«استفان ماروفسكي» نويسنده كتاب «دردسرهاي پسامدرنيزم» معتقد است كه پستمدرنيستها، متقلبانياند كه با وجود تمسخر گنجينه ارزشمند گذشته، از همان آثار سوءاستفاده ميكنند و براي پول بيشتر آنها را به ابتذال ميكشند./
وي افزود: نويسنده اين اثر پيش از پرداختن به بررسيهاي خودش، پسامدرنيزم را مفهومي مبهم معرفي ميكند، چرا كه تصورات متفاوتي از اين مفهوم وجود دارد. وي معتقد است تمامي كساني كه درباره مسايل پستمدرنيزم سخن ميگويند، معناي واحدي از آن را در ذهن ندارند. به باور وي، بخشي از آن چه كه پسامدرن معرفي ميشود، به آوانگارد مدرنيزم تعلق دارد.
مترجم كتاب «زن و سينما» ادامه داد: اين نويسنده به عنوان يك فيلسوف به تمامي جنبههاي دانش بشري مينگرد، اما بيش از هر چيز بر زيباشناسي تمركز دارد كه دربر گيرنده هنر نيز هست. وي در ذكر مقايسهها و نمونهها از فلسفه، ادبيات، نقاشي، فيلم و ساير موارد در پستمدرنيزم ياد و به اين طريق انتقادات خود از پسامدرنيزم را بيان ميكند.
وي با بيان اين كه در حوزه انديشه و مباحث فلسفي موضوعي به عنوان «ارايه راهكار» مطرح نيست، گفت: هنگامي كه درباره مسايل انديشه سخن ميگوييم، نميتوان بهسادگي پاسخ را يافت و به راه حل رسيد. اگر پيشفرض بر اين اساس است كه پسامدرنيزم مفهومي مبهم است، كه درك يكدستي از آن وجود ندارد، بنابراين ارايه راهكار براي مسايل آن نيز بيمعنا مينمايد. هر صاحبنظري تنها از ديدگاه خودش مسايل را بررسي ميكند و به بيان نظراتش ميپردازد.
نجم عراقي ادامه داد: مورافسكي نيز به دليل گرايشهاي سوسياليستياش، توجه به سوسياليزم را در جامعه امروزي مهم ميشمارد، پستمدرنيستها آرمانخواهي را خيالپردازي ميپندارند، بنابراين سوسياليزم نميتواند در اين سنت فكري جايي داشته باشد زيرا اساس آن بر آرمانخواهي است.
وي افزود: اما ماروفسكي نظر ديگري دارد و اعتقادي به نابودي آرمانخواهي و اميد به آينده ندارد. وي معتقد است هر آن چه از فلسفه و هنر و علوم وجود دارد، بايد در خدمت بهبود وضعيت انسان قرار گيرد، موضوعي كه بسيار براي او اهميت دارد و تأليف كتابش را نيز سبب ميشود.
نجم عراقي در تشريح اعتراضات نويسنده اين اثر به پستمدرنيزم گفت: ماروفسكي معتقد است بازگشت پسامدرن به برخي سنتهاي گذشته، حركتي ابزاري و فرصتطلبانه است. اين سوءاستفاده زاييده فرهنگ مصرفي پستمدرنيستي است و اين بازگشت به گذشته در درون مدرنيزم صورت گرفته و متعلق به آوانگارد آن است.
وي التقاط در پسامدرن را اينگونه تشريح كرد: اين التقاط مربوط به عادات مردم نظير استفاده از وسايل مدرن و داشتن دلبستگيهايي به سنن پيشين به موازات يكديگر نيست، بلكه سوء استفاده پستمدرنيستها از دستاوردهاي فاخر فرهنگي و هنري گذشته است. آنان اين دستاوردها را گنجينه انباري دوران گذشته مينامند، در حالي كه همين آثار را نسخهبرداري كرده و آنها را با تغييري اندك و جزيي، به نام خود و هنر پستمدرنيستي ثبت ميكنند.
مترجم كتاب «جامعهشناسي زنان» ادامه داد: انتقاد مورافسكي نيز تا حدود زيادي بر همين اساس شكل ميگيرد. وي معتقد است برخي از معتقدان به پسامدرن متقلبان و فرصتطلبانياند كه با وجود تمسخر آثار ارزشمند گذشته، از همان آثار سوء استفاده ميكنند و با هدف دست يافتن به پول بيشتر آنها را به ابتذال ميكشند و به فروش ميرسانند. بهانه اين افراد نيز نزديك شدن به تودههاست. مورافسكي و انديشمنداني نظير وي به اين بخش از پسامدرن خرده ميگيرند و آن را تقلبي آشكار مينامند.
وي در پاين گفت: ترجمه كتاب «دردسرهاي پسامدرنيزم» پايان يافته و از سوي انتشارات بازتابنگار مراحل پاياني چاپ را ميگذراند.
نظر شما