ناصربخت گفت: نمایشهای آیینی- سنتی ما، شکلها و قالبهای اجرایی هستند و هر محتوایی را میتوان در درون آنها ساماندهی کرد و با الهام گرفتن از آنها میتوان نمایشهای مختلفی نوشت. حتی متون اروپایی را بر این اساس میتوان اجرا کرد.
با محمدحسین ناصربخت، نمایشنامهنویس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه که نمایشنامه «کابوسهای مرد مشکوک» او هم، در روز اول جشنواره با کارگردانی ملیکا رضی اجرا شد، گفتوگویی انجام داده ایم که در ادامه میآید:
شما در زمینه نمایشنامهنویسی با رویکرد نمایشهای آیینی- سنتی ایرانی، تجربههای زیادی دارید. نمایشهای سنتی ما به طور کلی خیلی تحت تاثیر قصههای عامیانه فارسی است، به طور کلی این نمایشنامهها چقدر این ظرفیت را دارند که به موقعیتهای تاریخی بپردازند و درامهای تاریخی با رویکرد آیینی- سنتی خلق شود؟
یک نگاه در این زمینه وجود دارد که نمایشهای آیینی- سنتی ما، شکلها و قالبهای اجرایی هستند و هر محتوایی را میتوان در درون آنها ساماندهی کرد و با الهام گرفتن از آنها میتوان نمایشهای مختلفی نوشت. حتی متون اروپایی را بر این اساس میتوان اجرا کرد. چنان که تقلیدچیها، بسیاری از نمایشهای مولیر را با این رویکرد اقتباس کردهاند. مثل طبیب اجباری و مریض خیالی و... که در اواخر دوره قاجار، مورد استفاده تقلیدچیان قرار گرفت و بعدها هم این نمایشها در برنامه گروههای تقلید بود. یعنی میشود در این قالب، نمایشهای مختلفی را اجرا کرد و کاملا به اصول نمایشهای تخت حوضی هم وفادار بود. این یک رویکرد است و برخی از نمایشنامهنویسان ما هم از این رویکرد استفاده کردهاند. مثلا آقای فتحعلیبیگی خیلی به اصول و قراردادهای نمایشهای آیینی- سنتی وفادار است و سعی میکند قصههای مختلف را در این قالبها بریزد.
یک رویکرد دیگر وجود دارد که ما از اصول و قواعد نمایشهای سنتی در خدمت یک تفکر و نگاه انتقادی جدید که بعد از مشروطه وارد ایران شده، استفاده کنیم و با الهام از اینها، نمایش بنویسیم و تنظیم جدید کنیم. برای یافتن رگههای نمایش سنتی در این آثار، باید دقت بیشتری کرد. آقای بیضایی و آقای رحمانیان بیشتر این مسیر را آغاز کردهاند؛ منتها برخی بر اصول و قواعد بیشتر وفادار بودند و بعضی دیگر، فراتر رفتهاند.
هر دو رویکرد کمک میکنند که ما یک نگاه معاصر به نمایشهای آیینی- سنتی داشته باشیم. شما میدانید که نمایشهای سنتی، به غیر از تعزیه، هیچ یک مقید به متن نبودند. بر اساس یک قصه و کار فیالبداهه گروه بازیگران که کاملا با هم همراه بودند و سالها با هم کار کرده بودند، نمایش را میساختند. همان کاری که در کمدیا دلآرته و برخی از نمایشهای شادیآور شرقدور میشود. پس هر نوع اقدامی برای نوشتن متن، به نوعی فراتر رفتن از آن نمایشهای آیینی- سنتی است. حتی کارهایی مثل نمایشنامههای آقای فتحعلیبیگی یا نصیریان که وفادارتر هم هستند، با این حال اینها از تئاتر الهاماتی گرفتهاند و سعی کردهاند آن را ساماندهی کنند، متن به وجود بیاورند و بر اساس متن جلو میروند. به این ترتیب، اختیارات گروه اجرایی را محدودتر میکنند. البته نه به اندازه سایر نمایشها، چون همیشه یک راههای گریزی برای گروه باقی میگذارند تا سرزندگیاش حفظ شود. اینها گونههای مختلف از برخورد ما با نمایشهای آیینی- سنتی است.
بدون شک ما با پشتوانه تئاتری و دانشگاهی که داریم نمیتوانیم مثل گروههای نمایشگران آیینی- سنتی عمل کنیم. چون آن گروهها، در همان جامعه سنتی تعریف میشدند. به هر حال، الان جامعه دچار تغییر و تحول شده و ما برای اجرای یک نمایش، باید نکات دیگری را در نظر بگیریم. از دوره پهلوی به بعد، حتی آن گروههای سنتی هم مجبور بودند که نمایشهایشان را به متن مکتوب تبدیل کنند و مجوز بگیرند. بنابراین کمکم جا افتاد که باید متن نوشته شود. به خصوص ما که تربیت تئاتری داریم و نه تربیت نمایشهای سنتی. بنابراین همه ما الهام میگیریم. منتها درصد الهام ما و پایبندی ما به اصول با هم متفاوت است. که طبیعی هم است. به نظر من باید به تمام این رویکردها فرصت اجرا داد. چنانکه ما در جشنواره نمایشهای آیینی- سنتی این کار را انجام میدهیم. در ضمن سعی میکنیم اگر گروه نمایشگر سنتی در نحلههای گوناگون وجود دارد، آنها را هم به عنوان نمونه اصیل نگهداری و بازسازی کنیم.
در نمایشنامه «کابوسهای مرد مشکوک» شما به روزگار قحطی نان پرداختهاید. آیا یک موقعیت تاریخی بستر نگارش آن بوده است؟
این نمایش مربوط به شورش چالمیدان در دوره ناصرالدین شاه است. و شورش زنان چالمیدان است که حتی جلوی کالسکه شاه را میگیرند و او مجبور میشود از دست اینها فرار کند و.... که منجر به توزیع نان و سرکوب شدید سران شورش میشود. در برخورد با این واقعه تاریخی، من چهار نمایشنامه نوشتهام؛ تحت عنوان «چهارگانه چالمیدان». یکی از نمایشنامههای این چهارگانه، «ارباب پاکروان و نوکرش ماهک خوش سیما» است که الهامی هم از کار «ارباب پونتیلا...» برشت گرفتهام. و به نوعی آداپته شده است و با تغییراتی که در نیمه دومش به وجود میآید. دیگری «کابوسهای مرد مشکوک» است که راجع به تبعات شورش چالمیدان است و برخوردی که با برخی از این افراد میشود. منتها در این نمایش، یک فرد را اشتباه گرفتهاند. نمایش بعدی «عروسی خان مظفر»، در قالب خیمهشب بازی است. این نمایش که اقتباسی از یکی از قصههای هزار و یکشب هم هست، به بعد از این شورش میپردازد. در نمایشنامه دیگر به نام «از چالمیدان تا دروازهدولت، راهی نیست» به خود ایام شورش میپردازم. هر یک از این نمایشنامهها به صورت مستقل هم امکان اجرا دارند.
در «کابوسهای مرد مشکوک» از نمایشهای زنانه و سیاهبازی در کنار هم و در ساختار کلی نمایش تخت حوضی استفاده شده است. منتها با نگاه انتقادی و معاصر در متن. در اجرا اما من دست نویسنده را نمیبندم و اجازه میدهم که کارگردان با نگاه خودش کار کند. البته شرط نهایی من برای اجرای عموم این است که خیلی هم از چارچوبها، فراتر نرود که مفهوم نمایش را کلا زیر و رو کند. خانم ملیکا رضی، کلیت را حفظ کرده بود و یک سری از مواردی که من مدنظر داشتم رعایت شده بود.
در مجموع، این متون چهارگانه که قابلیت آموزشی و پژوهشی هم دارند. چون من در پانویسها در مورد نکاتی که استفاده کردهام، توضیح میدهم. این مجموعه پژوهشی و نمایشی هنگامی شکل گرفت که من با آقای جلال ستاری و خانم لاله تقیان در دفتر پژوهشهای فرهنگی در پروژه «پژوهشهای فرهنگی تهران» کار میکردم. که یک کتاب هم به نام «سرگرمیهای تهران» منتشر کردم. دوستان دیگر هم راجع به آب در تهران، برق در تهران، شعر تهران و.... کار میکردند. آنجا بود که من به مواد اولیه این نمایشنامهها رسیدم. که نتیجهاش یک رمان شد و این چهار نمایشنامه. نمایشنامهها زودتر منتشر شد و رمان هم در حال تکمیل شدن است تا با عنوان «سالی که نان نبود» منتشر شود. برخی از اتفاقهای این نمایشنامهها هم در دل آن رمان هستند.
با توجه به این که شما گفتید نمایشهای سنتی ما مقید به متن نبوده و بیشتر بر اساس بداهه شکل میگرفته، الان نمایشهایی که در این زمینه نوشته میشوند، مبتنی بر تکنیکهای اجرایی نوشته میشوند و نه شیوههای نوشتاری. در نتیجه هر نمایشنامه در خودش شیوههای اجرایی را هم دارد.
بله. این اتفاق میافتد. اما حتی نمایشنامهنویس مدرن هم با توجه به امکانات اجرایی مینویسد. مگر میشود اتفاقاتی که در نمایشنامهنویسی ایبسن رخ میدهد را بیتاثیر از امکانات اجرایی تئاتر نیمه دوم قرن نوزدهم دانست؟ یعنی میخواهم بگویم که تئاتر یکی از عناصر اصلیاش امکانات اجرایی است. اگر شیوههای اجرایی تئاتر الیزابتی نبود، شکسپیر نمیتوانست این قدر تعدد صحنهها داشته باشد و در یک پرده، مکانهای مختلف را به تصویر بکشد. بنابراین من فکر میکنم هر نمایشنامهنویسی باید به امکانات اجرایی توجه داشته باشد. اصلا ما بر اساس آن قالبها مینویسیم و برای آنها متن را تهیه میکنیم. به همین دلیل بخش اعظم نمایشنامهنویسی امروز، توضیحصحنهها و تصویرسازیها است. امروز با تنوع نحلهها در این زمینه مواجهیم و در برخی نحلهها، خیلی هم متن ادبی دقیقی نیست. شما به نمایشنامههای هاینر مولر و «بازیهای بیکلام» بکت توجه کنید. بنابراین نمایشنامهنویس، بدون فهم امکانات اجرایی تئاتر نمیتواند نمایشنامه بنویسد.
شما در فضاسازی جامعه در «کابوسهای مرد مشکوک» و کاراکتر ارباب سیاه، تحت تاثیر «سیاحتنامه ابراهیم بیک» نبودید؟
بدون شک، تمام مطالعاتی که من در مورد تهران قدیم و اتفاقات بعد از مشروطه داشتهام، در این زمینه تاثیر گذار بودهاند. اما به طور مستقیم؛ نه! چون شبیه آن چیزی که در «سیاحتنامه ابراهیم بیک» آمده در «حاجی بابای اصفهانی» موریه هم میبینید. در متنی که من و آقای پورحسن پیدایش کردیم و درباره الماس سیاه و... است و در قالب یک رمان- نمایش نوشته شده هم آمده است. اساسا متون انتقادی دوره مشروطه پر از این نکات است. و ضمن آن کار پژوهشی تهران هم من با این متون آشنایی داشتم. علاوه بر این، در این نمایشها میشد گریزهای معاصر هم داشت.
امسال یکی از مهمترین بخشهای این جشنواره که مسابقه نمایشنامهنویسی هست برگزار نشده و جدول اجراها و وجود نمایشنامههای تکراری شاهدی بر این مدعا است. این نشاندهنده تمایل گروهها به کار در این حوزه و کمبود متن در این زمینه است.
مسابقه نمایشنامهنویسی حذف نشد. قرار بر این بود که این مسابقه به صورت یکسال در میان، در سالهایی که جشنواره نداریم، برگزار شود. همین بازینامهای که منتشر شده، نتیجه نخستین دوره بازینامهنویسی ما است. که نمایشنامه خانم عسل اصلی و آقای حسین تفنگدار در یک کتاب با عنوان «بازینامه 5 »آمده است. در دورههای قبلتر، بخش نمایشنامهنویسی در دل جشنواره برگزار میشد. ولی قرار شد که این بخش، از جشنواره تفکیک شود. یک تعدادی هم نمایشنامههای برگزیده دورههای قبل آمده بود به همراه تعدادی نمایشنامه جدید. چون امسال بازخوانی متون با ما بود، ما متنهای زیادی را انتخاب کردیم. بسیاری از اینها در اجرا به ثمر نرسیدند. و این نشان میدهد که نمایشنامهنویسان جوان ما به درستی معرفی نشدهاند تا گروههایی که ماهرتر بودند به سراغ آنها بروند. اما مسابقه نمایشنامهنویسی، این امکان را فراهم میکند که ما چهرههای جدیدتری در این حوزه ببینیم و من هم با شما موافقم که در این زمینه نقص و کمبودی وجود دارد. امیدوارم با اتخاذ تصمیمهای درست بتوانیم این کمبودها را جبران کنیم و در دورههای بعد برگزار شود.
در این دوره از جشنواره، چند جلد کتاب معرفی شده است و این کتابها به چه ترتیبی انتخاب شدهاند؟
ما شش کتاب در این دوره منتشر کردیم. یک کتاب که به مجموعه مقالات دوره ششم سمینار اختصاص دارد که طبق روال، سعی میکنیم تا دوره بعد منتشر شود. یک دفتر پژوهش داریم که برای آن دفتر از تمام پژوهشگران جوان و اساتید دانشگاه در فاصله دو جشنواره تماس میگیریم و از آنها میخواهیم که اگر مقالهای دارند برای ما بفرستند. در این دوره هم بیشتر، پژوهشگران جوان حضور دارند. یک مجموعه هم «دفتر تعزیه16» داریم که طبق روال گذشته، نسخ تعزیهای که آمده را مورد مطالعه قرار میدهیم و از آن میان گروهی را منتشر میکنیم. این دفتر تعزیه، شامل مجالس تعزیه مربوط به اوایل دوره قاجار میشود که نوعی نگاه ثبت اسناد تاریخی درش وجود دارد. در «دفتر تعزیه 17» که امیدواریم بعد از جشنواره منتشر شود، بیشتر مجالس تعزیهای هستند که از ادبیات یا تاریخ الهام گرفتهاند و بیشتر جز مجالس غریب هستند. این مجموعه آماده شده و بعد از جشنواره منتشر میشود. یک مجموعه هم با عنوان دفتر تقلید منتشر میشود. یا برخی از متونی که از سال 1307 به بعد در آرشیو موجود است. مجالسی که گروههای تقلید برای گرفتن مجوز ارائه میدادند. در این دفتر، دو مجلس را به روایت سعدی افشار منتشر کردهایم. یعنی دو مجلسی که سعدی افشار، سیاه اصلی آنها بوده است. یکی از آنها مجلسی هست که در آرشیو تئاتر شهر پیدا شده و مجلسی دیگری هم بر اساس نوار مجلس سعدی افشار که پیاده شده، منتشر شده است. «بازینامه» هم دو نمایشنامه برگزیده نخستین دوره بازینامهنویسی است. و کتابی هم با عنوان «لیلی و لیلیبازی» پیرامون شکل نمایش عروسکی است که در منطقه لرستان اجرا میشود و این پژوهش در واقع پایاننامه یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد است. ما این سیاست را داریم که از پایاننامههای برتر که منجر به شناخت بیشتری از نمایشهای آیینی- سنتی میشود، حمایت کنیم و به انتشار آنها کمک کنیم. منتها باید به ما ارائه شوند، تا بعد از بررسی ببینیم با اهداف ما هماهنگی دارند یا نه!
نظر شما