جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۵
چگونه با چه زبانی بگویم از غم قدس/ دلم گرفته از این فتنه‌ها خدای ودود

هرمزگان- با افزایش تداوم جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم غزه، شاعران دغدغه‌مند دیار دریا و درخت، سرزمین پر مهر هرمزگان را نیز بر آن داشت تا همچنان با خلق شعر و با زبان ادبیات با مردمان رنجور و آسیب دیده از حملات وحشیانه دیو و ددان، ابراز همدردی کنند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): با افزایش تداوم جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم غزه، شاعران دغدغه‌مند دیار دریا و درخت، سرزمین پر مهر هرمزگان را نیز بر آن داشت تا همچنان با خلق شعر و با زبان ادبیات با مردمان رنجور و آسیب دیده از حملات وحشیانه دیو و ددان، ابراز همدردی کنند.

بهزاد پودات- شاعر، مولف و منتقد ادبی

چگونه با چه زبانی بگویم از غم قدس؟

کجاست حضرت موسی؟ کجاست حضرت داوود؟
به داد ما برسید ای پیمبران یهود
چگونه با چه زبانی بگویم از غم قدس؟
دلم گرفته از این فتنه‌ها، خدای ودود
من از نهایت شب بی فروغ آمده‌ام
به حرف آمده در من هزار زخم کبود
هوای مسجد الاقصی خراب و طوفانیست
تمام شهر خدا را گرفته آتش و دود
دوباره پلک دلم می پرد نشانه‌ی چیست؟
خدا به دور بدارد دو چشم شور حسود
خدا اگر که بخواهد تو می‌رسی آقا
فدای چشم تو گردد تمام بود و نبود
شبی تکان بده این معبد سلیمان را
به ذونواس بفهمان که زنده اند اخدود
خودت که بیشتر از هر کسی خبر داری
چه حرف های دروغی نوشته در تلمود
شناسنامه‌ی من سنگ و نام من هم سنگ
بدون سنگ کجا می‌کنم به قله صعود
خُدا کند برسی تا که ریشه را بزنی
خدا کند که بمیرد به دستتان نمرود
و باغ‌های تجلی دوباره گُل بدهد
و پر شود همه جا از شکوفه‌های شهود
دلم برای ظهورت چقدر لک زده است
به هم بزن همه شبات های شرک آلود
صدای پای کسی می رسد به گوش زمین
خدا کند که تو باشی خدا کند موعود.

اصغر ملائی محمدآبادی- دبیر انجمن شعر درخت هرمزگان

غزه، عزای کودکان، غزه، پر از سوگ است جان

می خوانم از سوز جگر، سعدی! بنی آدم چه شد؟
آن بی قراری که اگر! عضوی بیابد غم، چه شد؟

باید که از هر مدعی پرسید و پرسید و نوشت
زخم زمین از مکرها، ای آسمان! مرهم چه شد؟

آنان که از صلح بشر، کردند گوش و هوش، کَر
می پرسم از وجدانشان، انسانیت! آدم چه شد؟

آتش به بازی ها ها زده طرزی که نازی ها زده
چیزی نمی‌گوید کسی، مردانه‌ی محکم، چه شد؟

از شادی و شعر و شعف گفتیم با شوق از ادب
ای نازک اندیشِ هنر! ترسیم این ماتم، چه شد؟

ای لحظه لحظه، سوخته، چشمان بر در، دوخته!
چون مادران افروخته، شرح غم و آهم چه شد؟

غزه، عزای کودکان، غزه، پر از سوگ است جان
شلیک شوم غاصبان، ای عشق! ای آدم، چه شد؟!

بامداد چهارشنبه بیست و ششم مهرماه ۱۴۰۲- بندرعباس

حیدر رضائی گشوئیه- شاعر و واعظ

بشکسته توفان بال‌های کرکسان را

بشکسته توفان بال‌های کرکسان را
کوبیده درهم نقشه‌های دشمنان را

گسترده وحشت را، چنانچه در تلاویو
برهم زده خوابِ خوشِ فرعونیان را

از نیل می‌آید خروشِ بی‌امان، چون
موسی جلودار است و می‌بیند زمان را

امروز صهیون با تمامِ یال و کوپال
حس می‌کند درباغِ ظلم خود خزان را

توفانِ بی ترمیم، بیش و کم یقیناً
این غده برمی‌دارد از جان جهان را.

آبان ۱۴۰۲- بندرعباس

محمد دهقانی- شاعر و ترانه سرا

حماسه غزه / تن ما سبز تر از شاخه‌ی زیتون باشد

ساعت صفر فرا می‌رسد با بانگی مهیب
ایها القدس لنا، الیس صبح به قریب
سُرخ تر ز جام می جنون به باده شده است
باز سبحان الذی اسری بعبده شده است
کفر اگر لشکری از ریگ بیابان بشود
ابرها جمله اگر گلوله باران بشود
وجبی پس ننشینیم که این قول خداست
فاستقم کما امرت آیینه‌ی عزت ماست
تن ما سبز تر از شاخه‌ی زیتون باشد
خون ما قتلگه دشمن صهیون باشد
دخترم گر چه که مشغول عروسک بازی ست
در کفن پرچم مظلومیت آزادی ست
آی غزه شهر ویران به سُمِ جلادان
استخوان در گلو داریم ولی سبز بمان
آی غزه شهر کودک های سیراب ز خون
آی غزه شهر الذین هم یقاتلون

کار دباغی تو تا به دُمِ دیو رسید
سایه‌ی شاخه‌ی زیتون به تل آویو رسید
محور مقاومت فراتِ تا نیل شده
وقت دفن ظلمت قوم اسراییل شده
باز موسی به عصا معجزه کن اندر نیل
تَرا کَیف فَعل رَبکُ اصحاب الفیل
بس که از بدر و حنین نشانه ها داشته ای
روی طوفان الاقصی نصرت افراشته ای
رقص خون روی کفن هیمنه ها داد به باد
چارمین ارتش دنیا به ذلالت افتاد
سامری وار به تن آتش سرخی آویخت
آنکه فردا به سرش شهاب سه خواهد ریخت
یمن و عراق و حزب اله لبنان هستند
آی هشدار که موشک های ایران هستند
قدس جولانگه کفتار نبوده ست و نیست
آی هشدار جهاد هست اگر ظلم باقیست
یک سلیمانی گرفتید اگر چه از ما
کرده طغیان به جهان خیل سلیمانی ها
صبح فردا بشود پاک جهان از هر دَد
رفته سردار نفس تازه کند برگردد
خاور میانه امروز غیر عادی ست بدان
منطقه منطقه‌ی صرف جهادی ست بدان
سازمان ملل جهان فردا علوی ست
ولی امر جهان قبل ظهور خامنه ای ست.

آبان ۱۴۰۲- بندرعباس.

شهین بهاری- شاعر آئینی

معمدانی گواه ظلم بدخواهان

مسجد و خانه و کلیسا را
صهیون وحش، می‌کند ویران
کودکانی که زخمی جنگ اند
می‌کند با غرور بمباران

مدعی های تشنه‌ی خون را
می‌کشاند به صحنه‌ی کُشتار
به حقوقی که بی بشر، دایم
می‌کند سهم عشق را انکار

کشتن کودکان که سرگرمی است
چه کثیف است بازی صهیون
بدتر از آن همیشه پیدا بود
چنگ صلح برآمده از خون

اهل تحریف ها به خود آیید
بی طرف های نه به جنگ زمان
معمدانی گواه صحبت ماست
معمدانی گواه ظلم بدخواهان

محو باید شود به زودی زود
غده ی نامبارک غاصب
مرگ بر رژیم کودک کش
مرگ بر رذیلت کاسب.

دوم آبان ماه ۱۴۰۲- بندرعباس.

محمدرضا تولایی- رئیس انجمن ادبی شعر اندیشه

پروانه در آتش

به چشمان مظلوم آن کودکی
که در زیر آوار جان می‌دهد
جوانی که همراه زیتونِ سبز
در آن سوی دیوار جان می‌دهد

به آن دستهای زخمی برای وطن
به آن سروهایی که افتاده‌اند
نگاهم گِره خورده با کودکان
که در اوج پاییز جان داده‌اند

در اینجا که پروانه در آتش است
تمام دوبیتی به سر می‌زند
نمی‌بخشم آن نامسلمانِ شوم
که به شاخه هایت تَبر می‌زند

صدا، بوی خون، انفجاری مهیب
در آغوشِ مادر تنِ بی سری
در اندوه ویرانه‌های کبود
مرا جانِ بابا کجا می‌بری؟!

به آن کودک بی پناهت بگو
کجا زخم هایت مداوا کنم؟
تمام زمین بوی خون می‌دهد
چگونه زمین را تماشا کنم؟!

ببین روی قنداقه‌ی کودکان
به دستان تو زخم پوشیده‌اند
در این تشنگی در هیاهویِ شهر
تن و پیکرت دردها دیده‌اند

در این کربلایی ترین روز و شب،
تو را بینِ خون جستجو می‌کنم
و دنیای بی جنگ و بی کینه را
برای دلت آرزو می‌کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها