کتاب مجموعهای از ابزارهای کاربردی برای یک زندگی خوب است. 52 ترفند برای رسیدن به شادکامی- از دوری گزیدنِ بدونِ احساس گناه از فناوریهای روز گرفته تا پرداخت سرخوشانه جریمههای پارک ممنوع که هدفشان یاری به خواننده در رسیدن به خشنودی و شادکامی است. این نکتهها شاید نتوانند تضمینکننده یک زندگی خوب باشند اما دست کم شانس بیشتری برای رسیدن به آن در اختیارتان میگذارند؛ چیزی که همه ما خواهانش هستیم.
حسابداری ذهن(چگونه باخت را به بُرد تبدیل کنیم)، هنر ظریف تصحیح (چرا آمادگی خود را دست بالا میگیریم)، میثاق (انعطافناپذیری به مثابه یک ترفند)، تفکر جعبه سیاه (واقعیت به احساسات شما اهمیت نمیدهد یا چگونه هر گام اشتباه موجب بهبود زندگیتان میشود)، ضدبهرهوری (چرا صرفهجوییکنندگان در زمان اغلب هدردهندگان زمان هستند؟)، هنر منفی خوب زیستن (کار نادرستی انجام نده کار درست خودش اتفاق میافتد)، لاتاری تخمدانی (چرا موفقیتهایتان را خودتان کسب نکردهاید)، توهم خوداندیشی (احساسات را جدی بگیرید، به جز مال خودتان را)، خطر رو راست بودن (چرا به یک وزیر امور خارجه نیاز دارید)، پاسخ منفی پنج ثانیهای (لطفهای کوچک، گودالهای بزرگ) و فریب تمرکز (چرا شما در کاراییب شادتر نمیبودید) بخشی از 52 ترفند برای رسیدن به شادکامی است.
از چیزهایی که میخرید اثری باقی نمیماند (چرا باید کمتر بخرید و بیشتر تجربه کنید)، پول گور بابات (پسانداز آزادی)، دایره شایستگی (چرا دانستن محدویتهایتان اهمیت دارد)، راز ایستادگی (چرا کسلکنندهها از ماجراجوها موفقترند؟)، سرکوب کردن ندای درون (کاری را که میتوانید انجام دهید، نه کاری که آرزو دارید میتوانستید)، زندان خوشنامی (چطور از تائید بیرونی به تائید درونی برسیم)، توهم پایان تاریخ (خودتان را میتوانید تغییر دهید، دیگران را نه)، معنای کوچکتر زندگی (به کدام هدفها میتوانید برسید و به کدامها نمیتوانید)، دو خودِ شما (چرا زندگی شما یک آلبوم عکس نیست)، بانک خاطره (تجربه بر خاطره پیروز است) و داستانهای زندگی دروغاند (چرا ما با تصویری دروغین از دنیا گذران میکنیم) دیگر بخشهای کتاب را شامل میشود.
در همان صفحات اولیه کتاب به این نکته اشاره شده که از روزگاران قدیم و از 2500 سال پیش و شاید قبلتر از آن انسانها همواره از خودشان پرسیدهاند معنای داشتن یک زندگی خوب چیست؟ چطور باید زندگی کنیم؟ اجزای تشکیلدهنده یک زندگی خوب چه هستند؟ نقش تقدیر در این میان چیست؟ نقش پول چطور؟ آیا چگونگی برخورداری از یک زندگی خوب پرسشی ذهنی یا مربوط به در پیش گرفتن نگرش خاص است؟
در چند دهه گذشته، انقلابی بی سرو صدا در حوزههای مختلف اندیشه رخ داده است. در علوم، سیاست، اقتصاد، پزشکی و بسیاری حوزههای دیگر پژوهشگران این نکته را دریافتهاند که دنیا آن قدر پیچیده است که خلاصه کردن در یک نظریه بزرگ یا تعدادی اصل علمی غیرممکن است. ما به یک جعبه ابزار ذهنی نیاز داریم مجموعهای متشکل از ابزارهایی که امکان فهم بهتری از جهان را به ما میدهند اما در عین حال به ابزارهایی برای بهبود عملی زندگی نیز محتاجیم.
کتابی از فلسفه قدیم برای زندگی در قرن بیست و یک
نویسنده در مقدمه کتاب میگوید: «ممکن است شما بخواهید این مجموعه روشها و نگرشها را یک «سیستم عامل برای زندگی» بخوانید اما من همان تعبیر قدیمی جعبه ابزار را ترجیح میهم. نکته اساسی این است که این ابزارها به مراتب مهمتر از دانش حقیقی، مهمتر از پول و مهمتر از روابط و هوش ما هستند.
چند سال پیش شروع کردم به گردآوری این ابزارهای ذهنی تا بتوانم برای خودم یک زندگی خوب بسازم. در این مسیر به مرور گنجینهای از ابزارها به دست آوردم که از یک سو ابزارهایی تقریبا فراموششده و مربوط به دوران قدیم را شامل میشود و از سوی دیگر ابزارهایی که حاصل جدیدترین پژوهشهای روانشناختی بودهاند را دربرمیگیرد. میتوانید این کتاب را به عنوان کتابی از فلسفه قدیم برای زندگی در قرن بیست و یکم توصیف کنید.»
رولف دوبلی ادامه میدهد: «من سالهاست که از این ابزارها در زندگی روزمره خودم بهره میبرم. آنها به من در رویارویی با بسیاری از چالشهای کوچک و بزرگ زندگیام یاری رساندهاند. از آنجایی که زندگی من تقریبا در تمام جنبهها بهبود یافته است. (کم پشت شدن موها یا چین و چروک صورتم چیزی از احساس خوشبختیام نکاسته است) میتوانم با وجدانی آسوده این ابزارها را به شما نیز توصیه کنم؛ این 52 ابزار فکری شاید تضمینکننده یک زندگی خوب نباشند اما به شما فرصتی برای مبارزه میدهند.»
پرفروشترین کتابهای تاریخ کداماند؟
در بخش «راز ایستادگی» میخوانیم: «پرفروشترین کتابهای تاریخ کداماند؟ منظورم کتابهایی که اکنون نامشان در فهرست پرفروشها ردیف میشود، نیستند. بلکه به کتابهایی اشاره میکنم که برای دههها و حتی قرنهاست که بهطور پیوسته و مداوم منتشر میشوند- انجیل، کتاب قرمز مائو، قرآن، مانیفست کمونیست، ارباب حلقهها و شازده کوچولو. به این کتابها یمگویند «دیرفروش» و هیچ ناشری بدون آنها نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. همین موضوع در مورد تئاتریهای برادوی، مکانهای توریستی، آهنگها و بسیاری چیزهای دیگر هم صادق است.»
بابت افتخاری که نصیبم شد سپاسگزارم
در بخش «زندان خوشنامی» آمده است: «وقتی باب دیلان در سال 2016 برنده جایزه نوبل ادبیات شد برای هفتهها خبری از قدردانی و پذیرش نبود، نه بیانیهای و نه مصاحبهای. او حتی به تماسهای تلفنی آکادمی سوئدی متولی جایزه هم جواب نمیداد. انتقادها از هر طرف شروع شد. چقدر یک آدم میتواند ناسپاس باشد؟ چقدر متکبر! چقدر بیتفاوت! هنگامی که بالاخره در مصاحبه با یک روزنامه بریتانیایی پاسخی از دیلان منتشر شد. او خیلی خشک عنوان کرد: «بابت افتخاری که نصیبم شد سپاسگزارم.»
باب دیلان میگوید: وقتی نوشتن را شروع کردم، برایم بسیار مهم بود که بدانم دیگران در مورد کتابهایم چه فکر میکنند، با نقدهای مثبت خوشحال میشدم و هرگونه انتقادی پریشانم میکرد. من تشویق دیگران را معیاری برای سنجش موفقیتم میدانستم، اما جایی در چهل و چند سالی، لحظه باب دیلانیِ من فرارسید؛ دریافتم که درک عمومی نسبت به نوشتههای من ارتباطی به کیفیت آنها ندارد و موجب بهتر شدن یا بدتر شدن آن نمیشود. با درک این موضوع حس کردم از زندانی که خودم ساخته بودم آزاد شدهام.»
«هنر خوب زیستن» نوشته رولف دوبِلی با شمارگان یکهزار نسخه و بهای 23 هزار و 500 تومان از سوی مهرگان خرد منتشر شد.
نظر شما