نشست «جایگاه محمد حقوقی در عرصه شعر و نقد»، با حضور جمعی از بزرگان ادب فارسی در شهر کتاب برگزار شد. این نشست که با نقد صریح آثار شعری و انتقادی حقوقی، و نقد بزرگان از نظرات یکدیگر درباره حقوقی همراه بود، جانی دوباره به روند نقد شعر فارسی داد.\
نشست با توضيح خاطرات نجفي درباره آغاز آشنايياش با حقوقي شروع شد و در ادامه سميعي گيلاني به تشريح نقدي كه سال ۵۲ بر كتاب «شعر نو از آغاز تا امروز» و تحت تاثير هيجاناتش در آن زمان نوشته بوده پرداخت و اظهار داشت اگر امروز آن نقد را مينوشت قطعا صورت ديگري داشت. در واقع او از نقد سی و چند سال پیش خود درباره آن کتاب حقوقی انتقاد کرد!
همچنين ضياء موحد اشاره كرد كه قصد دارد تنها به شعر حقوقي بپردازد و ويژگيهاي شعر حقوقي را با ذكر نكاتي و خواندن برخي از اشعارش مطرح كرد. با شنیدن سخنان موحد، گوش برخی حاضران تیز شده بود که عجب؛ نکند ضیاء موحد در حال نقد کردن شعر مردی است که از بزرگان شعر معاصر است! در واقع یک بار سمیعی گیلانی نقد گذشته خودش را درباره حقوقی نقد کرد و بعد، ضیاء موحد شعر حقوقی را به نقد کشید. نشست با نقدی که بزرگان بر سخنان هم میکردند جان گرفته بود و برخی حاضران امیدوار شده بودند چنین فضاهایی در نقد شعر کشور همچنان و هر روز بیشتر از دیروز، ادامه داشته باشد.
البته در پايان نشست از موحد خواسته شد كه «فرامعنايي در شعر حقوقی» را كه در جلسه مسكوت مانده بود توضيح دهد؛ اما جلسه با دعوت از مفتون اميني براي صحبت درباره حقوقي رو به اتمام گذاشت. موحد جايگاه خودش را در جمع سخنرانان به اميني سپرد؛ بي آنكه پاسخ سوالات مطرح شده داده شود.
اميني صحبت درباره حقوقي را با خواندن غزلي با عنوان «از سپهري تا حقوقي» كه به ياد او سروده بود كوتاه كرد.
در پايان نشست اميني در پاسخ به اين سوال كه اين نشست را چگونه ارزيابي ميكند، گفت: «اين نشست اصلا جنبه تجليل نداشت و بهتر بود كه چنين ميشد(یعنی بهتر بود از حقوقی در این نشست «تجلیل» میشد؛ نه این که به این پررنگی «تحلیل» شود). در بسياري از كشورها تا چندين سال پس از درگذشت هنرمند و هر فرد مشهوري تنديس او را نميسازند تا تمام حب و بغضها از بين رود. شاعري كه تازه درگذشته نبايد در معرض نقد و بررسي قرار گيرد.» ولی این نظرات امینی آشکارا در برابر نظرات برخی دیگر از حاضران بود که از این نشست به آن نشست، تشنه مواجهه با فضایی بی رودربایستی از نقد و نظرند. مخاطبانی که عادت کردهاند در ادبیات فارسی همه از یکدیگر تجلیل کنند؛ نه تحلیل.
نشست اخیر شهر کتاب، به یمن حضور دو استاد گرانمایه ادب فارسی، احمد سمیعی گیلانی و ضیاء موحد، که یکی در صداقت کامل به نقد نظرات گذشته خود نشست و دیگری بی رودربایستی به نقد شعر شاعری بزرگ پرداخت، دریچهای را گشود بر بارور شدن بیش از پیش فضای نقد ادبی در شعر فارسی. اهمیت این امر در آن جاست که حقوقی، خود بیش از آن که به عنوان شاعر مطرح باشد، به عنوان منتقد، یک منتقد فرمالیست مطرح است و این نکته، زیبایی کل روند این نشست را دو چندان کرد؛ این که دریچهای که به آن اشاره شد، در روزی گشوده شود که دوستداران نقد شعر، در بزرگداشت شاعری گرد هم آمده بودند که خود از بزرگان نقد بود.
امینی در پاسخ به سوال ديگري كه اگر در جمع حاضر فردي بود كه به شخص حقوقي و شعر او آشنايي نداشت، چنين نشستي چقدر به شناخت او از حقوقي كمك ميكرد، اظهار داشت: «در اين نشست بيشتر مسائل فني مطرح شد و راجع به خصوصيات روحي او كه شناخت از شعرش را بيشتر ميكند مطلبي بيان نشد؛ بهتر بود از افرادي كه رابطه بيشتر و تنگاتنگي با حقوقي داشتند دعوت ميشد تا روحيات شخصي حقوقي را براي ديگران معرفي كنند. در چنين محافلي كه به ويژه پس از درگذشت فرد برپا ميشود بايد انتقاد در ضعيفترين حد خودش ديده شود».
خودمانیم؛ احترام مفتون امینی که بیش از نیم قرن است در شعر فارسی قلم میزند و خاطرت خوب بسیار برای خوانندگانش به جای گذاشته به جای خود؛ همه او را دوست داریم. ولی آیا این نظر استاد مفتون هم چون نظر قبلیاش، ادامه همان سنت تجلیل به جای تحلیل، و دوری از مباحث فنی به نفع مباحث حسی نیست؟
اما گزارش نشست
در شروع این جلسه، علیاصغر محمدخاني معاون فرهنگي شهر كتاب با اشاره به درگذشت محمد حقوقي، اسماعيل فصيح و مهدي آذريزدي از اهالي ادب در ماه گذشته و اينكه بايد مجامع ادبي همواره سعي در زنده نگهداشتن ياد اين افراد داشته باشند، از محمد حقوقي به عنوان شاعر و منتقدي ياد كرد كه تاثير بهسزايي در حوزه نقد شعر معاصر داشته و از ديگر ويژگيهايش در طول ۵۰ سال فعاليت ادبي و فرهنگي، و احاطه كامل او بر زبان فارسي و تلاشهایش در تفسير شعر نو فارسي سخن گفت.
وي با يادآوري نام دو كتاب از آثار او، يكي «شعر نو از آغاز تا امروز» و ديگري «شعر زمان ما»، تصريح كرد: اگر آثار حقوقي را مطالعه كنيم متوجه ميشويم كه اين آثار نقدي عالمانه و منصفانه در شعر امروز هستند. اين نقد توسط فردي صورت ميگيرد كه بر ادبيات كلاسيك و حوزههاي شعري چون قصيده و مثنوي تسلط كامل دارد و بدون حب و بغضهاي سياسي همه حوزههاي شعر امروز را بررسي ميكند. اين در حالي است كه بسياري از شاعران و منتقدان نقش حقوقي را در بازگشايي گرههاي شعر امروز بينظير ميشمارند.
نجفي: نگاه تازه را ازحقوقي آموختم
در ادامه محمدخاني از ابوالحسن نجفي كه رابطه نزديكي با محمد حقوقي داشته درخواست كرد كه نكاتي را كه درباره شعر و نقد شعر حقوقي ميداند مطرح كند. نجفي نيز با تاكيد بر اين امر كه ديگران بهتر است راجع به شعر حقوقي نظر دهند به تشريح چگونگي آشنايياش با اين شاعر و بیان خاطراتي كه از او داشت پرداخت.
وي توضيح داد: در حدود سالهاي ۳۷ تا ۳۸ تنها با حقوقي به عنوان جوان شاعري آشنا شدم كه توانايي سرودن قصيده را دارد. پس از آن در سال ۱۳۴۴ كه بعد از چندين سال دوباره به اصفهان بازگشته بودم روزي حقوقي به همراه بهرام صادقي به منزل من آمد و از من خواست كه در جلسات ادبي كه برگزار ميكردند شركت كنم. از آنجا كه كمي پيش از اين ماجرا نخستين شماره «جنگ اصفهان» منتشر شده بود و به نظر من مطالب اين مجله خيلي دندانگير نبود؛ با اكراه پذيرفتم. اما در آن جلسات جوانان مشتاقي را ديدم كه با شوق و شوري خاص شعر ميخواندند و حتي در آن زمان پسربچه ۱۳ سالهاي در آنجا حضور داشت و شعرهاي خوبي هم ميسرود، نامش مجيد نفيسي بود كه بعدها به شهرت رسيد.
نجفي به ادامه آشنايياش با حقوقي اشاره كرد و اظهار داشت: زماني كه حقوقی مقاله معروفش را با عنوان «كي مرده كي بجاست» براي من خواند متوجه شدم، اين نخستين مقالهاي است كه نگاهي اساسي به شعر معاصر دارد و شعر تمام شاعران معاصر را بررسي كرده. اين مقاله مفصل كه به ۳۰ سال شعر نو نگاهي انداخته بود در ۸۰ صفحه از سومين شماره مجله «جنگ اصفهان» نيز منتشر شد. حقوقي در آن جلساتي كه برگزار ميشد درباره شعرهايي كه خوانده شده بود قضاوت ميكرد و آن قضاوت براي من اهميت و تازگي ويژهاي داشت. از او آموختم كه با ديد ديگري بايد به مسائل نگاه كنم.
وي با تاكيد بر تفسيرهاي حقوقي از شعر به عنوان بهترين تفسيرهايي كه تا آن زمان درباره شعر نو وجود داشت، ادامه داد: «آهنگهاي فراموش شده» احمد شاملو از آثاري بود كه شاملو خود از انتشارش ناراضي و پشيمان بود؛ اما حقوقي تفسير جالبي از آن داشت و درباره اين كتاب ميگفت، «با خواندن اين اثر ميتوان فهميد كه چگونه جوانههاي شعري آن شاعر بزرگ روييده است.»
در پايان صحبتهاي نجفي، محمدخاني به اين نكته اشاره كرد كه حقوقي از هيچيك از حوزههاي شعر غافل نبوده. شعر جنگ، انقلاب، نيمايي، سپيد و ساير شعرهايي كه در محافل ادبي خوانده ميشدند از ديد او پناه نميماند و بررسي ميشد.
به گفته محمدخانی، در اوايل دهه ۵۰ نشريهاي با عنوان «كتاب امروز» منتشر شد كه بسياري ازبزرگان زبان و ادب فارسي امروز در آن مينوشتند و در آن سالها سميعي گيلاني مقالهاي با عنوان «پيچيدن در شعر و در فن او» را درباره نقد شعر حقوقي نوشت.
سميعي گيلانی: حقوقی نظرات نیما را مدون کرد
احمد سميعي گيلاني در ادامه نشست به صحبت درباره بهترين اثر حقوقي پرداخت و به چگونگي شكلگيري تاليف آن پرداخت: ابتدا قرار بود كتاب «شعر نو از آغاز تا امروز» را مهدي اخوان ثالث بنويسد. اخوان درباره شعر نيمايي نوشتههاي پراكندهاي داشت و از پيروان اين سبك بود و حتي در سطحي بالاتر قرار ميگرفت كه او را به عنوان صاحبنظر مطرح ميكرد.
لزوما یک شاعر، منتقد خوبي نيست؛ همانگونه كه لزوما یک منتقد، شاعر خوبي نيست. چراكه منتقد با تعقل سروكار دارد و شاعر با تخيل. اما اخوان از نظريهپردازان و برجستگان شعر نو بود، تاليف اين كتاب هم كاري كلاسيك و جدي درباره شعر نو بود و از آنجا كه اخوان حال و هواي انجام چنين كارهایی را نداشت كار را به حقوقي محول كردند. انتخاب خوبي بود؛ چراكه اثري به وجود آمد كه نظيرش هنوز در بين كتابها ديده نميشود.
وي در ارائه گواه براي انتخاب مناسب حقوقي در اين زمينه توضيح داد: پيشتر خود نيما نيز در تفسير شعر نيمايي بهصورت پراكنده اظهار نظرهايي داشت و مختصات اين شعر را بيان كرده بود؛ اما حقوقي نخستين فردي بود كه با توجه به مطالعه عميقش در شعر نيمايي اين امر را به صورت مدون در آورد؛ به گونهاي كه براي همگان قابل درك باشد.
سميعي به نقدي كه آن سالها بر اين كتاب نوشته اشاره كرد و گفت: در حال حاضر اين نقد را قبول ندارم؛ چراكه تحت تاثير فضايي در آن زمان اين نقد را نوشتم. آن زمان برانگيخته شده بودم كه چرا حقوقي وقتي ميخواهد از نيما دفاع كند، ديگران را ناديده ميگيرد. اين نقد سال ۵۲ نوشته شده و در آن حق حقوقي آنطور كه بايد ادا نشده. اگر امروز ميخواستم نقدي بر آن كتاب بنويسم قطعا چيز ديگري بود.
وي در ادامه براي قرائت بخشهايي از نقدش به توضيحاتي درباره كتاب حقوقي و چگونگي تقسيمبندي آن پرداخت و اظهار داشت: حقوقي در مقدمه آن كتاب شاعران معاصر را به چند گروه تقسيم كرده. گروه نخست آنهایی كه از آغاز در برابر نيما جبهه گرفتند و برايشان قابل تصور نبود كه شعر مختصات و قالب كلاسيك را نداشته باشد. گروه دوم افرادي كه خود را همراه نيما نشان دادند؛ اما در عمل نشان دادند كه به نيما وفادار نيستند.
سميعي گيلاني عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي ادامه داد: دسته سوم آنهايي بودند كه به درك صحيحي از مختصات شعر نيمايي دست نيافته بودند و هر نوع شعري را كه قافيه نداشت نيمايي ميخواندند. چهارمين گروه افرادي كه در ابتدا پيرو نيما بودند و در نهايت از اين راه منصرف شدند. در اين ميان گروهي هم بودند كه به بدعتهاي نويني دست زدند كه نه ضوابط شعر كهن را داشت و نه اصول و موانع شعر نيمايي.
وي در توضيح دو گروه ديگر كه حقوقي به آنها اشاره كرده گفت: ششمين گروه موج نو بود و گروه آخر افرادي كه پيرو حقيقي شعر نيمايي بودند؛ مانند مهدي اخوان ثالث و احمد شاملو.
اين نويسنده و مترجم در ادامه به برخي از نكاتي كه در نقد خودش نوشته اشاره كرد و افزود: دو نگاه به زيباشناسي وجود دارد كه دائما در تحول است؛ يكي نگاه سنتي و ديگري نگاه مدرن. با اين ديدگاه سعي در تفسير برخي مباحث مطرح شده در آن كتاب داشتم. از سوي ديگر خواستگاه شعر نوعي هيجان است كه با بيانش توام ميشود. بيان اين هيجان در هنر صورتهاي مختلفي دارد. به عنوان مثال ما شاعر نقاشي چون سهراب را داشتهايم كه گاهي احساسش را با شعر بيان كرده و گاهي با نقاشي.
در ادامه محمدخاني با اشاره به توانايي ضياء موحد در سرودن شعر و صاحبنظر بودن او در حوزه نقد شعر، از او درخواست كرد كه جوهره شعري حقوقي را بررسي كند.
موحد: بازی با كلمات به شعر حقوقي لطمه زد
موحد با تاكيد بر اين امر كه حقوقي در ابتدا ميان سنت و مدرنيته در شعر قرار داشت و در نهايت به شعر نيمايي نزديك و از شعركهن دور شد گفت: حقوقي در سال ۱۳۴۸ دو مجموعه شعر «زوايا و مدارات» و «فصلهاي زمستاني» را داشت و در همين دو مجموعه زبان و بيان تازهاي از او ديده ميشد. از سال ۳۷ تا ۳۹ تحت تاثير شعر نادرپور بود و ازسال ۳۹ تا ۴۰ متاثر از اخوان ثالث و پس از آن اشعار محمود مشرف آزاد تهراني نظرش را جلب كرد و تا پايان تحت تاثير شعر او قرار گرفت و البته به تغيراتي در زبان رسيد.
وي به ويژگيهاي شعر حقوقي اشاره كرد و افزود: توجه به واژهها و تصويرهاي زيبا و فرامعنايي كه در اشعارش ديده ميشود، از ويژگيهاي شعر اوست؛ اما حقوقی تا مدتها گرفتار وزن و سخنوري بود. او ۱۶ دفتر شعر منتشر كرد كه ۹ مجموعه از اين بین، در قالب عروض نيمايي بودند. البته شعرش از چند منظر لطمه ميديد؛ يكي بازي با كلمات كه گاهي چشمگير ميشد. اصولا اين بازي را دوست داشت و به كلمه عشق ميورزيد. هر شاعري چنين احساسي را دارد اما گاهي كمرنگ و گاهي پررنگ ميشود. برخي از اشعارش با «و» شروع ميشد و ادامه مييافت. خودش ميگفت اينها يك مصرع ناتماماند كه بهترين نمونه آن شعر «خروس هزار بار» بود. شعر حقوقي را با ويژگيهايي كه بر شمردم بايد بي جستجوي معنایی خاص زمزمه كرد و از همآوايي واژهها و ناقص ماندن جملهها لذت برد.
موحد وجود اسامي بسيار در شعر حقوقي را يادآور شد كه از سويی، خواننده را مجبور به دانستن مراجع آنها نميكند و در ادامه توضيح داد: شعر حقوقي شعري است كه به خود باز ميگردد و چگونگي نوشتن خود را بيان ميكند؛ بیدغدغهی آنچه نوشته است. بهترين نمونه اين امر شعر «لاكپشتها» است كه شاعر خودش معتقد است با آن به خوشنودی رسيده است.
در پايان صحبتهاي موحد، محمدخاني از او خواست كه ويژگيهاي شعري اين شاعر را در اشعار كلاسيك او بررسي كند و همچنين سميعي گيلاني يادآوري كرد كه موحد مسئله فرامعنايي در شعر حقوقي را توضيح نداده و همچنين با توجه به سخنان او به نكتهاي اشاره كرد و گفت: هدف شاعر از سرودن شعر انتقال احساس است كه اين امر با انتقال قوي احساس بدون داشتن تكنيك شعری، و تكنيك شعري بدون روح، امكانپذير نيست و حاصل، شعر نخواهد بود. تفاوت حقوقي با ديگران در همين است. تكنيكهاي شعري را در شعر او ميبينيد؛ اما احساس و روحي قوي نيز در آن شعرها دميده شده است.
این نشست به پایان رسید؛ در حالی که صراحت ضیاء موحد در نقد منصفانه شعر حقوقی و تذکر به جای سمیعی گیلانی به موحد درباره ناگفته ماندن معنای «فرامعنایی در شعر حقوقی»، در کنار بسیاری مسایل دیگر که در بالا به آن اشاره شد، به غنای بیشترش منجر شد.
....................................................................................
محمد حقوقی متولد ۱۳۱۶ در اصفهان و شاعر و منتقد ادبی معاصر بود. وی از جمله نویسندگان گروه ادبی جنگ اصفهان نيز بوده است.
آثار او به نقد و معرفی شاعرانی نظیر نیما یوشیج، سهراب سپهری، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخزاد اختصاص داشت. حقوقي در ۸ تیر ۱۳۸۸ در اصفهان به دليل بيماري درگذشت.
نظر شما