سه‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۹
الفباي كانت را نمي‌دانيم

كريم مجتهدي و حسين كلباسي، كارشناسان و نويسندگان حوزه فلسفه، عصر روز گذشته (دوشنبه، يازدهم آبان ماه) در سراي اهل قلم خانه كتاب درباره موضوع «كانت در ايران» سخنراني كردند. اين موضوع در ديگر جلسات سراي اهل قلم ادامه خواهد داشت.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، سراي اهل قلم در ادامه سلسله نشست‌هاي هفتگي‌اش در حوزه فلسفه اين بار به موضوع «كانت در ايران» پرداخت. كريم مجتهدي و حسين كلباسي كه هر دو از متخصصين اين حوزه‌اند، در اين‌ جلسه سخنراني كردند.

ابتدا كلباسي بحثش را با ارائه توضيحاتي در حوزه كاربرد فلسفه آغاز كرد و گفت: فلسفه و فيلسوف يعني تعاطي تفكر، فلسفه با جرات و قوت به گشايش امكانات آتي نظر دارد، عدم تماميت را بيش از ساير علوم به ما نشان مي‌دهد و فيلسوف با اعتماد به نفس و اعتقاد به يافته‌هاي خود حرف مي‌زند و نه با تماميت. فلسفه از شتابزدگي به دور است چرا كه جاي هر چيز را نشان مي‌دهد و مطالب را بيان مي‌كند، البته با احتمال و نه با قطعيت.

وي ادامه داد: در فلسفه امكان شهرت كاذب كمتر وجود دارد و اگر افلاطون، آگوستين، دكارت، كانت و... به عنوان فيلسوفان بزرگ مطرح شدند، حاصل تبليغات نيست. اگر كانت و هگل مظهر غرب‌اند، به دليل نگاه بنيادي‌شان و تاسيس يك نظام فكري تازه است.

كلباسي درباره ويژگي‌هاي كانت گفت: او فيلسوفي است كه تكرار مكررات نمي‌كند و شهرت او به دليل ابداعات و نوآوري‌هايش است، ‌چرا كه او در دوره جديد مؤسس فرايند فكري با عنوان نقد است،. با اين كه پيش از او هم اين مساله مطرح شده بود، اما كانت معنايي از نقد آورد كه نوآورانه است.‌ از نظر او، ناقد عقل چيزي نيست جز خود عقل. به عبارتي كانت مؤسس نقد جديد است. عقل محض، عقل عملي و قوه حكم، سه نوع نقدي است كه كانت به آن‌ها اشاره كرده است.

كلباسي نگاه استعلايي كانت را از ديگر ويژگي‌هاي اين فيلسوف دانست و گفت: نگاه استعلايي به معناي عبور از تنگناهاي تجربه و عقلانيت محض و عبور از سنت‌هاي رايج است.

مدرس فلسفه ادامه داد: پس از مرگ كانت، ادوار مختلفي به وجود آمد. دوره اول ناظر به متون كانتي و مربوط به كتاب‌هاي اصلي كانت بود، دوره دوم مربوط به تفسيرهاي كه از آثار كانت وجود داشت و دوره سوم در عصر فعلي، مربوط است به نوشته‌هاي پس از مرگ كانت كه توسط دوستداران و علاقمندان او جمع شده است. به عنوان مثال «صلح پايدار» نماينده تفكر كانت در علم سياست و برگرفته از نوشته‌هاي سياسي_اجتماعي وي است.

كلباسي درباره شيوه آشنايي ايرانيان با كانت گفت: ايرانيان با كانت ديرتر از هگل آشنا شدند و معرفي انجام شده از هگل، معرفي دقيقي نبود. در اواخر دهه چهل برخي از نويسندگان دست به توليد و نگارش درباره هگل زدند كه بيشتر هم صبغه سياسي داشتند در حالي كه معرفي هگل بدون كانت، ابتر و ناقص است. كانت فيلسوف دشوارنويس، فاقد سبك ادبي و بليغ آلماني و به نوعي داراي زبان خام و ناپخته است و به همين دليل آثار او حيثيت آموزشي ندارد و براي تدريس مناسب نيست، برخلاف هگل كه آثارش حالت درس‌گفتاري داشت.

وي ادامه داد: كتاب «سير حكمت در اروپا» نوشته محمدعلي فروغي نخستين نوشته‌اي است كه به طور نسبي به فيلسوفان غربي و در بخش پاياني به كانت پرداخته است وگرنه تا دهه 50 متني با اين موضوع وجود نداشت. البته بعد از انقلاب، استقبال از كانت و پرداختن به آثار او بيشتر و آثار و مقالات زيادي هم در اين‌باره نوشته شد.

كلباسي در پايان گفت: فلسفه كانت مانند هر تفكر عميق ديگري سهل و ممتنع است و با اين كه بسياري از آثار او به فارسي ترجمه شده‌اند، اما باز هم نقاط تاريك متعددي براي خواننده وجود دارد كه نيازمند واكاوي است.

در ادامه نشست، كريم مجتهدي پس از ارائه تاريخچه به‌نسبت مفصلي درباره فلسفه ايران گفت: كتاب فروغي اولين قدم جدي در جهت شناخت فلسفه غرب بود، اما آشنايي ايرانيان با غرب و فلسفه آن به دوره فتحعلي‌شاه و عباس ميرزا مربوط مي‌شود.

مجتهدي گفت: كانت در ايران پس از كتاب فروغي شهرت پيدا كرد. پس از «سير حكمت در اروپا» كارهاي بسياري توسط دانشگاهيان انجام شد كه در آن‌ها توجه وجود داشت، اما موفقيتي ديده نمي‌شد، چرا كه هنوز به مساله واقعي پرداخته نشده بود. به همين خاطر فكر مي‌كنم شهرت فلسفه كاذب است. با به كار بردن چند اصطلاح تخصصي و بيگانه چيزي درست نمي‌شود، غير از اين كه محيط فرهنگي و زبان فارسي آلوده مي‌شود. هرگز كسي سعي نكرده هگل و كانت را بفهمد و در عوض فقط لفظ آن را به كار مي‌برند!

وي ادامه داد: آنچه در فلسفه مي‌ماند و بايد مورد استفاده قرار بگيرد، تعليم و تربيت است، هيچ رشته‌اي به اندازه فلسفه به تعليم و تربيت وابسته نيست. موضع دانشگاه، موضع فلسفي است. متاسفانه دانشجويان ما در دانشگاه‌ها مي‌خواهند از فلسفه استفاده آني كنند، علتش هم اين است كه شخصيتشان مقهور زمان حال است، در حالي كه فلسفه استفاده مستمر دارد و نه آني،. فلسفه افق را وسيع مي‌كند.

مجتهدي در ادامه، كانت را از هگل مهم‌تر دانست و گفت: كانت تجددي را مطرح مي‌كند كه زيربنايش محكم و از اين‌لحاظ تعليم و تدريسش مهم‌تر است. كانت بر خلاف هگل فلسفه‌زده نيست،‌ كانت براي ما كاربردي‌تر و معتدل‌تر است، در حالي كه هگل مي‌خواهد فراتر از تعادل برود.

وي در پايان با اشاره به ترجمه سه كتاب «قواي سه‌گانه» كانت گفت: به نظرم ترجمه‌هايي كه موجودند، ترجمه‌هاي قابل قبولي نيستند و به همين دليل افراد رغبت چنداني براي مطالعه ندارند. از همه مهم‌تر استفاده از اصطلاحات تخصصي و لغت‌هاي ساختگي در اين آثار است كه به نظرم اين براي يك فارسي‌زبان شرم‌آور است. متاسفانه امروزه چون الفباي كانت را نمي‌دانيم، نمي‌توانيم دانشجويان وعلاقه‌مندان را به منابع اصلي ارجاع دهيم. به همين دليل امروزه فلسفه كانت در حد امكان تدريس مي‌شود. 

اين جلسه با پرسش وپاسخ ميان حاضران و سخنرانان تمام شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها