با جست و جوی واژه «روانشناسی» در فهرست کتابهایی که از آغاز امسال تا امروز در فهرست کتابخانه ملی ایران ثبت شدهاند به رقم باور نکردنی ۳۱۵ نسخه کتاب میرسیم. این رقم برای کل این فهرست بدون در نظر گرفتن محدودیت زمانی، ۱۳ هزار و ۳۸۰ نسخه کتاب است. اکثر این کتابها ترجمه اند و در میان آنها، انواع کتابهای روانشناسی در موضوعات مختلف به چشم میخورد که بعضي ادعاهایي دارند و ميخواهند به خواننده موفقیت و ثروت هدیه کنند.\
از میان کتابهایی که در چهار ماه گذشته برای انتشار آماده شده و هماکنون یا به تازگی چاپ شده یا آخرین مراحل انتشار را سپری میکنند، عناوینی همچون: «روانشناسی کاربردی در فوتبال»، «ازدواج موفق»، «دروغهای عاشقانه»، «غلبه بر افسردگی»، «شاد زیستن را چگونه تجربه کنیم»، «مبارزه با احساس گناه»، «چرا مردها، چرا زنها»، «هیچکس بهتر و زیرکتر از تو نیست»، «زن و مرد در اسرار یک دیگر»، «مدیریت خشم در خانواده»، «غلبه بر پشتگوش اندازی»، «مشکل شما به بچه چه مربوطه؟» و دهها عنوان مشابه دیگر به چشم میخورد.
این کتابها معمولا با عکسهای امیدبخش و رنگهای شاد تزیین میشوند و بسیاری از آنها ادعا دارند زندگي خواننده بعد از خواندن آنها متحول شده و درهای خوشبختی، ثروت، زندگی موفق زناشویی و موارد بیشمار دیگری به روی او گشوده میشود.
اینگونه کتابها معمولا با استقبال مناسبی مواجه میشوند و گاهی اخبار عجیب و غریبی از آنها میشنویم. مثلا در طول سال گذشته (۱۳۸۶)، ۲۸ ناشر مختلف، ۲۸ ترجمه متفاوت را از یک کتاب واحد به نام «راز» برای انتشار آماده کردهاند؛ یا نویسندهای به نام «م. ر»، در طول چند سال اخیر بیش از ۴۰۰ کتاب روانشناسی نوشته است. حجم کتابهای او به سختی به ۵۰ صفحه میرسند و همه چیز، از طالعبینی تا روابط زناشویی و تربیت فرزندان را در بر میگیرند.
میفروشند آقا!
علی فصیحی، صاحب یک کتابفروشی در تهران است. ویترین مغازه او با انواع کتابهای روانشناسی تزیین شده. در میان آنها عناوینی چون «۱۰ راز موفقیت»، «در یک ماه متحول شویم»، «نگذار زندگیت حرام شود» و «نیکی کن تا نیکو شوی» به چشم میخورد. برخی کتابهای ادبی شامل شعر، داستان و رمان هم میفروشد. از او پرسیدم علت تزیین مغازهاش با اینهمه کتابهای روانشناسی چیست؟ گفت: «میفروشند آقا! خيلي ها دنبال اینجور کتابها هستند. من قبلا کتابهای ادبی، فلسفی و تاریخی میفروختم. بعدتر کتابهای کمک درسی و کتابهای کودکان هم آوردیم. اما تجربه به من نشان داده که بهترین راه کسب درآمد از کتابفروشی همین است. ۱۵ سال است تجربه این کار را دارم و میدانم این کتابها خیلی درآمدزا هستند.»
درباره این موضوع که خریداران او چه کسانی هستند سوال پرسیدم. جواب داد: «خيلي ها دنبال کتابهای روانشناسی میآیند. از جوانهایی که در زندگی زناشویی به مشکل برخوردهاند تا مادرانی که میخواهند بدانند راه درست تربیت کودکانشان چیست.»
این کتابفروش در مورد کیفیت کتابها توضیحی نداد اما گفت:«هرچه پرفروش باشد، میآوریم. اگر مشتری بخواهد، باید داشته باشیم. اینکه این کتاب خوب است یا نه، مقصر ما نيستيم.»
پشت ویترین کتابفروشی او دختر جوانی ایستاده و کتابها را نگاه میکند. از او میپرسم آیا دنبال کتاب روانشناسی میگردد؟ میگوید: « کنکور دارم. اضطراب و استرس دیوانهام کرده است. دنبال کتابی میگردم که کمکم کند. با این وضعیت نمیتوانم خوب درس بخوانم.»
داخل میشود و از کتابفروش، کتابی برای مبارزه با اضطراب میخواهد. در چشم برهم زدني، چندین جلد کتاب به او معرفی میشود و تلاش میکند با ورقزدن کتابها بهترین را انتخاب کند و دست آخر سه جلد از آنها را میخرد. به نظر میرسد خوشحال است. او بر اضطراب خود غلبه مي كند؟
سوداگری یا علم
تحقیق و مطالعه نهتنها کار نادرستی نیست، که بسیار هم پسندیده است. چه خوب که انسان راهکار حل مشکلات خود را از راه مطالعه به دست بیاورد. اما آیا در این بازار آشفته کتابهای فارسی روانشناسی، چیز دندانگیری هم هست؟
دکتر مهدی رویینتن، روانکاو و مدرس دانشگاه به این سوال پاسخ میدهد: «به جرات میگویم ۹۰ درصد کتابهای روانشناسی که امروزه در کتابفروشیها عرضه میشود، بیهوده است. خریدن و مطالعه آنها نه فقط دور ریختن هزینه و وقت است، که میتواند برای سلامت روانی هم مضر باشد. باید خیلی دقت کرد. مخاطب باید کتابهای مرجع آکادمیک را بیابد و با استفاده از رسانههایی چون اینترنت تحقیق کند که کتاب کدام نویسنده واقعا میتواند برای او مفید باشد.»
این پژوهشگر علوم رفتاري توصیه دیگری هم دارد: نمیگویم کتابهای مناسبي در حوزه روانشناسی وجود ندارند. اما اکثر کتابهایی که نویسندگان و پدپدآورندگانشان عنوان روانشناسي را برای کتاب خود انتخاب کردهاند، هیچ ارتباطی با علم «روانشناسی» ندارند. آنها بیشتر توصیههایی شخصی، عرفانهایی مندرآوردی یا اصولی بیپایه و اساس را تبلیغ میکنند. علم روانشناسی همانند هر علم دیگری پایهها و اصول خاص خود را دارد و فقط یک کارشناس این حوزه میتواند تصمیم بگیرد که چه اثری بر پایههای علمی بناشده است.
پناهگاهی کاذب
«متاسفانه کتابهایی که نام «روانشناسی» را یدک میکشند، این روزها برای برخی از خوانندگان این گونه آثار، نقش ماوا و پناهگاهی کاذب را یافتهاند. برخی از ما تنها دلمان را به مطالعه این کتابها خوش میکنیم، بیآنکه با تفکر و تعقل به آنچه در مقابلمان قرار گرفته بیندیشیم و آن را در کفه ترازوی منطق خویش بسنجیم.»
اینها جملات شقایق قندهاری است. مترجمی که خودش به ترجمه برخی از آثار روانشناسی از زبانهای دیگر به فارسی پرداخته است. به باور این مترجم جذابیت کاذب اینگونه کتابها مطالعهگران بسیاری را به سوی خود کشانده و دیگر بازار داغ آن موجب سرمایه گذاری اهالی نشر در این حوزه شده است؛ به طوری که ناشران با اطمینان کامل از بازگشت سرمایه اقدام به انتشار انواع و اقسام کتابهایی میکنند که به شما نوید موفقیت، تحول، ثروت و شهرت میدهد. در این آشفته بازار تنها چیزی که از آن غفلت شده، کیفیت است.
قندهاری برخی از کتابهای روانشناسی را آثاری ارزشمند میداند و میگوید: هرچند نمیخواهم و نمیتوانم تمام این کتابها را فاقد کیفیت بدانم، بیشک در میان آنها آثاری ارزشمند، علمی و دارای محتوایی بسیار ارزنده هم میتوان یافت. اما در این حیطه، کتابسازی، انتشار انبوه کتابهای تکراری و چاپ و نشر مطالبی بیمحتوا، غیر علمی و نامناسب آنقدر پررنگ شده که کتابهای ارزشمند را تحتالشعاع قرار داده است. از این رو انتخاب و مطالعه کتابهای روانشناسی هوشیاری میطلبد و دقت بسیار.
این مترجم به مخاطبان کتابهای روانشناسی توصیه میکند با چشمان باز و آگاهانه به کتابفروشی بروند، هرآنچه به ایشان پیشنهاد شد را انتخاب نکنند و با تورق کتاب، مطالعه فهرست و مقدمه آن در مورد آن قضاوت کنند.
وی همچنین از کارشناسان، رسانهها، روزنامهنگاران و منتقدان میخواهد که با اطلاع رسانی در این زمینه رونق اردوگاه کتابسازان را به سمت و سویی دیگر جاری کنند.
نظرات