شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۵۹
مرثیه‌ای بر کیومرث مرادی

ایلام- شعر از تو مرام گرفت و عشق از تو نام. حالا که نیستی، آتش را به باد می‌سپارم و بلوط‌ها را به خدا. فردا آینه‌های روبه‌رو، از تو تکثیر خواهند شد و ابدیت از تو طلوع خواهد کرد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - سالم پوراحمد شاعر، منتقد و ترانه‌سرا: قلم برگرفتن و از تو نوشتن؛ از تویی که نه من، که تمام ما بودی، تلخ و تاول‌زاست. چگونه از کنار نام تو رد شویم که نام از نام تو نامدار و عشق بر اندام تو عَشَقه شد و افسانه گشت.
 
 تیشه نداشتی که بیستون بتراشی، بیستون بودی که تیشه‌‌ها بر پیکرت نقش‌‌آفرین شدند. کبوتر بودی و مرام عقاب داشتی و در سِلکِ تو سالکانِ طریق، سرافشان به بارگاه شعر اِذنِ جلوس می‌یافتند.
 
 دردها از سر شوق، تو را در آغوش کشیدند و چه مشتاقانه همدردشان شدی. رفیق سایه‌ خود بودی و رازنشینِ شأن و شوکت خویش. لبانت، رویشگاه سلام و صوت قناری بود و چشمانت زایشگاه پرنده و پرواز.
 
کوه در سکوت تو ساکن بود و دریا در سینه‌ تو مُتلاطِم. حالا که خواب به آب زده و تو را درنوردیده، بگذار دریا در نغمه‌ غوکان، غوطه‌ور شود و آب در لانه‌ مورچگان، طوفان.
 
 زندگی را نرنجاندی و رنجیدی. یک‌تن بودی و دردها هزارهزار. سال‌ها بود که تن را در مزرعِ زرد رنج‌ها، رها به حال خویش واگذاشتی.
 
 شعر از تو مرام گرفت و عشق از تو نام. حالا که نیستی، آتش را به باد می‌سپارم و بلوط‌ها را به خدا. فردا آینه‌های روبه‌رو، از تو تکثیر خواهند شد و ابدیت از تو طلوع خواهد کرد.
 
به گزارش ایبنا، کیومرث مرادی، شاعر نام‌آشنا و خوش‌ذوق اهل دهلران، صبح روز سه‌شنبه 24 مردادماه در بیمارستانی در اهواز پس از تحمل درد و رنج فراوان ناشی از بیماری به ملکوت اعلی پیوست. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها