حامد اشتری گفت: موقعیتهای تاریخی دو دستاند؛ یکسری مسلمات تاریخاند و یکسری موارد بر میگردد به اینکه ما تاریخ تحلیلی مطالعه کرده باشیم. نویسنده باید موضعش را نسبت به این دو مشخص کند.
در ابتدای نشست الهام فراهانی کارشناس مجری جلسه به معرفی رمان «قربانی طهران» پرداخت و گفت: داستان «قربانی طهران» در تهران قدیم و اواخر دوره قاجار رخ میدهد. این اثر نگاهی داستانی به اتفاقات مشروطه داشته و میکوشد سیر تحول جوانی عدالتخواه را در آن بحبوحه سیاسی نشان دهد. جوانی که با رؤیای عدالتخواهی از وطن مهاجرت کرده و به مرکز تحولات سیاسی آن زمان یعنی تهران میآید و اوضاع را با آنچه در جراید میخوانده، کاملاً متفاوت مییابد.
فراهانی در ادامه از نویسنده اثر دعوت کرد تا به سوالاتی در این رابطه پاسخ دهد. حامد اشتری در پاسخ به این سوال که از چه سالی نوشتن را آغاز کرده است، گفت: از سال ۸۵ در مجلات مینوشتم و مدتی به سبب مشغله کاری از داستان دور بودم اما از سال ۹۱ به داستان برگشتم.
وی ادامه داد: شب و روزم با داستان آمیخته است و مدتی است اینگونه به نظرم میآید که اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم، باید حرفهای آن را پیگیری کنیم. حرفهای به این معنا که بر ما ایامی بدون اینکه در این زمینه فعالیتی از قبیل خواندن، نوشتن و بررسی و تحلیل نگذرد.
اشتری در پاسخ به شکل گرفتن ایده «قربانی طهران» یادآور شد: ایده اصلی این داستان در واقع بعد از یک داستان کوتاه شکل گرفت که اتفاقاً آن داستان مورد توجه قرار گرفت. آن زمان در حال نگارش یک رمان نوجوان بودم. اما چون ایده داستان «قربانی طهران» دغدغه همیشگی من بود و آن برهه از تاریخ ایران که یک پیچ تاریخی است و مردم و جامعه ایرانی میخواهد از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن وارد شوند برایم اهمیت داشت کار کودک را رها کردیم و شروع کردم به نگارش این رمان.
نویسنده رمان «قربانی طهران» درباره تحقیق و پژوهش این کار بیشتر توضیح داد و گفت: از 5 سال پیش پژوهش این کار صورت گرفت. اما وقتی قرار است تهران قدیم و پاریس زمان قاجار را روایت کنم، نیاز به تحقیق و خواندن زیادی داشتم. در ۳ دسته مطالعه کردم و حدوداً ۲۰ کتاب را بررسی کردم؛ یک دسته تاریخ عام مشروطه، یک دسته روزنامههای برای یصد سال اخیر، یکسری روایت و تاریخ و سفرنامه. در این رابطه کارهای نشر اطراف خیلی به من کمک کرد.
وقتی کارشناس مجری نشست درباره ارتباط داستان و تاریخ سوال کرد، اشتری تصریح کرد: رمان نویس حق ندارد تاریخ را تحریف کند. اقلاً باید کتاب با موقعیتهای تاریخی تعادل داشته باشد. موقعیتهای تاریخی دو دستهاند. یک سری مسلمات تاریخی اند و یک سری موارد بر میگردد به اینکه ما تاریخ تحلیلی مطالعه کرده باشیم.
وی گفت: نویسنده باید موضعش را نسبت به این دو مشخص کند. هم تاریخهای مسلم را بداند و هم نسبت به تاریخ تحلیلی بعد از مطالعه به نظر برسد. در ادامه نویسنده به اصطلاح وارد ساختمانی میشود که ستونها و نقشه مشخص است اما شخصیت را آزاد میگذارد که هر جور میخواهد در این ساختمان بگردد. لذا نباید نویسنده حافظه تاریخی مردم را مخدوش کند.
بخش دوم نشست با دعوت از محمد رودگر نویسنده و منتقد ادبی آغاز شد. رودگر درباره رمان «قربانی طهران» گفت: «قربانی طهران» در مورد شیخ فضلالله نوری است. شیخ فضلالله یک شخصیت تاریخی است. کاری که آقای اشتری انجام داده است، در طبقه آثار ادبیات داستانی تاریخی گنجانده میشود. چون از یک شخصیت حقیقی تاریخی بهره مند است. وقتی که یک پایه کار ادبیات داستانی باشد و یک پایه دیگر تاریخ، به این معناست که ایشان یک کار بینارشته ای انجام داده است. این کار شهامت زیادی میخواهد که نویسنده برای اولین کارش سراغ موضوعی برود که تاریخ است.
نویسنده «دخیل هفتم» اضافه کرد: از منظر یک داستاننویس اگر به یک موقعیت تاریخی علاقمند شدیم آیا میتوانیم کاری انجام دهیم؟ شخصیت شیخ فضل الله یک شخصیت پیچیده است و ابعاد بسیار مختلفی دارد و هر کسی در موردش یک جوری صحبت میکند. برخی دیدگاه کاملاً منفی دارند، برخی کاملا به صورت تک بعدی او را مقدس میدانند. برخی هم او را خاکستری میبینند. این رویکرد سوم به کار داستان نویس میآید و میشود از منظر یک داستان نویس به سراغ این شخصیت رفت.
رودگر به پیچیدگیهای شخصیت شیخ فضل الله پرداخت و ادامه داد: آنهایی که مخالف شیخ هستند دلیل مهم دارند. اول اینکه شیخ مخالف قانون اساسی بود و میگفت قانون یک چیز غربی است. از طرفی ایشان مخالف فعالیت زنان بود و دوست داشت فعالیت آنها را محدود کند. این حرف را شیخ به صراحت در کتابهایش آورده است. از لحاظ سیاسی هم همینطور. در یک مقطعی مخالف شاه و سلطنت بود اما در مقطعی دیگر سلطنتطلب شد. منِ داستان نویس وقتی سراغ این شخصیت میروم، آیا مجاز هستم مثلاً بخشی از واقعیت را تحریف کنم و اصل واقعیت را بیان نکنم؟ این سؤال در مورد شخصیتهای تاریخی مطرح است.
نویسنده «دیلمزاد» در پاسخ به سوال دیگری گفت: داستان نویسها دو دسته اند. برخی معتقدند اصل واقعیت را باید بیان کرد و تنها میتوان در ضروریات و عناصر داستانی یک خلاقیتی هنری انجام داد. مثلاً در فضاسازی یا دیالوگ یا ایجاد شخصیتها و تیپهای مختلف در داستان دخالت و تصرف کرد. برخی معتقدند تو کاملاً آزادی. هیچ تقدسی را نمیشناسیم. بسیاری از رمان نویسان غربی بر این شیوه عمل میکنند و محدودیتهای ما را ندارند. چرا که این ملاحظات را ندارند و امر مقدسی برایشان وجود ندارد.
وی بیان کرد: با اینکه نویسنده در مورد شخصیت خیلی احتیاط کرده اما باز با سانسورهای زیادی مواجه شده است. لذا کار تاریخی بسیار سخت و دشوار است. کسی که در بند این مسائل نباشد راحت تر میتواند داستان بنویسد و سراغ افراد تاریخی برود.
محمد رودگر در پایان داستان «قربانی طهران» را داستان انتقام هاشم معرفی کرد و گفت: از لحاظ داستانی، هاشم چون پدرش کشته شده است، میخواهد از ظلمی که حاکم است انتقام بگیرد. از طرفی در جامعه قجری به بهانههای مختلف شیخ فضلالله نقطه کانونی آن ظلم قرار میگیرد. لذا داستان شیخ یک داستان فرعی است و داستان اصلی یک داستان دیگر است. برای کسی که کار اولین رمانش را مینویسد راهی جز این وجود ندارد و نمیتواند به شخصیت اصلی ورود مستقیم پیدا کند.
نظر شما