چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۲
باید در تاریخ‌نگاری ایران باستان بازنگری کنیم/ اهمیت بازبینی تاریخی در تقویت قدرت ملی

عباس سلیمی‌نمین، پژوهشگر تاریخ گفت: بحث من بر تاریخ‌نگاری دوران باستان متمرکز است که در دوره معاصر توسط غربی‌ها نوشته شده است. در دو سده اخیر مطالبی نوشته شده که ضرورت دارد در آن‌ها بازنگری کنیم و باید حتماً درباره آن‌ها پژوهش شود.

سرویس‬ تاریخ‬ و‬ سیاست‬ خبرگزاری‬ کتاب‬ ایران (ایبنا): عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در پنجمین نشست «بازخوانش‬ تاریخ‬‌نگاری‬ ایران» به‬ «نقش تاریخ‌نگاران غربی در شکل‌گیری مطالعات ایران‌شناسی و تصویر برساخته آنها در معرفی ایران و ایرانی» و «نقش ‏رویکردها و جریان‌های تاریخ‌نگاری در شناخت ایران، به‌ویژه ایران معاصر» پرداخت.

مجید بهستانی، دبیر نشست گفت: بازسازی هویت ملی از طریق تحریف‌شدن تاریخ ملت ایران مسئله مهمی است. تاریخ‌نگاری ما بومی نیست و نویسندگان نیز تحت تأثیر غرب یا شرق هستند. نسل‌های جدید با واقعیت‌های ایران آشنا نیستند. تاریخ‌نگاری غربی تا چه میزان در فهم ما از تاریخ ایران تأثیر داشته است؟

دکتر عباس سلیمی نمین بحث خود را این گونه آغاز کرد: برخی مستشرقین برخوردهای سخیفی داشته‌اند و نشان‌های نژادپرستی را در آثارشان می‌بینیم. اما آنچه حائز اهمیت است بحث نگاه‌های سیستماتیک یا مبناها برای تبیین تاریخ یک ملت است. این بحث بسیار اهمیت دارد. در غرب نیز صاحب‌نظران نسبت به برخی از رویکردها بازنگری کرده‌اند. افراد زیادی در قرن بیستم این ضرورت را مطرح کردند اما این آثار در ایران مورد توجه قرار نگرفته‌اند که خود نیازمند بحث دیگری است. بحث من، بر تاریخ‌نگاری دوران باستان متمرکز است که در دوره معاصر توسط غربی‌ها نوشته شده است. در دو سده اخیر مطالبی نوشته شده که ضرورت دارد در آن‌ها بازنگری کنیم و باید حتماً درباره آن‌ها پژوهش شود.

او تأکید کرد: قصدم نفی سلسله‌ها یا توانمندی‌های ما در تاریخ باستان نیست بلکه مسئله بر سر رویکردها است. نمی‌خواهیم توانمندی‌های ایرانیان را نادیده بگیریم و بدیهی است عظمت ملت ایران در تاریخ می‌درخشد. می‌خواهم وارد بحثی شوم که می‌تواند جامعیت پیدا کند. سرمایه‌گذاری برای تاریخ‌نگاری و بررسی دوران باستان، توسط انگلیسی‌ها آغاز شد و در هند و برخی مناطق دیگر فعالیت‌هایی صورت گرفت. آیا در این زمینه هدفمند کار شده است؟ برخی محققین غربی اذعان دارند که چنین نیست و هدف این فعالیت‌ها این بوده است که تاریخ یهود را موجه بسازد.

سلیمی نمین اضافه کرد: این باستان‌شناسان و پژوهشگران بر اساس یک سناریو در ایران فعالیت می‌کردند و اسناد و آثاری را حفظ می‌کردند که آن را تقویت می‌کرد و بقیه را نابود کردند. محمد مقدم به صراحت این مسئله را در کتابش تأیید کرده است. وقتی کمی مطالعه می‌کنیم می‌بینیم کسی مانند فروغی کتاب‌هایی دارد که در دوران قاجار چاپ شده است و نام آن تاریخ مختصر ایران است. در این کتاب هیچ اشاره‌ای به تخت جمشید یا هخامنشیان نشده است.

وی افزود: رویکرد فروغی قبل از اجرای این سناریو در ایران بسیار متفاوت است. فروغی در ادامه مدافع تاریخ هخامنشی‌محور می‌شود در حالی که پیش از آن بسیار متفاوت اندیشیده است. می‌توان گفت محققین داخلی پیش از این سناریو، جور دیگری می‌اندیشیدند. فروغی در ارتباط با تخت‌جمشید می‌گوید که جمشید پسر تهمورث این مکان را ساخته است. مقبره کوروش سال‌ها به نام دیگری شناخته می‌شد. هدف این بوده که تاریخ یهود را موجه کنند. در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی درباره کوروش شناختی ارائه می‌دهد و کوروش را منصوب بهمن در بابل می‌شناسد.

نقش اشرافیت یهود در تاریخ

سلیمی نمین بیان کرد: آیا تاریخ ایران باستان برای تاریخ یهود مورد قبول است؟ این مسئله مهمی است. از تاریخ باستان تا امروز تاریخ اشرافیت یهود ضدیتی را علیه آن‌ها برمی‌انگیزد. کتاب ویل دورانت که درباره تعامل اروپاییان و قوم یهود نوشته شده بسیار تأمل‌برانگیز است. اروپاییان محدودیت‌های زیادی برای یهودیان قرار می‌دهند. اشرافیت یهود چه می‌کرده که تنفر ملت‌ها را برمی‌انگیخته؟ به نظر می‌رسد آن‌ها اشتغالاتی داشتند که مردم را عصبانی می‌کرده است. اشرافیت یهود به فعالیت‌های نادرستی مانند رباخواری می‌پرداختند و کسانی که نمی‌توانستند پول را برگردانند مجبور می‌شدند که زنان خود را در ازای بدهی به یهودیان دهند.

وی ادامه داد: برای روشن‌شدن این اظهارات باید پژوهش انجام شود. مثلاً فردوسی هیچ اظهار نظری نمی‌کند. یا منابع دیگر نیز ساکت هستند. اما قطعی است که کوروش در بخشی از تاریخ حضور داشته است. آنچه که محل تأسف است این است که امروز هم تاریخ خود را به گونه‌ای بخوانیم که توجیه‌کننده چنین سناریوهایی باشد. سناریونویسان می‌خواهند یک قطب‌بندی در جامعه شکل بدهند که قدرت ملی در کشور تضعیف شود. شروین وکیلی می‌گوید که ۷ آبان روزی است که یهودیان از بابل آزاد شدند و روز ایجاد دولت در ایران است. او تمدن را ناشی از اشرافیت یهود می‌داند.

این سناریو در ادامه می‌گوید اسلام این تمدن را از بین برد. در برخی از روزنامه‌های پس از انقلاب نیز این مسائل مطرح شده‌اند. اینها، دو سوی یک سناریو است. یعنی اشرافیت یهود تمدن‌ساز بود و اسلام تمدن‌سوز. دوقطبی میان ملی‌گرایی و اسلامیت قدرت ملی را تضعیف می‌کند. تاریخ‌نگاری به انسان‌ها جهت می‌دهد و دوستان و دشمنان را مشخص می‌کند. تاریخ به ما در دشمن‌شناسی کمک می‌کند و نشان می‌دهند که چه چیزهایی فرصت است و چه چیزهایی تهدید. اشرافیت یهود در ایران کارهایی می‌کند که فاجعه است اما این مطلب هرگز گفته نشده است. باید توجه داشته باشیم که مسئله اشرافیت یهود، بحثی دینی نیست بلکه قومی است. یعنی نژادپرستی مبنای هویتی آن‌ها است. اگر اشرافیت یهود اینگونه جعل نمی‌شد فاجعه‌هایی مانند غزه نیز تکرار نمی‌شد.

سلیمی‌نمین در پایان گفت: ضرورت بازنگری تاریخ به معنای نفی توانمندی‌ها نیست بلکه موجب تقویت ما می‌شود. کسانی که تاریخ هخامنشیان را نوشتند نیز برخی از اسناد تاریخی را نادیده گرفتند. ما نیز غفلت کردیم و عمدتاً تاریخ اسلام را بررسی کرده‌ایم. نگاه شهید مطهری چنین نبود. بحثی که امروز می‌خواستم ارائه کنم این است که ما به عنوان تأثیرگذاران در تاریخ بشری، باید در تاریخ خود بازنگری کنیم. نباید از جوسازی‌ای که صورت می‌گیرد بترسیم و ضرورت بازنگری در تاریخ را فراموش کنیم. امیدوارم با برگزاری جلسات گوناگون توجه ما به این مسائل معطوف شود.

در ادامه بهستانی این پرسش را مطرح کرد که چند نوع تاریخ‌نگاری بیگانه داریم؟ روسی یا انگلیسی و یا…؟ کدام به واقعیت نزدیک‌تر است؟

سلیمی‌نمین در پاسخ گفت: می‌توانیم بگوییم تاریخ‌نگاری یهودیان یا مسیحی‌ها. نمی‌توان بر اساس ملیت بحث کرد. در قرون ۱۴ تا ۱۶ یهودیان سرمایه‌گذاری‌هایی کردند تا سناریوهایی را برای خود تأیید کنند و نتیجه هم گرفتند. ملت ایران لطمه‌های جدی‌ای خورد. یکی از مورخان یهودی ایرانی سه کتاب درباره یهودیان ایران نوشته است که این قدر تناقض داشت که مجبور شدند این سه جلد را به یک جلد تبدیل کنند. نام کتاب تاریخ جامعه یهود است. در ایران باستان اعتراضات مردم نسبت به اشرافیت یهود منجر به قتل عام آنها می‌شود. جشن پوریم یهودیان درباره همین واقعیت است. تاریخ‌نگاری آن‌ها را به راحتی می‌توان افشا کرد. تاریخ باستانی که می‌خوانیم به گونه‌ای است که کپی‌برداری از کتاب تاریخ جامعه یهود است.

در ادامه پرسش‌هایی درباره اهمیت اسناد تاریخی و مطالعات علمی و باستان‌شناختی مطرح شد که سلیمی‌نمین چنین پاسخ داد: نام‌گذاری بناهای تاریخی امری متأخر است و تحت تأثیر سناریویی واحد برای دوره معاصر است. نتیجه این جریان در دوران کنونی تاکید بر تطهیر اشرافیت یهود است. نام‌گذاری‌ها توسط جریانات خاصی انجام شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها