در پی شهادت سردار قاسم سلیمانی و جمعی از یارانش به دست نیروهای آمریکایی، شاعران کشورمان با انتشار تصاویری از سردار شهید، سروده های خود را در صفحات مجازی منتشر کردند.
علیمحمد مودب
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقانزاده از فضل پدر مهریست در جانت
که میروید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری
چنین رم میکند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سر به زیریها، سرت را سربلندیهاست
خوش آن معنا که بخشیدهست چشمانت به سرداری
ز ما در گریههای نیمه شب یاد آور ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری
هادی خورشاهیان
فرمانده این سرباز را از نیلِ خون رد کن
کشتی خضر و نوح را از چند و چون رد کن
عشق و دمشق و خون و شمشیر و شب و شیون
فرمانده ما را یک شب از شام جنون رد کن
ما را ببر تا مرزهای قدس آزادی
از لا به لای باغهای واژگون رد کن
فرهاد بی شیرین نمیگنجد در این سلّول
این عاشق لبتشنه را از بیستون رد کن
فرمانده داوود نبی باش و سلیمان باش
ما را سلامت از هجوم آزمون رد کن
فرمانده ما را در شب سوریه، تا سوره
با آیهی "ن والقلم، مایسطرون" رد کن
ما در صراط عشق با تو میرویم امروز
فرمانده ما را از صراط مؤمنون رد کن
دروازهها در آتش امواج دریا سوخت
ما را از این دروازههای بیکلون رد کن
فرمانده دستت سایبان چشمهای ماست
ما را از آوار سراب این قرون رد کن
فرمانده در این راه صد لشکر کمین کردهست
سرباز خود را از تب دیو درون رد کن
از این ستون تا آن ستون شاید که چاهی هست
سرباز را از این ستون تا آن ستون رد کن
فرمانده قسمت کن زمین را، آسمان را نیز
امروز این سرباز را از مرز خون رد کن
سیدمحمد میرهاشمی
شب میرود و عطر سحر میگردیم
در صبح ظهور یار بر میگردیم
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت
ما را بکشید زندهتر میگردیم
محمدمهدی عبداللهی
دریا سلام، یاد تو از دل نمیرود
کشتى به خون نشسته به ساحل نمیرود
باید کبوتران حرم، نوحه سر کنند
اندوه بى کران تو از دل نمیرود
اى محمل تمام غزلهای عاشقى!
این ناقه در مسیر تو در گل نمیرود
در دجله جنون تو، مأوا گرفته است
دیگر فرات سمت مقابل نمیرود
ای آن که بربلند تماشا نشستهای
این دور، یک نفس سوی باطل نمیرود
در مُلک بى نظیرِ سلیمان، به وقت شام
جز مرد عشق، سوى مقاتل نمىرود
سردار عشق، شوق شهادت مبارکت
آن کس که نیست عارف واصل، نمیرود!
برعرش واشده است تمام دریچهها
جز راه عشق، راه به منزل نمیرود
مرضیه عاطفی
از دست خدا گرفت حاجت آخر
شد عاقبتش به خیر و برکت آخر
او مالک اشتر علی بود و رسید
در راه ولایت به شهادت آخر!
محمود تاری
میخروشد از داغش دیدههای توفانی
ریزد از گلو بیرون نالههای زندانی
قاسم سلیمانی پر کشید و رفت اما
میجهد برون از دل خشمهای ایمانی
خون او هزاران گل روی شاخه بنشانده
شد مکرّر ای یاران قاسم سلیمانی
دست حق برون آید با نشانی از قدرت
میرود که بر چیند لانههای شیطانی
پایگاه آمریکا، پایگاه اسرائیل
محو میشود هر دو در طلوع بحرانی
آسمان بود شاهد میرسند موشکها
بر زمین نمیماند این خبیث سُفیانی
غُرّش مسلمانان چون به جوش میآید
از عدو نمیماند جز مسیرِ ویرانی
میچشد عدو یاران در خروش ناهنگام
ضربت عراقی ها ، ضرب شصت ایرانی
عبدالرحیم سعیدی راد
گل خوشبوی قلبم حاج قاسم
پلاک کوی قلبم حاج قاسم
برای دفع داعش از وجودم
نوشتم روی قلبم حاج قاسم
نظر شما