شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۰
هر کتاب درباره حاج قاسم سلیمانی پنجره‌ کوچکی به اتفاقات بزرگ است

جواد کلاته عربی گفت: در همه سال‌های جنگ حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله بود. بعد از جنگ به مبارزه با اشرار پرداخت و مقطع سوم حضور وی در نیروی قدس سپاه بود. با حجم انبوهی از اطلاعات در مورد حاج قاسم روبه‌رو هستیم که هر کاری در مورد این شهید انجام شود، تنها پنجره‌ کوچکی به آن اتفاقات بزرگ باز کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست معرفی و بررسی کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم»، شنبه (۱۰ دی‌ماه ۱۴۰۱) با حضور سعید علامیان و جواد کلاته عربی در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. این کتاب روایت خاطرات علی شیرازی است که به اهتمام سعید علامیان نوشته شده و از سوی انتشارات خط مقدم به چاپ رسیده که به چاپ هفتاد و یکم رسیده است.  
 
در ابتدای این مراسم محمد محمودی، دبیر این نشست گفت: اگر به صورت کلی به این کتاب نگاه کنیم، کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم» پرتره‌نگاری است و پرتره‌نگاری چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد و آیا این‌گونه نوشتاری مخاطب را ترغیب می‌کند، به خواندن کتاب تا پایان؟
 
جواد کلاته عربی در پاسخ به این پرسش گفت: چند سال از شهادت حاج قاسم می‌گذرد و ما با آثار متعددی در مورد این شخصیت روبه‌رو هستیم. در حدود 600 اثر درباره حاج قاسم منتشر شده است که تقریبا هیچ اثر جدی به چشم نمی‌خورد و متاسفانه ما در حوزه کتاب هنوز با کتاب جدی در مورد این شخصیت روبه‌رو نشده‌ایم.
 
وی افزود: نکته دیگر که باید به آن توجه کنیم، این است که ما در مورد حاج قاسم چگونه می‌توانیم بنویسیم؟ کتاب «پیغام ماهی‌ها» که از تولد تا شهادت شهید همدانی را در برمی‌گیرد، نمونه خوبی در این زمینه است. روایتی از زندگی این شهید به روایت آدم‌هایی که پیرامون وی بودند. زندگینامه‌نویسی شاید گونه‌ای باشد که به ذهن می‌رسد ولی در مورد شخصیت حاج قاسم نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند، زیرا با شخصیت بسیار بزرگی روبه‌رو هستیم که منشا اثرات بسیار بزرگی بوده است.
 
کلاته عربی بیان کرد: در همه سال‌های جنگ حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله بود. بعد از جنگ به مبارزه با اشرار پرداخت و مقطع سوم حضور وی در نیروی قدس سپاه بود. با حجم انبوهی از اطلاعات در مورد حاج قاسم روبرو هستیم که هر کاری در مورد این شهید انجام شود، تنها پنجره‌ کوچکی به آن اتفاقات بزرگ باز کرده است.
 
وی در ادامه گفت: روایت شخصی اشخاص از شهید سلیمانی نیز یکی از این گونه‌ها می‌تواند باشد. کسانی که سال‌ها با ایشان حشر و نشر داشتند. روایت شخصی آدم‌هایی که پیرامون شهید سلیمانی زندگی و تنفس کردند. در مجموعه روایت فتح قسمتی داشتیم به نام «از چشم‌ها» که هر کسی روایت خودش را از شهید بیان می‌کرد و در نهایت این روایت‌ها به کتاب تبدیل می‌شد، یعنی یک کتاب شامل 15 روایت از آن شهید بود که در مورد چمران و شهید همت نوشته شد ولی در مورد حاج قاسم هر روایت می‌تواند یک کتاب باشد، مانند کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم».
 
در ادامه این نشست سعید علامیان نویسنده کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم» در پاسخ به این پرسش که این کتاب چه تفاوتی دارد با کتاب‌های دیگری که درباره حاج قاسم نوشته شده است؛ گفت: چاپ 600 اثر در مورد حاج قاسم یک رویداد کم‌نظیر است. از دهه 60 با علی شیرازی آشنا شدم. وی به عنوان یک رزمنده در لشکر ثارالله حضور داشت، من در آن زمان در روزنامه جمهوری اسلامی صفحه‌ای به نام جبهه و جنگ داشتم و در ارتباط با لشکرها بودم. لشکرهای استانی را به صورت مکاتبه‌ای کار می‌کردم. علی شیرازی دست به قلم بود و دل‌نوشته‌های لشکر را می‌فرستاد و آشنایی دورادور شروع شد و من برای نوشتن خاطرات علی شیرازی با وی آشنا شدم، البته خاطرات علی شیرازی هنوز به چاپ نرسیده است. وقتی حادثه شهادت حاج قاسم اتفاق افتاد، علی شیرازی به خاطرات زیادی که از حاج قاسم داشت، اشاره کرد و قرار اولین مصاحبه را هم گذاشتیم. در جلسات نخست افق این کار مشخص نبود ولی بعد از چند جلسه فهمیدم چه سیری را طی می‌کنیم. بر اساس سبک زندگی و سیره حاج قاسم پیش رفتیم.
 
وی افزود: اولین بار حاج قاسم را در کربلای 5 دیدم. سال 1365 و روز اول عملیات بود که برادری به نام بروجردی، مسوول مطبوعات جنگ سپاه به من گفت؛ قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله است. با وی گفت‌و‌گو کن. در آن قرارگاه شخصیت‌هایی همچون شمخانی، محمد باقری و... حضور داشتند. حاج قاسم از موتور پیاده شده بود که خودم را معرفی کردم و گفتم؛ خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی هستم و پرسیدم عملیات چطور بود، گفت؛ هر چه بود، خدا را دیدیم. هر چه بود خدا بود و حضرت صاحب‌الزمان. روحیه بچه‌ها چطور بود؟ چشم‌هایش روی هم رفت، حس کردم فکر می‌کند اما به خواب رفته بود. برادر پیکی که کنارش ایستاده بود، گفت؛ برادر ناراحت نشو. بنده خدا هفتاد ساعت است که نخوابیده! این مصاحبه ناتمام من از حاج قاسم بود که نوشتم و چاپ شد. حاج قاسم وجود بی‌نظیر و بی بدیلی بود. من از کتاب‌های کم حجم اما پرمحتوا دفاع می‌کنم. در سال گذشته این کتاب به چاپ رسید و منتشر شد.
 
دبیر نشست در ادامه گفت: در این کتاب یکی از نکاتی که می‌تواند مثل یک چاقوی تیز عمل کند و هم به حاج قاسم ضرر بزند، روایت راوی در کتاب است. راوی شیفته حاج قاسم است، از سویی دیگر دقیق بودن اطلاعات می‌تواند مفید باشد، این نکات را چگونه می‌توان بررسی کرد؟
 
جواد کلاته عربی در پاسخ به این پرسش گفت: علی شیرازی بسیار به حاج قاسم نزدیک بوده است اما من انتظار دیگری از کتاب داشتم. این خاطرات از فروردین 65 که تبلیغات لشکر را برعهده می‌گیرد و تا پایان جنگ که این مسوولیت را عهده‌دار است، ادامه دارد. در پایان کتاب روایت تشییع شهید سلیمانی با یکسری وقایع روبرو هستیم، دوست داشتم دنبال این جنس روایت‌ها باشم. کتاب «پسرهای ننه عبدالله» را از سعید علامیان خوانده بودم و دنبال چنین روایتی بودم. در کنار این خاطرات یکسری خاطرات مشهور و عمومی هم داریم. بعضی از روایت‌ها عموما منتشر شده‌اند و می‌دانیم. بخشی دیگر سیره عملی حاج قاسم است که احترام به خانواده شهدا در اولویت الگوی رفتاری حاج قاسم و جزو سیره عملی او بود. ویژگی‌های خصوصی و شخصی حاج قاسم نیز شنیدنی است. کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم» مجموعه‌ای از خاطرات شخصی و ناگفته و مجموعه‌ای از همه اینهاست.
 
دبیر نشست در ادامه گفت: آیا همه آنچه راوی روایت کرده در کتاب هست، تدوین کتاب با شما بوده یا راوی هم نظر داده است؟
سعید علامیان در پاسخ به این پرسش گفت: خاطرات شفاعی با دو بال حرکت می‌کند، یک راوی و دوم روایت‌گر که هیچکدام به تنهایی نمی‌توانند کار را پیش ببرند و نیازمند همکاری متقابل است. به نوعی تعمد بود بین حاج آقا شیرازی و من. در عرض سه ماه از شهادت حاج قاسم کتاب‌های متعددی به چاپ رسید که برخی حاوی اطلاعات اشتباه بود که علی شیرازی بسیار دغدغه این را داشت. با توجه به اینکه شیرازی مشاور فرهنگی فرمانده کل قوا هم هست و نگران این اشتباهات بود.
 
وی افزود: در واقع اگر غلو کنید در مورد شخصیت، اگر شهید است دوباره شهید می‌شود. کتاب باید باورپذیر باشد و این کتاب را مخاطب باور می‌کند. حاج قاسم خودش بزرگ است و نیاز به غلو ندارد. حاج قاسم رفقای بی‌شماری دارد. تجربه روضه خانگی حاج قاسم فقط علی شیرازی به عنوان روحانی مجلس دعوت می‌شد، که این یک تجربه خاص است. اینکه هر چه به یادداشت‌های روزانه بتوانیم دست پیدا کنیم، روایت بهتر است. من دفترهای خاطرات وی را گرفتم. به نوعی تاریخ لشکر ثارالله است.
 
علامیان بیان کرد: در روایت بخشی به نام تواتر داریم. یک روایت از چند نفر بیان می‌شود که در این تواتر راوی مهم است. تدوین یک هنر است باید هر چیزی را به اندازه بیان کرد. در روایت‌ها با اسم‌های متعددی روبه‌رو هستیم که مخاطب نمی‌شناسد و سعی دارم تا جغرافیای مناطق را هم بیان کنم. به هر حال این کار کوتاه‌نوشت و موجز است. به نظر خودم چیزی را از قلم نینداخته‌ام. حاج قاسم کسی بود که در بازسازی عتبات نقش کلیدی داشته است.
 
در ادامه نشست جواد کلاته عربی در مورد چینش کتاب و تدوین خوب کتاب گفت: کتاب خوش خوان است. متن مستند شده است و هم از دست‌نوشته‌های علی شیرازی در آن استفاده شده است. نکته دیگر اینکه راوی دو ملاحظه دارد؛ یک ملاحظه اینکه روایت صحیح را از بین بعضی از ماجراها بیان کند. ملاحظه دوم این است که علی شیرازی حرف‌های بسیار زیادی هم دارد که در کتاب آورده نشده است. ای کاش در مورد جنبه‌ای از شخصیت شهید سلیمانی که در مورد تدوین کتاب‌های سوریه که یکی از بانیان اصلی خود علی شیرازی بود، هم صحبت می‌شد که من روایتی ندیدم.
 
دبیر نشست در ادامه این پرسش را طرح کرد که آیا این شاخصه موجز بودن را مبتنی بر شخصیت یا راوی جلو برده‌اید یا خودتان به این نثر رسیده‌اید؟
 
سعید علامیان گفت: این حاصل یک تجربه 40 ساله است. آنها که از روزنامه‌نگاری به نویسندگی می‌رسند، عموما این ویژگی را در نوشته‌هایشان می‌بینید. چون برای عموم می‌نویسند. یکی از ویژگی‌های مطبوعات روان‌نویسی است. باید طوری نوشته شود که خواننده با یکبار خواندن به کنه مطلب پی ببرد. با تیتر نیز مفهوم دقیقی را به مخاطب می‌رسانیم. حتی من خاطره‌نگاری را از صفحه جبهه و جنگ شروع کردم. کتاب اگر بتواند از اول تا آخر در دست مخاطب دوام بیاورد، معلوم است که خوانده شده و کتاب موفقی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها