سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۱
محمدرضا سرشار «آمن به هدفه» و «آمن به سبیله» است

محمدرضا سنگری، نویسنده و منتقد ادبی گفت: وقتی از گذشته تاکنون مجموعه آثار محمدرضا سرشار را مرور می‌کنیم هم آمن به هدفه بود، هم آمن به سبیله و هم مومنانه زیست کرده و هم با مردم بسیار متواضع بوده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ محمدرضا سرشار، نویسنده و پژوهشگر پیش‌کسوت ادبی در نشست نقد و بررسی کتاب خود به نام «داستان انقلاب در ایران و جهان» که ۱۶ بهمن به میزبانی خانه کتاب و ادبیات اریان برگزار شد، عنوان کرد: من این کتاب را برای استفاده عموم نوشته ام، من برای منتقدان، نویسندگان و استادان دانشگاه کار کردم اما هیچ وقت برای پژوهشگران کار نکردم و اعتقادی به نوشته‌های تفضیلی ندارم. این کتاب قرار بوده متنی مناسب تدریس در دانشگاه‌ها باشد و هنوز جای خود را باز نکرده است. کتاب فصل‌های مختلف دارد که در هر فصل به صورت مختصر به وجوه مختلف می پردازد. در این تردیدی نیست که این کتاب گزارشی است اجمالی از داستان‌های درباره انقلاب فرانسه و داستان های انقلاب روسیه و کشورهای دیگر و نیز گزارشی از داستان‌های ایرانی انقلاب و بررسی وجوه مشترک داستان‌های ایرانی است.


سرشار تاکید کرد: این کتاب از کتاب «سه انقلاب در داستان بلند و رمان» متفاوت است. مقاله اول کتابم در آن کتاب نیست که این مقاله حدود ۶۷ صفحه است و درشرایطی نوشتم که همه می‌گفتند مگر می شود درباره انقلاب نوشت. این بحث فلسفه نیست بحث ادبی است. یکی از معضلات ادبیات داستانی این است که افرادی غیر از ادبیات درباره آن نظر می‌دهند در حالیکه اهل فلسفه و مترجمان چیز زیادی از ادبیات داستانی نمی‌دانند. ادبیات داستانی انقلاب اگر بخواهد تحلیلی بر مبنای داستانی پیدا کند نخست باید در تعریفی، داستان و رمان بودن خود را ثابت کند.

همچنین در این نشست، محمدرضا سنگری، منتقد ادبی گفت: استاد مرتضی مطهری وقتی راز موفقیت امام و انقلاب را در چهار رکن اساسی تبیین می‌کند که هم سلوک امام و انقلاب است هم سلوک هر کسی که سر تبیین، تحلیل و بازشناخت انقلاب را دارد. امام چهار آمن در وجود، سلوک و نهضت خود داشت. «آمن به ربه»؛ کسی که ایمان به خدای خودش داشته باشد خدا برای او راه باز می‌کند و قلبش را زیر باران فرشتگان قرار می‌دهد و خوف و حزن را از جان او می‌گیرد، اکنون را در می‌یابد و درک می‌کند. دومین «آمن به سبیله» است؛ امام می‌دانست راه همین است. فهم راه و فرایندی که قرار او را به مقصد برساند، می‌دانست راهش را درست انتخاب کرده است لطافت وجودی امام و انتخاب روش‌های او بسیار قابل تأمل است. اینکه امام در مواجهه با هر پدیده و رخدادی چه می‌کرد بسیار مهم است. مورد سوم در سلوک امام «آمن به هدفه» است. امام ایمان به هدف خود داشت و می‌دانست کجا می‌خواهد برود، درواقع هم فرایند و هم برآیند را دید و هدف روشن بود. مورد بعدی «آمن به قوله» است؛ امام به سخن خود ایمان داشت، وقتی صحبت می‌کرد قول ثابت داشت و محکم و استوار صحبت می‌کرد. من مورد «آمن به ناس» را اضافه می‌کنم امام مردم خود را باور کرده بود و این مردم‌ستایی بسیار متواضعانه بود.

جای پرداخت به داستان کوتاه در کتاب سرشار  خالی است

این نویسنده با اشاره به فعالیت‌های ادبی متعدد محمدرضا سرشار عنوان کرد: وقتی از گذشته تاکنون مجموعه آثار محمدرضا سرشار را مرور می‌کنیم هم آمن به هدفه بود، هم آمن به سبیله و هم مومنانه زیست کرده و هم با مردم بسیار متواضع بوده است. اما خصوصیاتی در استاد سرشار است که در مجموعه داستان‌نویسان روزگار ما بسیار نادر است. وی داستان‌گوی موفقی است و نقش اساسی در نسل‌پروری داشته است. امیدوارم در این واویلایی که در حوزه آموزش داستان داریم حضور استاد سرشار را بیشتر حس کنیم. ویژگی بعدی داستان‌نویسی موفق اوست. ما در همان شروع انقلاب با کتاب «اصیل آباد» مواجه بودیم، بعد از آن کتاب بسیار ارجمند او کتاب «آنک، یتیم نظر کرده» که کار بسیار شاخصی است را داشتیم و ویژگی سوم محمدرضا سرشار تسلط او بر داستان‌شناسی و نقد داستان است که در کنار قلم روان استاد سرشار که قلم آموزشی، قابل درک و فهم با یک پختگی است که رد آن را در همین کتاب «داستان انقلاب در ایران و جهان» می‌بینیم.

سنگری در نقد کتاب «داستان انقلاب در ایران و جهان» توضیح داد: در خصوص کتاب «داستان انقلاب در ایران و جهان»، اگر کسی که استاد سرشار را نشناسد از این عنوان چه می‌فهمد و چه برداشتی خواهند کرد؟ چون کاربرد قلمرو واژه داستان بسیار وسیع است. ما می‌خواهیم داستان و روایت انقلاب را بررسی کنیم یا داستان‌هایی درباره انقلاب در ایران و جهان است؟ بر اساس چینش کتاب وارونه انفاق افتاده است چون ما توقع داریم ابتدا داستان‌های ایران را بدانیم بعد جهان را و وقتی می‌گوییم «داستان»، همه قلمروهای داستان را مد نظر داریم و وقتی وارد متن می‌شویم از داستان کوتاه در داستان انقلاب نشانی نمی‌یابیم و اگر حتی داستان بلند است مرز بین داستان بلند و رمان فرو ریخته است. این کتاب می‌توانست به حوزه ادبیات داستان کوتاه هم بپردازد. اگر به بعضی دیگر از داستان‌ها هم که فقط یک اشاره به موضوع انقلاب کردند پرداخته می‌شد بهتر بود.

این اثر کوتاه شده کتاب «سه انقلاب در داستان بلند و رمان» است

در ادامه نشست، احمد شاکری نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی عنوان کرد: بسیاری آثار انتخاب شده از رمان‌های فارسی اساساً با آنچه محمدرضا سرشار از رمان انقلاب تعریف می‌کند متفاوت هستند. برخی ماهیتاً نسبتی با آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب نداشته آن را تحریف کرده اند-همانند مدار صفر درجه- برخی حداکثر رمان انقلابی هستند نه رمان انقلاب -همانند لحظه‌ها جا می‌مانند- این بدان معنی است که نمونه‌های انتخاب شده نمی‌توانند شواهد مناسبی برای تعریف سرشار باشند و به انتقال گزاره‌ها و راه حل‌ها در زمینه داستان انقلاب کمک کنند.

وی افزود: نقد هشت رمان که در کتاب «سه انقلاب در داستان بلند و رمان» آمده است، در کتاب «داستان انقلاب در ایران و جهان» موجود نیست: شقایق و برف، چاه به چاه، نغمه در زنجیر، خانه ادریسیها، اتش بدون دود، جزیره سرگردانی ساربان سرگردان، سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما امد، آه با شین این کتاب‌ها هستند. همچنین سه بخش نظری و تحلیلی که در کتاب داستان انقلاب در ایران و جهان آمده در کتاب سه انقلاب در داستان بلند و رمان نیامده است: کلیات، اجمالی از انقلاب های فرانسه و روسیه، مختصات داستان‌های درباره انقلاب‌های فرانسه و روسیه است.

این نویسنده با اشاره به ویژگی‌های کتاب «سه انقلاب» گفت: آیا در «داستان انقلاب در ایران و جهان» با اثری پژوهشی مواجه هستیم یا با مجموعه نقد رمان‌های انقلاب و جهان؟ همان طور که بیان شد کتاب «داستان انقلاب در ایران و جهان» صورت کوتاه شده کتاب «سه انقلاب در داستان بلند و رمان» است. با این تفاوت که در کتاب نخست از سویی برخی نقدهای مفصل بر رمانهای انقلاب حذف شده و مطالب مربوط به هر رمان نیز تلخیص شده است. به عنوان مثال نویسنده در کتاب «سه انقلاب در داستان بلند و رمان» ارجاعاتی به متن رمان‌ها داشته و این ارجاعات در کتاب دیگر حذف شده است. این حذف و اضافه‌ها تغییرات صوری است که به نظر می‌رسد صرفاً برای کم کردن حجم کتاب انجام شده است.

جای پرداخت به داستان کوتاه در کتاب سرشار  خالی است

وی ادامه داد: اشتراک مصالح و آورده‌های دو کتاب گویای این است که نویسنده در «داستان انقلاب در ایران و جهان» جز فصل اول و چهارم که حدود یک سوم این کتاب را به خود اختصاص داده است، دست به تلخیص و تجمیع همان نقدهایی زده که در کتاب دیگر (سه انقلاب در داستان بلند و رمان) وجود دارد. سوالی که مطرح می شود این است که آیا نویسنده در طرح پژوهشی جدید خود که در مقدمه داستان انقلاب در ایران و جهان ازآن یاد کرده و وعده داده سوالاتی از جمله امکان گونه رمان انقلاب، تحقق گونه رمان انقلاب، پیشینه گونه رمان انقلاب، مقایسه رمان انقلاب در ایران و جهان و بالاخره تجویز راه‌حل‌هایی برای دست‌یابی انقلاب اسلامی به رمان مطلوب را پاسخ گوید. نکته ای که در اینجا باید بدان توجه داشت امکان استفاده از مصالح موجود از جمله آنچه در کتاب «سه انقلاب در داستان بلند و رمان» و چگونگی بهره‌گیری از آن در پژوهش «داستان انقلاب در ایران و جهان» است. روشن است که با توجه به تفاوت سنخ پژوهشی کتاب داستان انقلاب با سنخ نقد سه انقلاب، روش شناسی دست یابی به نتیجه هم متفاوت خواهد بود. به بیانی دیگر اندوخته‌های مطالعاتی نویسنده از جمله آنچه در نقد اثار داستانی مربوط به انقلاب نوشته است می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد اما موضوع ان است که این استفاده دقیقاً مساوی و برابر با انچه در یک مجموعه نقد واقع می‌شود نیست.

شاکری در مقایسه رمان انقلاب در ایران و جهان بیان کرد: مقایسه گونه رمان انقلاب در ایران و جهان علاوه بر تعریف رمان انقلاب در جهان و ایران و تقسیم‌بندی‌های کلی زیرگونه‌ای، نیازمند بیان مسئله‌ای مشخص در مطالعه ای تطبیقی است. مقایسه وضعیت رمان انقلاب در ایران و جهان عنوانی بسیار کلی در چنین بررسی است. می توان ده‌ها مسئله جزیی مقایسه‌ای که جزو مولفه‌های رمان انقلاب هستند را انتخاب کرد. به عنوان مثال نویسنده می توانست با احصاء مهمترین مؤلفه‌ها یا مقومات رمان انقلاب مانند هدف انقلاب، رهبری انقلاب، حضور مردم، آرمان‌ها و ارزش‌های دینی یا دشمن موضوعات جزیی‌تری برای مقایسه میان رمان انقلاب در ایران و جهان داشته باشد و نتیجه مشخصی از این مقایسه حاصل شود. طبعاً در این روش نیازی به نشر مجموعه نقدهای مستقل آثار داستانی ایران و جهان نیست. روشن است که هر یک از نقدها در کتاب حاضر نسبت به دیگر نقدها مستقل بوده و روش‌شناسی مناسب را برای مقایسه و حصول نتیجه برای مخاطب فراهم نمی‌کنند. گرچه نویسنده تلاش کرده در فصل چهارم برخی مختصات داستان‌های درباره انقلاب فرانسه و روسیه را شماره کرده و توضیح دهد اما به سوال پژوهش که کار مقایسه‌ای و تطبیقی است وارد نشده و به تعبیری اساساً ساختاری برای چنین مقایسه ای طراحی نکرده است. زیرا مقایسه تنها با لحاظ وجه یا جهت مقایسه امکان پذیر است و روشن است که چنین وجهی در کتاب لحاظ نشده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها