شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۸
اگر بلد نیستی قلمت را بشکن و ترجمه نکن/ ناشر گیت پرواز است

مجید عمیق، مترجم ادبیات کودک و نوجوان در نشست «انبوه‌سازی ادبیات ترجمه‌ای کودکان و نوجوانان» گفت: در بررسی‌های انجام شده، ترجمه‌های سخیفی در حوزه علوم و فنون مشاهده کردیم که بین ۱۰۰ عنوان ترجمه، تنها چهار کتاب خوب وجود داشت که این زنگ خطری است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ اولین نشست از سلسله نشست‌های سی‌امین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با موضوع «انبوه‌سازی ادبیات ترجمه‌ای کودکان و نوجوانان» با حضور مجید عمیق، مترجم و منصوره مصطفی‌زاده، مروج کتاب شنبه (21 آبان‌ماه) در سرای اهل قلم برگزار شد.

کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب می‌کنم که خلاها را پوشش دهم
مجید عمیق، نویسنده و مترجم، چهار دهه‌ی پس از انقلاب را با توجه به مساله کمیت و کیفیت ادبیات کودک و نوجوان این‌طور شرح داد: ترجمه و تألیف دو مبحث جداست و فرهنگ‌ها از این نظر، از هم تأثیرپذیرند. ۴۳ سال از انقلاب می‌گذرد و همیشه در صحبت‌هایم در رادیو و تلویزیون و رسانه‌های دیگر این چهار دهه را این‌طور تقسیم‌بندی کرده‌ام؛ در قبل انقلاب با سیلی از ترجمه مواجه بودیم که موجب می‌شد هویت‌مان را فراموش کنیم. در دهه اول انقلاب با توجه به شرایط آن زمان، تعداد ناشران کودک و نوجوان به انگشتان دست نمی‌رسید و قبل انقلاب هم تألیف چندانی نداشتیم و تنها نهاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وجود داشت. ۷۵ درصد از کارهای کودک در این دهه، تألیفی و ۲۵ درصد ترجمه بود. اگر این سخت‌گیری‌ها صورت می‌گرفت به دلیل ماهیت انقلاب بود و البته این باعث شد که به غرب وابسته نشویم و تألیف خودبه‌خود جان بگیرد و نویسندگانی شکوفا شدند. بهترین کتاب‌های تألیفی کودک و نوجوان را در دهه اول انقلاب داشتیم که با تعمق بود و سوژه‌های انسان‌ساز داشت. 


وی دهه دوم و سوم را این‌طور توضیح داد: در دهه دوم تعداد ناشران کودک و نوجوان کم‌کم بیشتر شد؛ اما شاید به تعداد ۳۰ یا ۴۰ ناشر هم نمی‌رسید. در این دهه نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب، ناشران کودک و نوجوان را وارد حوزه‌هایی کرد که می‌شد در کنار تألیف، کارهای ترجمه‌ای خوب را هم انتخاب کرد. ژانر داستان و علوم و فنون هم وارد این حوزه شد و در این دهه حدود ۴۰ درصد ترجمه و ۶۰ درصد تألیف داشتیم و باز هم شرایط خوب بود. دهه سوم بدترین سال‌ها بود. تألیف ۲۰ درصد و ترجمه ۸۰ درصد شد. ترجمه‌های سخیفی در حوزه علوم و فنون مشاهده کردیم که بین ۱۰۰ عنوان ترجمه، ۴ کتاب خوب وجود داشت و این زنگ خطر بود. نباید کم‌کاری تألیف را بر سر ترجمه خراب کرد. اگر حوزه‌ای پیشی می‌گیرد بدان که آن طرف ضعیف عمل کرده است. ناشر سودجو هم از این فرصت استفاده و کارهای سخیف را وارد بازار می‌کند.

عمیق دهه چهارم را خوب دانست و افزود: صحبت‌ها و چالش‌ها باعث شد ناشران در این دهه دست‌به عصاتر راه بروند. در دهه چهارم با توجه به تعداد زیاد ناشران کودک و نوجوان و وارد شدن انبوه‌سازی و مجموعه‌‌سازی به غیر از کتاب‌های بازاری، سخیف و گیشه‌ای حدود ۴۵ درصد تألیف و ۵۵ درصد ترجمه داریم. الان ناشران خصوصی قدری داریم که آثار خوبی تولید می‌کنند و تنوع موضوعی داریم. اکنون بچه‌ها فقط می‌خواهند از بین خوب‌ها، خوب را انتخاب کنند و بدها را می‌گذارند کنار. ما بایستی کم‌لطفی ناشران، سهل‌انگاری نهاد‌های مسئول و کم‌کاری مترجمانی را که شرم نمی‌کنند و وارد حوزه ترجمه می‌شوند بپذیریم. من معتقدم ناشر گیت پرواز است؛ باید جلوی ورود آثار ترجمه بد را بگیرد. اگر ناشر خوب عمل کند مترجم بی‌سواد وارد کار ترجمه نمی‌شود.

این مترجم باسابقه درباره معیارهای خود از انتخاب کتاب‌ها برای ترجمه بیان کرد: در اوایل انقلاب چون ناشر کودک و نوجوان نداشتیم عطش موضوعی وجود داشت و به هر موضوع ترجمه‌شده‌ای نیاز داشتیم. الان به نقطه‌ای رسیده‌ایم که ناشری موفق است که بکرترین کاری را چاپ کند که تا کنون کار نشده است. معیار انتخاب من این است که در این ۴۳ سال مشابه آن کتاب موجود نباشد. بیش از ۶۰۰ عنوان کتاب کار کرده‌ام و فله‌ای هم کار نکرده‌ام. من ماشین ترجمه نبودم و باید شخصیتم در آثار ترجمه‌ام دیده شود. انتخاب اثر، سخت‌ترین مرحله است. ۳۶ سال پیش در اوج فقر، یک کتاب ۴۰۰ صفحه‌ای ترجمه کردم و بر من خرده می‌گرفتند که با وجود فقر چرا این کتاب را ترجمه می‌کنم؛ ولی من به آن‌ها می‌گفتم که عاشق ترجمه‌ام. 
 
وی افزود: الان در حوزه داستان، بهترین موضوعات در شرق و آمریکای لاتین است. چرا چسبیده‌ایم به آمریکا و انگلستان؟ مشکل انبوه‌سازی ترجمه این است که ژانر کمی داریم. ژانر دلیل بر انبوه‌سازی شده است نه برعکس. ژانر ما ضعیف است؛ چه در حوزه شعر و چه داستان. ما راجع به خیلی چیزها شعر کودک و نوجوان نداریم. شیوه انتخاب من این است که خلاها را پوشش دهم. من ناشری را دوست دارم که بدون حب و بغض کار کرده و همه کشورها را دیده باشد. در معیار انتخاب رمان هم، شخصیتی را انتخاب می‌کنم که مخاطب در هر کشوری با آن ارتباط برقرار کند. دنبال کتابی می‌گردم که بعد خواندنش، مخاطب با آن همزادپنداری کند. تاکنون چیزی حدود دو هزار کتاب کودک و نوجوان برای دل خودم خوانده‌ام و ۱۰ هزار کتاب را هم در داوری‌ها. برداشتم این است که خانواده در آثار خارجی گم شده است. به طور کلی، ترجمه هزار تعریف دارد ولی من می‌گویم یک جمله است: دریافت معنا از مبدا، بازسازی در مقصد و روح دمیدن در کلمات. 


مجید عمیق در بخش پایانی صحبت‌های خود، مشکلات حوزه کتاب کودک و نوجوان را این‌طور برشمرد: مشکل ما این است که نمادسازی نداریم. کاش شخصیت‌هایی خلق می‌کردیم که دنیا ما را با آن‌ها می‌شناخت. کتاب در سبد خانوار ایرانی قرار ندارد؛ در حالی که در خارج از ایران کتاب در سبد خانواده‌هاست. در حوزه کتاب مجموعه‌سازی نداریم و فله‌ای کار می‌کنیم. برای مثال ناشری خارجی، از سال‌های قبل تا کنون فقط در حوزه بدن حدود 50 جلد با گرافیک، تصویرسازی و جلد خوب تولید و منتشر کرده است؛ ولی متاسفانه در ایران این کارها جایی ندارد. به عنوان کلام پایانی می‌گویم ان‌شاءالله وزارت فرهنگ و ناشران برای تألیف و ترجمه همفکری کنند تا دانش‌افزایی‌‌ای صورت بگیرد و در حوزه‌هایی کار کنیم که نیاز جامعه است.
 
کم‌کیفیت‌ترین کار خارجی را انتخاب و ترجمه می‌کنند
منصوره مصطفی‌زاده، نویسنده و مروج کتاب کودک و نوجوان درباره چرایی رجوع به آثار ترجمه‌ای ادبیات کودکان و نوجوانان گفت: ما حتی اگر سالی ۱۰ میلیون اثر تألیفی هم تولید کنیم، باز هم به کتاب ترجمه‌ای نیاز داریم. این کتاب فقط یک محتوای خواندنی نیست؛ بلکه پنجره‌ای است به یک جهان متفاوت. ما به این تنوع در بازار کتاب‌مان احتیاج داریم؛ ولی درباره اینکه این نیاز چه‌قدر است نظرات متنوعی وجود دارد.
 
وی افزود: دوره‌ای داشتیم که بازار به طور ناگهانی از کتاب‌های ترجمه منفجر شد. در دهه ۸۰ به واسطه چند ناشر که با پشتوانه مالی کتاب‌های کنکور وارد این حوزه شدند، در اولین سال حضورشان، ۲۵۰ عنوان کتاب ترجمه‌ای منتشر کردند. این وضعیت باعث می‌شود که مترجمان ضعیف کار کنند. کتاب را تقسیم‌بندی می‌کردند و به ۱۰ نفر یک کتاب را می‌دادند تا ترجمه کنند. دیده‌ایم که دانش‌آموز دبیرستانی هم مترجم بوده است. این ناشران با سطح کیفی بسیار پایین کار کردند. نتیجه این شد که در ابتدای ترجمه انبوه، با مترجم‌های بسیار ضعیف مواجه شدیم.‌ در عین حال اتفاق دیگری هم در بازار کتاب افتاد. این ناشران به واسطه هدف فروشی که داشتند و مواجهه شدن با جذابیت‌های کتاب خارجی، فرم کتاب‌ها را متنوع کردند، جلدها را تغییر دادند و در محتوا هم شاهد تغییر بودیم. دیگر محتوا مثل قبل رکود نداشت. این باعث شد در دهه بعدی در مؤلفان تکانی دیده شود. این موج ترجمه هرچند آثار سوء داشت؛ ولی باعث شد بازار کتاب کودک در بحث تألیف تغییر کند و ناشران، نویسندگان و تصویرگران ملزم شدند پیشرفت کنند تا از بازار جا نمانند.

 

مصطفی‌زاده درباره اینکه آیا مؤلفان برای سوژه‌یابی و خلق اثر خود به کتاب‌های ترجمه توجه دارند یا نه بیان کرد: آن‌قدر کتاب نداریم که دیگر لازم نیست به آن‌ها توجه کنیم. موضوعاتی که داریم خیلی کم است، بازار خالی است و می‌توانیم هر چه می‌خواهیم بنویسیم که حرف جدیدی هم باشد. درباره مترجم‌ها هم باید این را بگویم که مترجم باید مؤلف خوبی هم باشد و علاوه‌بر زبان مبدا، زبان مقصد را هم بشناسد. مترجم فکر می‌کند همینکه کار را به فارسی ترجمه کند کافی است، در صورتی که اینطور نیست. این خطایی است که در ترجمه انبوه روی می‌دهد. بحث دیگر انتخاب کتاب‌هاست که بی‌دقت انجام می‌شود؛ کم‌کیفیت‌ترین کار خارجی را انتخاب و ترجمه می‌کنیم و نگاه نمی‌کنیم که درون کتاب چه نوشته است و آیا برای بچه‌هایمان مناسب است یا نه‌‌.

این مروج کتاب کودک و نوجوان بخش پایانی صحبت‌های خود را به بحث قوانین تألیف و ترجمه و پرورش نسل جدید مؤلفان اختصاص داد و گفت: قانون‌گذار و نهادهای مرتبط باید با قانون‌گذاری هوشمندانه ایده‌ای داشته باشند و به این توجه کنند که دست‌کم تألیف و ترجمه در کشور هماهنگ پیش بروند نه اینکه ترجمه بر تألیف پیشی بگیرد. باتوجه به روندی که در کشور طی شده است فکر می‌کنم اکنون فرصت طلایی برای پرورش نسل جدیدی از مؤلفان، تولیدکنندگان و تصویرگران است. در سال‌های اخیر در حوزه نوجوان، کتاب‌های تألیفی خوبی داشته‌ایم. باید روند ادامه داشته باشد؛ زیرا مؤلف و مخاطب هم‌افزایی دارند و مؤلف بهتر باعث مخاطب بهتر می‌شود و برعکس.

سی‌امین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «ما همانیم که می‌خوانیم» از 21 تا 27 آبان‌ماه 1401 در سراسر کشور برگزار می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها