عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي مشهد با بيان اين مطلب به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: «در تاريخنگاريها نميتوانيم به شكل بسته عمل كنيم ولي نبايد كتابهايي كه توسط غربيها به رشته تحرير درميآيد سرلوحه و مبناي اصلي كار تاريخنگاران ايراني قرار گيرد.»
دكتر «ميترا مهرآبادي» افزود: «برخي از مورخان استفاده از آثار مستشرقان را الگوي كار خود قرار ميدهند و معمولا به كتابهاي آنان بسنده ميكنند و تحليلهاي غربيها را كوركورانه ميپذيرند و در كتابسازيها از آن استفاده ميكنند.»
اين استاد دانشگاه يادآور شد: «اين روش صحيح نيست و ميتواند تاريخپژوهان و تاريخنگاران را دچار اشتباه كند و بدون تحقيق و پژوهش دست به كاري بزنند كه پر از اشتباه است و ديگر پژوهشگران را نيز دچار اشتباه ميكند.»
وي افزود: «آنچه غرب ميگويد منابع ثانويه محسوب ميشود و از طريق ترجمه به دست ما ميرسد و ما بايد بتوانيم در يك كار اصلي منابع خارجي را در درجه دوم استفاده كنيم.»
مولف «سرگذشت ساسانيان» افزود: «برخي مولفان و تاريخنگاران اگر در مورد 1000 سال گذشته تاريخنگاري ميكنند بيشتر از تاريخ كمبريج استفاده ميكنند اما بهتر است كه از آثار تاريخنگاران ايراني نظير مسعودي (مورخ مروجالذهب) و... نيز استفاده شود.»
مهرآبادي يادآور شد: «مورخان بايد براي نگارش كتابهاي تاريخي ديدي اجتهادي داشته باشند نه اينكه چشم بسته تحليل و پژوهشهاي غربيان را بپذيرند. در تاريخنگاري بهتر است كه با نظرات ديگران آشنا باشيم و آثار آنها را كنار هم بگذاريم ولي مبناي اصلي بايد كار خودمان باشد.»
عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي مشهد خاطرنشان كرد: «ترجمه كتابهاي تاريخي بهتر است كه توسط مورخان كارآزموده انجام شود و اگر غير اهل تاريخ به آن بپردازند مشكلات نگارشي و علمي خواهد داشت.»
مصحح «فرامرزنامه، سروده خسرو بن کيکاووس» در ادامه صحبتهايش خاطرنشان كرد: «البته تبحر متخصصان ادبيات انگليسي بر كسي پوشيده نيست اما تاريخ ويژگيهاي خاص خود را دارد و بايد واژههاي آن توسط تاريخپژوهان ترجمه شود.»
دكتر مهرآبادي خاطرنشان كرد: «هر علمي بايد به وسيله متخصص آن علم انجام شود و ترجمه كتابهاي تاريخ نيز مسألهاي است كه بايد توسط تاريخنگار و تاريخپژوه انجام شود.»
وي به نكته اصلي در ترجمه كتابهاي تاريخي اشاره كرد و افزود: «ترجمه كتابهاي تاريخي غالبا طولانيتر از متن اصلي است و مترجمان بيشتر در اين زمينه توضيح ميدهند و از متن اصلي دور ميشوند.»
اين مدرس تاريخ پيشنهادي در اين زمينه داد و گفت: «ترجمه كتابهاي تاريخي بايد به شكل آكادميك و علمي انجام شود، زيرا اين كتابها سرگذشت تاريخ ايران و جهان را دربردارد و بايد منبع پژوهشي دانشجويان و پژوهشگران باشد.»
مولف «شاهنامه به نثر» افزود: «در كتابهاي تاريخي ممكن است مسأله حذف مطرح شود ولي مترجم بايد بتواند با ترجمه روان و سليس تلاش كند تا خواننده دچار گسست در خواندن مطالب نشود.»
مولف «سرگذشت علويان طبرستان و آل زيار به روايت تاريخ طبرستان» گفت: «مترجم نبايد در متن اصلي دخل و تصرف داشته باشد و با توضيحاتي اضافي خواننده را از متن اصلي دور كند.»
بازنويس و بازخوان آثار منظوم و كلاسيك فارسي به نكته مهمي در ترجمه فارسي نويسي كتابهاي تاريخي اشاره كرد و افزود: «فارسينويسي در ترجمه بسيار مهم است و نبايد از كلمات مهجور در ترجمهها استفاده كنيم.ترجمه كتاب بايد به شكلي باشد كه خواننده بتواند با آن ارتباط برقرار كند. پس بهتر است كه مترجمان از كلمات نا آشنا كمتر استفاده كنند.»
به اعتقاد يك عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي مشهد، تاريخنگاران بايد با آنچه در فراسوي مرزها شكل ميگيرد آشنا باشند نه اينكه كوركورانه تحليل غرب را بپذيرند و آن را سرلوحه كار خود قرار دهند.
نظرات