دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۴
معناشناسی قرآن، شناخت تحلیلی، اندیشه‌ورزانه و اجتهادی است

محمدباقر سعیدی روشن گفت: معناشناسی قرآن باید به اقتضای حقیقت قرآن، خالق آن، همه ظرفیت‌های زبانی، مضمونی، موقعیتی و هدف گوینده و با ابتنا بر همه مبادی معرفتی توحیدی باشد؛ این روش همان روش اجتهادی جامع است. اجتهاد کار بست همه توان در تحصیل امر مطلوب، معادل فهم عمیق دین(تفقه) است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،محمدباقر سعیدی روشن، عضو هیئت علمی گروه قرآن‌پژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه درباره کتاب «معناشناسی قرآن؛ روش‌ها و نظریه‌ها» گفت: قرآن، آخرین وحی آسمان و نقطه اتصال خدا با انسان است تا او را به حیات پاک ایمانی بخواند.(انفال، ۲۴؛ نحل، ۹۷)، قرآن «نور» و برهان خداست (شوری ،۵۲؛ نساء، ۱۷۴)، چونان آفریدگار جهان (نور، ۳۵)، شناخت و رهروی قرآن راه کمال و رستگاری انسان است.(اعراف، ۱۵۷)

او ادامه داد: معنا و معناشناسی امروز مهم‌ترین مسئله زبان است. انبوهی از مطالعات زبان‌شناختی، فلسفی و جز آن به تحقیق معنا اختصاص دارد. نخستین گام در تحلیل معنا، بررسی عوامل تولید معناست. نشانگان دال، گفتار، متن، سیاق کلام و متن عناصر زبانی معنایند. حیثیت علمی و ارادی پدیدآور سخن و متن، هدف و موضوع گفته، کیستی مخاطب و زمینه‌های پیدایش سخن، عوامل برونی پدیده معناست و شناخت معنا مستلزم توجه به همه اینهاست.

معناشناسی، مطالعه علمی معنا و تحلیل مقولات زبان به روش علمی است

سعیدی‌روشن افزود: ماهیت چند ساحتی معنا اقتضا دارد که معناشناسی تحلیل همه عناصر درون زبانی و عوامل فرازبانی را فراگیرد. معناشناسی، مطالعه علمی معنا و تحلیل مقولات زبان به روش علمی است. این مطالعه شامل تحلیل واژگان، دلالت‌های صریح و پنهان سخن، دلالت‌های سیستمی متن، عناصردرون متنی و فرامتنی به شیوه توصیفی و تاریخی است.

او گفت: معناشناسی باید از دلالت واژه آغاز شود و کاربرد جمله توسط گوینده با التفات را بررسی کند. باید دلالت‌های مستقیم و شعاعی کاربرد، عناصر معناساز برون زبانی، خصلت‌های معرفتی و ارادی گوینده، زمینه‌های فرهنگی اجتماعی تولید سخن، موضوع و غرض آن، مخاطب سخن، فرآیند دلالت تصدیقی کلام و مرادشناسی گوینده را برخواند.

جریان ساختگرا، نقش‌گرا، فرهنگی قومی و شناختی، مهم‌ترین نظریه‌های معناشناسی معاصرند

مؤلف کتاب تصریح کرد: شیوه‌های گوناگون معناشناسی نوین به حسب فضای فکری و زمینه‌های فرهنگی اجتماعی، از بستر فلسفه‌های زبانی و پیش‌فرض‌های معرفتی خاص برآمد. چهار جریان ساخت‌گرا، نقش‌گرا، فرهنگی قومی و شناختی، مهم‌ترین نظریه‌های معناشناسی معاصرند که روش‌های فرعی‌تری دارند. چشم‌انداز این جریان‌ها، معلوم می‌نماید که آیا اینها می‌تواند الگوی معناشناسی قرآن تلقی شود یا نه.

سعیدی‌روشن اظهار کرد: ساخت‌گرایی زبانی برغم روش تاریخی پیش از سده بیستم، مرکز تحلیل خود را از سویه جامعه‌شناسی تاریخی، به درون متن و عناصر زبانی آورد. مناسبات درونی نشانه‌ها، روابط حاکم بر متن را عامل تعیین معنا دانست. شاخص اصلی ساخت‌گرایی، استقلال پدیده‌های زبانی از پدیدآور است. شیوه‌های حوزه واژگانی، تحلیل مؤلفه‌ای و الگوی روابط مفهومی، در مدار این شاخص است.

او گفت: نقش‌گرایی، فلسفه زبان را ایجاد ارتباط تفسیر و ساخت گفتار را براساس موقعیت کاربرد و بافت ارتباطی تحلیل کرد. معناشناسی کاربردی، عنصر فرامتن را نقطه تعیین معنا شمرد. این رویکرد، طیفی از دیدگاه‌ها را شامل می‌شود که نقطه مشترک آنها تأکید برکاربرد و نقش جامعه‌شناختی و روان‌شناختی زبان است. در این دیدگاه معنا براساس موقعیت گفتمان شکل می‌گیرد و مُستفاد از فرامتن است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه معناشناسی فرهنگی، نظریه‌ای است که معنا را براساس زبان، فرهنگ و جامعه، مقوله‌بندی کرد، گفت: این رویکرد در قالب معناشناسی نقش‌گراست. مبنای این دیدگاه زبانشناسی تاریخی و نسبیت زبانی است که زبان را تعیین‌کننده ماهیت تفکر و ترسیم‌کننده جهان‌بینی جامعه فرض کرد. این نظریه برآن است که زبان هر فرد شبکه‌ای از مقولات ذهنی دارد که جهان را از معبَر آن درک و مقوله‌بندی می‌کند. برپایه این نظر ارزش معنایی هر واحد تنها در کاربرد تعیّن می‌یابد.

او در خصوص معناشناسی شناختی اظهار کرد: معناشناسی شناختی، رویکردی در معناشناسی ساخت‌گراست که زبان را بخشی از توان شناختی و مکانیسم ذهن انسان توصیف می‌کند. شاخص نظریه شناختی مفهوم‌سازی بر پایه تجربه است. این دیدگاه، ذهن، زبان، معنا و معرفت را بر پایۀ تجربه سنجه‌گذاری کرد و هر تعبیر زبانی را مفهوم‌سازی مبتنی بر منظر خاص دانست. بدن‌مندی ساختار مفهومی، ساز و کار اندیشه را برخاسته از دستگاه حسی حرکتی مغز و جسم دانست. فرآیند شناخت مطابق این نظر تنها در قلمرو فعالیت‌های عصبی تعریف می‌شود.

معناشناسی قرآن، شناخت تحلیلی، اندیشه‌ورزانه و اجتهادی است

سعیدی‌روشن با بیان اینکه نقصان مشترک نظریه‌های معناشناسی جدید، حکایتِ توصیف پیل در تاریکی با لمس دست است، گفت: آشکار است که نوسان رفت و برگشتی در نظریه‌های معناشناسی معاصر ناشی از نگاه تک‌ساحتی، منطق علمی نارسا و زیربنای وجودشناختی و معرفت‌شناختی تجربی است.

او ادامه داد: آیا نظریه‌های معناشناسی معاصر مدلی رسا و معتبر برای معناشناسی قرآن است؟ آیا می‌توان نظریه ساخت‌گرا، بافت‌گرا، فرهنگی یا شناختی را بر وحی قرآن منطبق کرد و معنا و مقصود قرآن را بر اساس آنها به دست آورد؟ حقیقت است که قواعد معتبر زبان‌شناختی، می‌تواند در خدمت معناشناسی قرآن برآید، اما رشته‌ای از نظریه‌های تک‌وجهی و ناسره، نمی‌تواند منطق معناشناسی و طریق شناخت معانی و مقاصد قرآن تلقی شود.

قرآن سطح بسیط معنای خود را در چارچوب قواعد عقلایی زبان به همگان می‌رساند

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اما دستیابی به سطوح مکنون و منظومه معرفتی ارزشی و اصطیاد مقاصد جامع قرآن برای ساخت انسان تراز ایمان توحیدی و جامعه مطلوب، منطق و اقتضای خاص خود را دارد. (کلینی ،۱۴۰۷: ج ۸ ص ۳۱۱)

او با تأکید بر اینکه معناشناسی قرآن، شناخت تحلیلی، اندیشه‌ورزانه و اجتهادی و امری خطیر است، گفت: معناشناسی قرآن، شناخت هویت مفهوم‌سازی، جمله‌پردازی و تکوین شبکه درهم‌تنیده نظام‌های اعتقادی، تشریعی و اخلاقی قرآن، با نظر به همه عناصر تولید معنا در بافت عبارات و فضای کلی متن، برای انسان در عصر خاتمیت است که دست یابی به این مهم بر سه اصل عمده ابتنا دارد.

دکتر سعیدی روشن ادامه داد: اولین اصل آگاهی به همه منابع و مجاری شناخت دین اعم از عقل بدیهی و برهانی، کتاب خدا و خصوصیات آن، سنت پیامبر (ص) و اوصیای معصوم (ع) و احاطه بر علوم آلی و خادم در راستای تحلیل، تفسیر و اجتهاد و استنتاج معانی و مقاصد قرآن است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: دومین اصل نگاه جامع به همه ابعاد و سطوح منظومه معرفتی ارزشی و غایات راهبردی قرآن برای تربیت انسان صالح و ساخت جامعه رشید و متعالی و اصل سوم وجود یک چارچوب مفهومی و منطق علمی مُنقّح و الگوی معتبر است.

او اظهار کرد: اهتمام این تحقیق آن بوده که معناشناسی قرآن را بر این الگو با نظر به همه مبانی معرفتی، عقلی، وحیانی، عُقلایی زبان‌شناختی در فرآیندی منطقی و متوازن تنقیح کند. این مدل همان شیوه معناشناختی اجتهادی است. مطالعه نظریه‌های معناشناسی معاصر، آشکار می‌کند آنها با مبانی علمی و بستر خاص، در تحلیل متون بشری طرح شده‌اند. تطبییق این نظریه‌ها بر کتاب هدایت الهی که ظاهر و باطن و ساحات و سطوح متعدد دارد، موجّه نیست.

معناشناسی قرآن باید با توجه به روش اجتهادی جامع باشد

مؤلف کتاب «معناشناسی قرآن» با بیان اینکه معناشناسی قرآن باید به اقتضای حقیقت قرآن، خالق آن، همه ظرفیت‌های زبانی، مضمونی، موقعیتی و هدف گوینده و با ابتنا بر همه مبادی معرفتی توحیدی باشد، گفت: این روش همان روش اجتهادی جامع است. اجتهاد کاربست همه توان در تحصیل امر مطلوب، معادل فهم عمیق دین (تفقه) است. رویکرد اجتهادی روشی است که به اقتضای موضوع و مسئله تحقیق از همه مبادی معرفت، متوازن و به جا بهره می‌گیَرد.

او گفت: منطق اجتهادی در معناشناسی قرآن بر واقعیت‌های متن، ماتن، زمینه متن و انسان مخاطب و ابزار معرفت ابتنا دارد. رویکرد اجتهادی در معناشناسی انسجام‌گرا و نظام واره است. این نظریه نه ساخت‌گراست، نه نقش‌گرا، نه همسو با معناشناسی فرهنگی است، نه هم سیاق با معناشناسی شناختی. اساس این دیدگاه در معنای زبانی، وضع گروی قصدپایه است که معنا را پدیده چند بُعدی و معلول عوامل گوناگون می‌نگرد.

سعیدی‌روشن تصریح کرد: بر این نظر واحدهای زبان و بافت درون متنی، نقش خاصی در ماهیت معنا و چگونگی دلالت دارد. بافت اجتماعی و سیاق فرامتنی، اثر ویژه خود را دارد. بازیگر اصلی اما در تولید معنا، اندیشه مولّد متن است که زبان را به قصد بیان ایده خود به کار بسته است. روش اجتهادی درمعناشناسی قرآن، شیوه‌ای تلفیقی است که از همه منابع فهم، اعم از قواعد زبان شناختی، قرائن درون متنی، سیاق کاربرد سخن و متن، سنت شارح و تبیینی، قرائن فرامتنی و زمینه پیدایش متن و شخصیت ماتن و عقل و تدبر مدد می‌گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها