد. بزرگترین دستاورد این پژوهش است که ما را با جایگاه و عظمت این نهاد و کارکردها و توانمندی‏هایش آشنا خواهد ساخت و بی‏گمان اعضای کنونی پژوهشگاه از مدیران عالی‏ رتبه تا کارشناسان و همه مدیران دانشگاه‏‌ها و پژوهشگاه‏‌ها و گردانندگان نهادهای علمی با خواندن آن درس‏ها و تجربه‌های فراوان خواهند آموخت.»

کتاب «تاریخ معاونت پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1398-1360» به کوشش بهزاد اصغری با شمارگان 300 نسخه در 321 صفحه به بهای 70 هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها