حجتالاسلام محمدرضا مصطفيپور در نشست نقد و بررسي كتاب «تفسير انسان به انسان» نوشته آيتالله جواديآملي، گفت: طبق نظريهاي كه در اين كتاب مطرح شده، هر انسان در درون خويش جنبههاي محكم و متشابه دارد و بايد براي شناخت خويشتن از محكماتش بهره گيرد. اين گفته با نظريه انسان كامل و الگوبرداري از آنها متفاوت است./
حجتالاسلام مصطفيپور در ابتداي اين نشست گفت: مبحث اين كتاب متناظر با روش قرآن به قرآن است، بر اين اساس انسان را نيز بايد توسط انسان تفسير كرد. همانگونه كه آيات قرآن نيز دو دسته محكم و متشابه تقسيم ميشوند، در ميان ابناي بشر نيز انسانهاي محكم و متشابه وجود دارند. انسانهاي محكم، كاملند و از مقام عصمت و علم لدني برخوردارند نظير؛ پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع).
وي معصومان(ع) را ميزان انسانيت برشمرد و گفت: براي سنجيدن مقام انساني هر فرد، بايد سراغ اين افراد رفت. آنان ما را به ما ميشناسانند و هويتهايمان را در رفتار و گفتار و ساير امور ميشكافند. در روايات نيز مقصود از «محكمات» كه در آيه هفت سوره عمران به آن اشاره شده است، پيامبر(ص) و ائمه(ع) معرفي شده اند. شيعيان نيز متشابهات انسانهايند.
حجتالاسلام مصطفيپور با اشاره به قواي باطني انسانها گفت: به لحاظ شباهتهايي كه ميان اين جنبه از قوا با جانوران وجود دارد، قواي باطني جزو متشابهات است. جنبه محكم انسان، فطرت است كه به نفس و روح ارتباط دارد. اين فطرت است كه انتخابگري را رقم ميزند، همان ويژگي كه در ساير جانوران وجود ندارد.
اين نويسنده و پژوهشگر ادامه داد: اگر انسان را با هوش يا قوه وهم و خيال او معرفي كنيم، «شبيه» به انسان است، نه خود او. عقلانيت، فطرت، ملهم بودن انسان از قدرت الهي، قدرت ارزيابي، تجزيه و تحليل و استدلالگري است كه از محكمات انسان به شمار ميآيد. فطرت انسان ميل به جاودانگي و كمال مطلق دارد و اگر اين ميل با استفاده از ابزاري صحيح در مسير خود قرار گيرد، انسان به جنبه محكم خويش دست مييابد.
وي با مرجع برشمردن محكمات انسان براي متشابهات وي گفت: تمامي محكمات نيز به يك محكم كه حيات است، بازميگردند. آيتالله جوادي آملي در اين كتاب از حيات متشابه و محكم نيز سخن به ميان ميآورد، حياتي كه مدارج و مراتبي دارد.
در ادامه، قنبري با اشاره به بيان آنچه در اين كتاب گفته شد، از سوي برخي ديگر از انديشمندان گفت: نكته تازه در اين كتاب، اشاره و تأكيد نويسنده بر «درون» انسانهاست. بر اين اساس، قلب انسان كه با فطرت و شهود او ارتباط تنگاتنگ دارد، اصل قرار ميگيرد. به عقيده نويسنده، اگر قرآن را بايد با قرآن شناخت، بنابراين شناخت انسان نيز از طريق انسان ميسر است.
وي افزود: ديگران نيز موضوعات اين كتاب را مطرح كردهاند، اما اگر تنقيح خوبي از يك سخن كه بارها گفته شده ارايه دهيم نيز كار تازهاي انجام دادهايم. البته آيتالله جوادي آملي نيز ادعاي تازگي مطلبي كه بيان ميكند را ندارد. تأكيد اساسي وي بر اين است كه انسان بايد از درون شناخته شود.
قنبري ادامه داد: نهايت سخن نويسنده، دستيابي به كمال از طريق مراجعه به انسانهاي محكم است. به اعتقاد آيتالله جواد آملي، تفسير انسان به انسان يك روش است و از روش موضوعي انسانشناسي كه به بخشي از وجود انسان ميپردازد، جداست.
وي به مبناي خداشناختي اين تفسير اشاره كرد و گفت: اگر انسان در شناخت خويشتن به كمال دست يابد، خدايش را شناخته است. طبق اين تفسير اگر انسان درون خود را بكاود، سايه خدا را خواهد ديد. به همين دليل، نويسنده معتقد است استفاده از اين روش در شناخت انسان، ابناي بشر را از بسياري مشكلات خواهد رهاند.
سپس قنبري انتقاداي را به اين كتاب وارد آورد و گفت: نظريهاي را كه در اين اثر مطرح شده است، به دليل استفاده بسيار نويسنده از قرآن و روايات بايد تفسير ديني انسان به انسان ناميد، زيرا تعلق خاطر بسياري به دين دارد. همچنين عنوان اين اثر «تفسير انسان به انسان» است در حالي كه نيمه دوم كتاب به اين موضوع ميپردازد. مقدمه كتاب نيز شفاف به نظر نميرسد و بيان مسأله، روش كار و هدف را معرفي نميكند.
وي افزود: اين كتاب به دنبال ارايه يك نظريه است. با توجه به ارجاعات بسيار اين كتاب به ساير آثار، اين سوال مطرح ميشود كه در ارايه يك نظريه تا چه اندازه مجاز به ارجاع به نظرات ديگرانيم؟
حجتالاسلام مصطفيپور در پاسخ به اين انتقادات گفت: انتقادي كه به بخش ساختاري و مقدمه اثر وارد شد را ميپذيرم، اما درباره ارجاع اين كتاب به ساير نظريات بايد گفت كه در ارايه يك نظريه بايد به ساير نظريات مراجعه كرد و پس از بررسي و تحليل آنها به نظريهاي جديد دست يافت.
وي استباط قنبري درباره موضوع اثر را نادرست خواند و گفت: هدف نويسنده تفسير انسانهاي متشابه از طريق انسانهاي محكم يا كامل نيست، بلكه هر انسان در درون خويش جنبههاي محكم و متشابه دارد و بايد براي شناخت خويشتن از محكماتش بهره گيرد. آيتالله جوادي آملي، نظريه انسان كامل و الگوبرداري از او را مطرح نميكند. وي نظريه جديدي ارايه ميدهد كه با نظريات پيشين او و ساير افراد متفاوت است.
نظر شما