یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۶
تداوم تخفیف‌ها و نگرانی از شرطی شدن مخاطبان

مدیر کتاب‌فروشی «گوشه کتاب» معتقد است تداوم اعمال تخفیف در بازار کتاب، در درازمدت به نفع کتاب‌فروشان نیست زیرا مخاطبان را به خود وابسته می‌کند و معنای قیمت پشت جلد را به چالش می‌کشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، با اتمام  طرح زمستانه کتاب 99، محمد بیگلری مدیر کتاب‌فروشی «گوشه کتاب» با ارسال یادداشتی به ایبنا، موضوع ارائه تخفیف به کتاب را از چند زاویه بررسی کرده است که در ادامه می‌آید:

کمی مانده به پایان زمستان، با پایان طرح زمستانه کتاب 99 و در فرصتی که باقی است تا شاید طرح فصلی و مناسبتی دیگر، بیشتر می‌‏توان دغدغه‎‌ها را مرور کرد و از نگرانی‏‌ها گفت؛ چراکه اندر مزایا و حمایت آن زیاد گفته شده و جای آسیب‌‏شناسی‏‌ها خالی و ضروری است. از خوبی بهانه‌‏های شورانگیز برای پویانمایی هرچه بیشتر بازار کتاب و آگاهی که بگذریم، نسبت به پیامدها و آثار بلندمدت این ایده‎‌های حمایتی باید بسیار حساس بود.
 
سرراست، اولین نگرانی من عادتِ مستمر شدنِ خرده ‎عادتی است به نام تخفیفِ همیشگیِ خرید کتاب. نشر در ایران با چاپ کتاب و توزیع یا اهدای رایگان آن به‎ نیت باقیات و صالحات یا رویکرد آموزش عمومی پا گرفت. این سنگ بنای صنعت نشر در ناخودآگاه جمعی ایرانیان است تا امروز که حتی می‌‎توان گفت از موانع توسعه حرفه‎‌ای همین صنعت نیز بوده است.
 
کتاب، گران نیست؛ اما با تخفیف روی تخفیف گذاشتن و با دائمی کردن حراج‌‎ها و همه کتاب‌‎ها را مشمول تخفیف کردن دستمان را به نشانه گران بودن کتاب بالا می‌‎بریم. از دو حال خارج نیست؛ یا من به عنوان ناشر و کتاب‌فروش تایید می‌‎کنم کتاب کالای گرانی است یا وارد بازی‏‌ای شده‌‎ام که نتیجه‎‌اش می‎‌شود گران‌فروش بودن خودم.
 
تخفیف‌‎های فصلی، نمایشگاه مجازی، نمایشگاه استانی، نمایشگاه‎‌های مناسبتی ریز و درشت، تخفیف‌‎های بی‎‌رویه ناشران و کتاب‌فروش‎‌ها و ... که کم‌کم رویه شده است، خرده‎‌عادت‌‎هایی هستند که تنِ جامعه مخاطب را شرطی می‌‎کند به شکستن قیمت کالایی به نام کتاب و عادتِ تخفیفِ همیشگی که ترک این اعتیاد هم به این راحتی‌‎ها نیست. دیگر بهای پشت جلد به شکل فعلی معنای خود را از دست می‎‌دهد.
 
آن‌‎وقت چاره‏‌ای نمی‌‎ماند جز در نظر گرفتن تخفیف‌‎های اجباری در قیمت‎‌گذاری کتاب. شاید این یارانه‎ حداقلی و ناچیز تا یک‎جا از سوی دولت پرداخت شود و فعلا دخلی به قیمت‌‎گذاری ناشر نداشته باشد اما در درازمدت، بازار کتاب -از ناشر تا کتاب‌فروش- ناچار است این توقع را به دوش بکشد. چگونه؟ با افزایش کاذب قیمت‌‎ها.
 
چشم‎‌بندی که نیست؛ هزینه تولید، انتشار و توزیع کتاب مشخص است و فقط در موارد نادری می‎‌توان با ترفندهای موجه این هزینه‎‌ها را کاهش داد. پس وقتی بودجه یا سلیقه دولت کفاف این توقع نهادینه را ندهد عوامل چرخه نشر ناچار است با قیمت‌‎ها بازی کند و آن‎‌وقت دیگر باید بگوییم کتاب گران است و بهای‎ش صادقانه نیست.
 
سودجویان که همین الان هم کم نیستند مجال جولان بیشتری خواهند یافت و دیگر مثل الان برای فروش کتاب با 50 تا 70 درصد تخفیف، انگشت‎‌نما و قابل شناسایی نخواهند بود. امروز به دروغ، فروش بی‌‎واسطه را بهانه تخفیف‌‎های نجومی کرده‎‌اند اما بعد از اینکه ما هم در زمین آنها بازی کنیم، تخفیف و حراج قاعده می‌‎شود و غیر از آن، می‌‎شود گران‌فروشی و به حاشیه رفتن کتاب‌‎های خوب که توان رقابت ندارند.
 
تسهیلات خرید کتاب برای اهلش لازم است و یکی از وظایف دولت‌‎ها «تسهیل» امر کتاب‌خوانی است، چنانکه «ترویج» کتاب‌خوانی هم از وظایف نهادهای حاکمیتی است و چه بسا مهم‎‌تر از وظیفه قبلی. جدا از آنکه گاه به‌‎نظر می‌‎رسد این طرح‌‎ها را به اشتباه در راستای ترویج کتاب‌خوانی فرض می‎‌کنند باید شیوه‌‎های دیگر تسهیل‎‌گری را هم در دستور کار قرار داد.

همه افراد جامعه به یک میزان به تسهیلات خرید کتاب نیاز ندارند و می‎‌شود این یارانه را در قالب بن خرید مستقیم به مصرف‎‌کننده واقعی داد. همچنین هزینه‌‎کرد این بودجه در توسعه زیرساخت‌‎های عمومی و اقدام‎‌های زیربنایی شاید اولویت داشته باشد. و یا هدفمندتر و گزیده‌‎تر برگزار کردن طرح‎‌ها به شکلی که برای هر تخفیفی دلیل روشنی وجود داشته باشد. و یا اگر قائل به بازار آزاد و رقابت هستیم که دیگر ورود دولت به بازار اصلا بی‌‎معنی است.
 
در همه جای دنیا تخفیف، فروش ویژه، حراج فصلی، پروموشن و... تعریف، شرایط و منطق بازاریابی-تبلیغاتی دارد. هیچ کالا یا بازاری نیست که همه کالاهای خود را دائمی و بدون استثنا به حراج بگذارد. مگر همه کتاب‎‌ها تاریخ انقضا دارند؟ یا اگر فصل بگذرد از مد می‎افتند؟ مگر همه کتاب‌‎ها در انبار ناشران تلنبار شده‎ است؟ از اتفاق در این طرح‌‎های فصلی بیشتر کتاب‌‎های گران و پرطرفدار فروش می‌‎روند و کتاب‌‎هایی که بیشتر نیاز به فروش و برنامه فروش دارند به ‎دلیل دوره‎‌های انتشارشان قیمت‎‌شان پایین و قابل خریدتر هستند. اگر هدف تبلیغاتی داریم منطق بازاریابی این است که برای یک کتاب یا چند کتاب خاص پروموشن طراحی کنیم.
 
راه دور نرویم؛ یکی دیگر از اهداف این طرح‌‎ها، حمایت از کتاب‌فروشی‌‎ها است. اما آنچه شاهدش هستیم رقابت بی‌‎محابای چند کتاب‌فروشی‎ بزرگ یا ناشر-کتاب‌فروش‌‎هایی است که تخفیف روی تخفیف می‌‎گذارند برای روی دست رقیب بلند شدن و حتی روی دست دولت بلند شدن.

آنچه بیشتر تضعیف می‎‌شود کتاب‌فروشی‌‎هایی هستند که اکثریت‌‎اند اما توان منطقی رقابت این‌چنینی ندارند؛ مگر اینکه مثل آن اقلیت خودزنی کنند. هاراگیری ناشر-کتاب‌فروش‎‌ها، ناشران و کتاب‌فروشی‌‎های بزرگ در این معرکه‎‌ها پایان خوشی برای کتاب، کتاب‌خوان و البته صنعت نشر نخواهد داشت. تا دیر نشده این اتفاق خوب را بازخوانی کنیم و برای استمرار و آینده‌‎اش برنامه داشته باشیم. دوباره اهداف را مرور کنیم و مزایا و معایبش را کنار هم بسنجیم. امروز کار سختی نیست، فردا مشکل است!
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها