سه‌شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۲
دين نباشد، عمل اخلاقي امكان‌پذير نيست

استادان حوزه فلسفه عصر ديروز(سه‌شنبه)در سراي اهل قلم خانه كتاب موضوع «كانت در ايران» را بررسي كردند. اين نشست ادامه نشست هفته قبل با همين موضوع بود.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، سراي اهل قلم در ادامه سلسله نشست هاي فلسفي خود، دو هفته است كه به موضوع «كانت در ايران» مي‌پردازد. سخنرانان دومين جلسه اين نشست‌ها، رضا سليمان حشمت و ان‌‌‌شا‌الله رحمتي بودند.

سليمان حشمت در ابتداي اين جلسه گفت: اگر بخواهيم به اين جمله هايدگر كه مي‌گويد «كانت بر زندگي ما سايه افكنده است» استناد كنيم، متوجه تاثير بسيار انديشه‌هاي كانت بر موضوعات متعدد مي‌شويم. بسياري از افراد كه اهل فلسفه مابعدالطبيعه‌اند، به نوعي به صورت مستقيم يا غير مستقيم تحت تاثير انديشه‌هاي كانت بوده‌اند، چنان كه در ايران هم آثار بسياري از اين انديشمند ترجمه يا درباره او منتشر شده است.

وي گفت: ما در مابعد‌الطبيعه كانت به شناخت يقيني نمي‌رسيم چرا كه اين نوع شناخت فراتر از قلمرو و تجربه و اين نوع تأثير در پوزیتیویست‌ها وجود دارد كه بر ما نيز تأثير گذاشته است.

سليمان حشمت افزود: كانت فيلسوفي مدرن و مذهبش پروتستان و به همين دليل انديشه‌هايش به شدت متاثر از تربيت ديني‌اش است. انديشه‌هاي او حتي در حقوق بشر هم بسيار موثر بوده تا جايي كه مي توان گفت انديشه و نظرات كانت اساس اخلاقي و فلسفي حقوق بشر است. او اعتقاد داشت در زندگي بايد چنان رفتار كرد كه بشريت در مقصد و غايت، آزاد باشد، به اين معني كه آزادي هر كسي آزادي ديگري است.

وي درباره شناخت ايرانيان از كانت گفت: پس از كتاب بدايه الحكمه كه در آن درباره كانت نوشته شده بود، نام او براي ايرانيان شناخته و پس از انقلاب هم پرداختن به آثار و انديشه هاي او بيشتر شد.

استاد دانشگاه علامه طباطبائي ادامه داد: كانت جوهره دين را ايمان مي‌داند و ايمان را عمل به تكليف مي داند، در نتيجه دين مبتني بر عمل اخلاقي مي‌شود و اگر دين نباشد، عمل اخلاقي امكان‌پذير نيست. البته از اين نظرات او نمي‌توان نتيجه گرفت كه كانت به خدا اعتقاد داشته يا نداشته است، ضمن اين كه اعتقادات مذهبي و شكل ايمان او جنبه مسيحيت دارد چون عقل با دين تقابل دارد، در حالي كه در سنت ايراني و اسلامي تقابل عقل و عشق در ميان عرفا و فلاسفه مطرح بوده و هست و كساني كه امروزه سخناني در اين راستا مطرح مي‌كنند، به نظر درست نمي‌رسد.

سليمان حشمت گفت: اكنون بسياري از متفكران سعي مي‌كنند انديشه‌هاي كانت و ديگرا انديشمندان غربي را شبيه‌سازي كنند كه اين كار اشتباهي است، چرا كه براي شناخت كانت بايد پوست‌اندازي كنيم، به‌ويژه اين كه ما براي آشنا شدن با عقايد انديشمندان خارجي در زبان و ترجمه مشكل داريم. به‌طور مثال سوژه و ابژه را عينيت و ذهنيت ترجمه مي كنيم در حالي‌كه اين‌گونه نيست.

وي در پايان گفت: اين كه فكر كنيم همه فرهنگ‌ها بايد يك مسير را طي كنند، درست نيست چرا كه هر فرهنگي استعدادها و شخصيت‌هاي خودش را دارد و هيچ فرهنگي نبايد در فرهنگ ديگري غرق شود. آن‌هايي كه خودشان را خوب بفهمند، ديگران را بهتر مي‌فهمند اما متاسفانه در كشور ما اين مووع مورد غفلت واقع شده است.

دومين سخنران اين جلسه، ان‌شاءالله رحمتي، نويسنده و مترجم حوزه فلسفه بود؛ ترجمه «نقد عقل عملي» كانت يكي از ترجمه‌هاي رحمتي است.

رحمتي گفت: آن‌چه كانت در فلسفه براي خودش مقرر كرد، اين بود كه مي‌خواست به بنيادهاي استوار دست پيدا كند، به نوعي او عامل به اخلاق، منصف و عقل‌مدار است و نمي‌خواهد هيچ چيز را بدون مبنا بپذيرد. كانت تمام عمرش صرف نقادي عقل شده و ورودش به اخلاق هدفمند و فراتر از وظيفه يك فيلسوف بوده است. در واقع او با نقدهاي جدي‌اش به حوزه عقل مي‌خواست بداند آيا ما مبنايي براي اخلاق داريم.

وي گفت: قبل از كانت و حتي در فرهنگ خودمان هم اين‌گونه بوده كه غالب افراد اخلاق را متكي به دين مي‌دانند چنان‌كه افرادي مثل داستايوفسكي معتقدند انجام هر عملي بدون ايمان به خدا مباح است.

رحمتي با اشاره به به اين كه كانت «دئيسم» است، گفت: دئيسم يك نوع خداباوري بر مدار عقل است كه اگر ما نتوانيم يك چيز را از طريق عقل بفهميم، آن چيز نه مرجعيت دارد و نه وحياني است. دكارت و اسپينوزا هم از تفكر دئيسم دفاع مي‌كنند، با اين تفاوت كه انديشه ديني درباره خدا و در واقع شناخت خدا را تنها بر عقل مبتني نمي‌دانستند و ايمان را مقدم بر عقل مي‌دانستند.

مترجم «نقد عقل عملي» ادامه داد: كانت قواي شناخت بشر را به دو دسته فاهمه و عقل تقسيم مي كند. در قوه فاهمه مفاهيم مبتني بر تجربه‌اند و قالب‌هايي پر از شهود وجود دارد و منظور از شهود در اين‌جا ادراك حسي است، اما در قوه عقل مفاهيمي وجود دارد كه كانت آنها صور معقول مي‌داند. صور معقول تهي از شهود و ادراكات حسي‌اند. در واقع كانت دو حوزه نظري و عملي مطرح مي‌كند، به همين دليل برخي معقدند جهان‌شناسي كانت در اخلاق است نه در فلسفه چرا كه در فلسفه اخلاق نسبي است و چيزي فراتر از آنچه كه عقل آدمي درك مي‌كند، مطرح نيست.

رحمتي افزود: قبل از كانت اخلاق مبتني بر هر امري خارج از اخلاق مثل سعادت، دين، امور طبيعي يا چيزهاي ديگر بوده است، در حالي كه كانت تمام اين نظريات را به دگرآييني متهم مي‌كند، چرا كه خودش معتقد است‌ آن چه كه مي‌تواند اخلاق را توجيه كند، خود آئيني است. به عبارتي او اخلاق را مبتني بر خودش مي‌داند، به همين دليل نظريه كانت وظيفه‌گرايانه است.

رحمتي در پايان گفت: من هم نيز مثل سليمان حشمت، سوء‌فهم انديشه‌هاي كانت را مي‌پذيرم اما زماني هم وجود داشته كه ما از انديشه‌هاي ديگران استفاده كرده‌ايم و بهتر از دارندگان آن انديشه موضوع را فهميده‌ايم. به‌طور مثال، استفاد ما از فلسفه سقراط در يونان يا شناخت غربي‌ها از فلسفه اسلامي كه در بسياري از حوزه‌هاي آن از ما بهتر عمل كردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط