مترجم مجموعه داستان «مرثیه الهواء» به ایبنا گفت:
استقبال مخاطبان عرب از مجموعه داستان نویسندگان ایرانی
حسین طرفی علیوی که به تازگی مجموعه داستانی از نویسندگان ایرانی را گردآوری و به زبان عربی ترجمه کرده است، میگوید که برای انتخاب داستانها و ترجمه آنها به اسم و شهرت نویسندگان توجهی نداشته است و تنها کیفیت داستان برای او مهم بوده است.
شما در این کتاب 14 داستان از 14 نویسنده ایرانی آوردهاید؛ اما داستانها را در دو بخش تقسیم کردهاید، کمی درباره این تقسیمبندی توضیح دهید.
قسمت اول کتاب در مورد جنگ عراق علیه ایران است و با توجه به اینکه کتاب در عراق چاپ شده، هدف این بوده که خواننده عراقی با دیدگاهی دیگر به داستانهای ایرانی نزدیک شود؛ چراکه تمام این داستانها با دوری از فضاهای مشخصا جنگی، به انساندوستی و صلح و دوستی میپردازند. در اکثر داستانها حتی دقیقا معلوم نیست که خطاب داستاننویس کدام جنگ و چه دوره و طرفی است؛ اما بخش دوم کتاب، نگاهی به زندگی انسان معاصر دارد. البته با سبکی متفاوت و نگرشی دیگر. هدف این بوده که خواننده عرب با دیدگاه یک ایرانی نسبت به زندگی خودش - حالا چه با سبک رئالیستی چه ناتورالیستی و ...- آشنا شود. در حقیقت این دو بخش کنار هم، پارادوکس زندگی و مرگ را تشکیل میدهند که در هر دو جلوه دیگرگونی دارد.
ملاک شما برای انتخاب نویسندهها و داستانها چه بوده است؟
ملاک انتخاب داستان نه در این کتاب و نه در کتابهایی که قبلا ترجمه کردم اصلا اسم و شهرت نویسنده نیست، بلکه خود داستان است. در حقیقت قبل از اینکه این کتاب چاپ شود، دهها داستان به من معرفی شد؛ اما نتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم و این امر حتی باعث دلخوری بعضی از نویسندگان شد که چرا فلان نویسنده که خیلی معروف است بین این داستاننویسها نیست. از طرف دیگر، من معمولا داستانهای متفاوت را ترجیح میدهم. داستانی که به صراحت همه چیز را آماده در مقابل خواننده قرار ندهد و نیاز به تامل بیشتر داشته باشد. هر کسی هم این کتاب را بخواند متوجه میشود که هر داستان در نوع خودش با سبکی متفاوت و دیدگاهی نو نوشته شده است.
چرا در کتاب تنها از یک خانم داستان آمده است؟
سوال خوبی است و قبول دارم یک مجموعه نیاز به چند نویسنده زن دارد، اما نتوانستم داستانهای باب طبعم را به دست بیاورم. مثلا داستانی از خانم منیرو روانیپور را خواستم در مجموعه بگذارم و چند هفته هم پیگیر این امر بودم و حتی از طریق ایمیل و اینستاگرام برای وی پیام فرستادم؛ اما متاسفانه هیج جوابی دریافت نکردم. درمورد بقیه داستانها نیز به همین ترتیب. چاره چیست؟ واقعا ارتباط با بعضی نویسندگان ایرانی سخت و جاهایی محال است! بهترین توصيهاى كه میتوانم به نويسندگان ايرانى بکنم، اين است که با مترجمان كمى مهربان باشند، اگر دل مترجم ز بامى برخاست مشكل نشيند.
استقبال از این کتاب در کشورهای عرب زبان به چه گونهای بوده است؟
با توجه به مساله کرونا و وضعیتی که دامنگیر همه ناشران شده، من از استقبالی که از کتاب شده راضی هستم. خود ناشر نیز تعجب کرده است. با شناخت ما از خوانندگان عرب، آنها بیشتر رمان را ترجیح میدهند تا مجموعه داستان؛ اما در مورد «مرثیه باد» وضع متفاوت بوده و چند نویسنده در مورد آن یادداشتهایی چاپ کردند و انتظار میرود در آینده مورد استقبال بیشتر هم واقع شود.
شما با نویسندگان عرب آشنایی دارید و از طرفی نیز آثار زیادی از نویسندگان ایرانیخواندهاید، به نظر شما چقدر تفاوت دیگاه بین نویسندگان ایرانی و نویسندگان عرب وجود دارد؟
واقعا جواب دادن به این سوال سخت است؛ مثل این است که بگوییم چه تفاوتی بین نویسندگان ایران و آمریکای جنوبی هست، چون اینجا هم نه با یک کشور خاص بلکه با یک جهان طرف هستیم: جهان عرب. اگر میگفتیم چه تفاوتی بین سبک و دیدگاه نویسندگان ایران با نویسندگان مصر یا عراق وجود دارد شاید جواب دادن آسان بود؛ اما در کل، نویسندگان عرب از دیدگاههای متنوعی برخوردارند و میتوانند راحتتر روی مضامین مورد نظرشان مانور بدهند و بدون فشار به نویسندگی بپردازند، این شاید تفاوت فاحش آنها با نویسندگان ایرانی باشد.
به نظر شما چرا ادبیات فارسی معاصر، مثل ادبیات عرب، آن طور که باید و شاید در دنیا شناخته شده نیست؟
به نظرم ادبیات فارسی در جهان عرب شناخته شده است و خیلی از رمانها و داستانهای ایرانی در مصر و سوریه و عراق و ... منتشر شدهاند. فقط نزدیک به ۱۶۰ عنوان کتاب فارسی در زمان جمال عبدالناصر در مصر ترجمه شده، آن هم از بهترین آثار ادبی ایران و همچنان هم از ادبیات ایرانی استقبال میشود. البته قبلا موسسههای ادبی و فرهنگی با هم تعامل داشتهاند و گویا تفاهمنامهای هم در کار بوده است؛ اما الان بیشتر خود مترجمان به شکل فردی کار میکنند، بدون هیچ پشتوانه و حمایتی از سوی موسسات و نهادهای مربوطه. مثلا من چند وقت پیش به يک سازمان دولتى پیشنهاد دادم بخشی در خود این نهاد برای تعامل مترجمان ایجاد شود تا کتابهای فارسی را به زبانهای دیگر ترجمه کنیم. ابتدا همه استقبال کردند اما به مرور دیدیم که هر دوست مترجم خودش دو سه کتاب ترجمه کرد؛ اما حمایتی ندید. به نظرم اگر نهادهای فرهنگی دولتی، بدون دخالت زیاد در سلیقه ادبی مترجمان، از ترجمه فارسی به زبانهای دیگر حمایت کنند، بهترین کتابهای ادبی ایران به کل جهان معرفی میشود و چه بسا در این اتفاق پلهای فرهنگی دیگری هم زده میشود.
آیا قصد ترجمه کتاب جدیدی از نویسندگان ایرانی به زبان عربی را دارید؟
بله. دو رمان ترجمه کردهام که منتظر هستم با ناشری به توافق برسیم، که در این صورت خبرش را رسانهای خواهم کرد. همچنین مشغول ترجمه چند مجموعه داستان از زنان ایران هستم که معلوم نیست کی به اتمام برسد و امیدوارم که این آثار نیز به سرعت منتشر شود.
نظرات