شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۵
نگران تاثیر ناپیدای کرونا بر ذهن و روان کودکان هستم/ در مسیر درستی گام برداشتم و تجربیات خوبی کسب کردم

فرهاد حسن‌زاده در روزهای 59 سالگی‌اش، معتقد است در مسیر درستی گام برداشته و تجربیات خوبی کسب کرده و اکنون نگران تاثیر ناپیدای کرونا بر ذهن و روان کودکان است؛ کودکانی که از شادی و بازی و آموزش دور افتاده‌اند و در درازمدت تاثیرات مخربی بر آنها خواهد گذاشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فرهاد حسن‌زاده از نویسندگان شناخته‌شده حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که علاوه بر خلق آثار پرمخاطبی مانند «هستی»، «زیبا صدایم کن»، «عقرب‌های کشتی بمبک»، «چتری با پروانه‌های سفید»، «آهنگی برای چهارشنبه‌ها» و مجموعه «قصه‌های کوتی کوتی» از اعضای هیات موسس انجمن نویسندگان کودک  نوجوان است و توانسته دو بار در سال‌های 2018و 2020 به مرحله نهایی جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن راه یابد. او فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۶۸ آغاز کرده و در كنار همكاری با مطبوعات كودك و نوجوان (سروش نوجوان، سروش كودك، آفتابگردان، كيهان بچه‌ها و...) به شكلی جدی وارد عرصه ادبيات كودك و نوجوان شده و آثار زیادی در زمینه‌های رمان، افسانه، داستان کوتاه، داستان بلند، فانتزی، طنز و زندگینامه به بازار نشر ارائه داده است. این نویسنده کودک و نوجوان بیستم فروردین‌ماه امسال 59 ساله ‌شد. به این بهانه با او گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.
 
 
این روزها، روزگارتان را چگونه می‌گذرانید؟
این روزها مشغول خانه تکانی دفتر کارم هستم. هرسال در این ایام عادت دارم کارهایی که درطول سال قبل انجام دادم را جمع‌بندی و خلاصه کنم. کارهایی مانند داستان‌هایی که نوشته‌ام، کتاب‌هایی که از من منتشر شده، کتاب‌هایی که قرار است منتشر شود، کتاب‌هایی که خوانده‌ام، فیلم‌هایی که دیده‌ام و حتی دریافتی‌ها و پرداختی‌ها را به شکل منظمی طبقه‌بندی و جمع‌بندی می‌کنم و به خودم گزارش می‌دهم. با این‌که آدمی اهل حساب و کتاب نیستم ولی این سرگرمی را دوست دارم. و برایم یاد‌آوری و بازخوانی سالی است که پشت سر گذاشته‌ام و معمولا زمان‌بر است اما برایم مثل یک تفریح و سفر در زمان می‌ماند.
 
سال 99 را چگونه گذراندید؟
سال عجیب و متفاوتی بود. برای هر کس مترادف با تجربه‌ای خاص بود. با یک دست به حفظ جان چسبیده بودیم و با دست دیگر هرکاری که از دستمان برمی‌آمد انجام می‌دادیم. از قصه‌گویی برای تحقق شعار درخانه بمانیم، تا زندگی با صورتی چسبیده به ماسک و پیگیری خبرهای کرونایی و نوشتن داستان. اگر بخواهم مروری کلی بر کارهای مرتبط با نویسندگی کنم، باید بگویم که فعالیت‌های حضوری و فیزیکی که همیشه داشتم مانند دیدار با بچه‌ها در مدارس و حضور در کتابخانه‌های شهرستان‌ها و با مخاطبان به صفر رسید فقط چند دیدار مجازی با مخاطبان داشتم. به خاطر کرونا فعالیت کتابخوان‌ها و علاقه‌مندان به سمت دیدارهای مجازی سوق پیدا کرد و شکل دیگری به خود گرفت. خرید کتاب به شکل حضوری کم رنگ شد و ناشران و کتابفروشان به فکر رونق کارشان از راه‌های مجازی افتادند که این کار خوبی‌ها و بدی‌های خود را دارد.
 
انتشار آثارتان در سال گذشته چگونه بود؟
سال گذشته علیرغم مشکلات کرونایی، برای من سال پرکتابی بود. علاوه بر چند کتاب تجدید چاپی ۸ کتاب جدید داشتم که البته ۵-۶ سال قبل به ناشران سپرده بودم و مثل آبی که پشت سدی جمع شده باشد، پارسال منتشر شد. همینطور ترجمه و انتشار چند کتابم در کشورهای دیگر از شگفتی‌های این سال کرونایی بود.
 
کرونا چه تاثیری در فعالیت و زندگی شما داشت؟
به‌نظرم نویسندگان به دلیل شرایط کاری‌شان مدام در قرنطینه هستند و به خلوت و کمتر بیرون رفتن عادت دارند. و کرونا این مساله را تشدید کرد. البته برای من خوب بود و سبب شد زمان بیشتری در خانه بمانم و به نوشتن بپردازم. یکی از تجربه‌های کرونایی سال پیش برگزاری کارگاه‌های داستان نویسی مجازی بود. این کارگاه‌ها فوق‌العاده بود. ارتباط با بچه‌هایی در شهرهای مختلف و حتی کشورهای دیگر و گفت‌وگو درباره داستان‌ها و کتاب‌ها مرا به دنیای آنها نزدیک‌تر کرد و تاثیرهای خاصی گذاشت.
 
 
به‌نظر شما کرونا چه تاثیرات مثبت و منفی بر روی ادبیات داشت؟
واقعیت این است، آنچه که می‌تواند داستان‌ها و قصه‌ها را پدید آورد بحران‌ها هستند. حال ممکن است این بحران‌ها فردی، اجتماعی یا جهانی باشند. کرونا یک بحران بشری بود که توانست همه انسان‌های کره خاکی ما را درگیر کند و روی تک تک انسان‌های تاثیر بگذارد. توانست فاصله ایجاد کند و جاهایی روح و روان آدم‌ها را به هم نزدیک کند. و هرکدام از آدم‌های زمین داستان‌های خودشان را از این بحران داشتند که مختص به خودشان بود. داستان‌هایی که لایه‌های پنهان روح ما را به نمایش می‌گذارد. گاه تلخ و گاه طنز و شیرین. من هم سه داستان در سال گذشته با این حال و هوا نوشتم که در مجلات چاپ شد. البته این همان تاثیر آنی کرونا بر ادبیات بود و مطمئنم در سال‌های آینده حتما داستان‌ها و فیلم‌هایی درباره کرونا نوشته و تولید خواهد شد.
 
آرزوی شما در آستانه 59 سالگی چیست؟
آرزوی من مانند بسیاری از افراد دیگر این است که این بحران و بیماری از نقشه‌ زندگی آدم‌ها پاک شود و زندگی به رنگ طبیعی خودش برگردد. من بیشتر نگران تاثیر ناپیدای کرونا بر ذهن و روان کودکان هستم. کودکانی که از شادی و بازی و آموزش دور افتاده‌اند و در دراز مدت تاثیرات مخربی بر آنها خواهد گذاشت.
 
تصمیم دارید در سال جدید چه اهدافی را دنبال کنید؟
بعد از سال‌ها کار کردن در عرصه ادبیات کودک و نوجوان فکر می‌کنم در مسیر درستی گام برداشته‌ام و تجربیات خوبی کسب کردم. تجربیاتی که ساده به‌دست نیامده و بخشی از وجودم را تبخیر کرده است. دوست دارم با همین فرمان پیش بروم و تجربه‌های تازه‌تری پیدا کنم. چند طرح برای نوشتن رمان کودک و رمان نوجوان دارم و امیدوارم برای نوشتن به اندازه کافی فرصت داشته باشم.
 
 

از بین آثارتان به کدام کتابتان بیشتر علاقه دارید؟
«زیبا صدایم کن». نمی‌توانم بگویم دقیقاً چرا. شاید به این دلیل باشد که با شخصیت «زیبا» مدت‌ها در ناخودآگاهم زندگی کردم، تنهایی و معصومیت و صداقتش مرا به یاد دخترانی می‌اندازد که در شرایط امروز جامعه‌ ایران درک نمی‌شوند و گاه به شدت طرد می‌شوند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها