یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۸
قاضیانی: آدم‌ها قبل از مرگ فقط به زندگی فکر می‌کنند

به‌ندرت پیش می‌آید که نویسنده‌ای نوپا تمام موانع برای چاپ آثارش را کنار بزند و کتاب خود را در قفسه کتابفروشی‌ها ببیند. «حسین قاضیانی» داستان‌نویس جوان اصفهانی این روزها با رمان «خدوک» به این توفیق دست یافته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، فعالیت ادبی، به‌ویژه داستان‌نویسی در اصفهان در پرتو جشنواره‌ها، جرگه‌ها و کلاس‌های آموزشی در این حوزه محدود به سن و سال و میزان تجربه نیست و شما می‌توانید نویسندگان متفاوتی را از لحاظ سبک، سن و سال و رویکرد در این شهر پیدا کنید. اما به‌ندرت پیش می‌آید که نویسنده‌ای نوپا بتواند تمام موانع برای چاپ آثارش را کنار بزند و کتاب خودش را در قفسه کتاب‌فروشی‌ها ببیند.
 
«حسین قاضیانی»، نویسنده جوان اصفهانی یکی از داستان‌نویسانی است که این روزها با رمان «خدوک» نامش در میان اهالی داستان بر سر زبان‌ها افتاده است. این کتاب که با شمارگان 500 نسخه توسط انتشارات روزگار به چاپ رسیده، به اذعان نویسنده، روایت آدم‌های تنهاست و البته آن‌ها که در تاریکی به انتهای امید می‌رسند.
 
قاضیانی در ارتباط با اولین کتابش به خبرنگار ایبنا گفت: قطعا هر نویسنده‌ای برای زایش اثرش روزگاری بس تلخ و شیرین را می‌گذراند و «خدوک» من دو سال تلخ را گذرانید. گاهی در این مسیر به خود می‌‌گفتم دیر آمدی، زمانی که گلوگاه انتشارات را سفت گرفته‌اند و قدرت تنفس به آن نمی‌دهند. کاغذ گران و نایاب و در این بین برخی از نشریات در ازای منتشر شدن اثر، تقاضای پول می‌کنند؛ بعضی مبلغی که حقوق یک ماهه‌ی یک کارمند است و برخی هم شاید حقوق یک ساله!
 
وی در عین حال از تلاش خود برای انتشار کتابش سخن گفت و تصریح کرد: من در میان این دو سال، همانند چند سال قبل نگارشِ «خدوک»، درست زمانی که به روزهای بعد از منتشر شدن آن فکر می‌‌کردم و به ذوق می‌آمدم، امیدم را از دست ندادم.
 
 

این نویسنده نوپای اصفهانی بیان کرد: «خدوک» روایتی است که شاید آشنا باشد و تکراری، چون از بس تجربه‌اش کردیم به گونه‌ای، دیگر برایمان عادت شده است؛ چیزهایی مثل تنهایی یا مرگ، یا هر دو کنار هم که طعم گَسی ایجاد می‌کنند و زیستن را مشکل. در جهان ما، آدم‌ها، هر کدام قصه خودشان را دارند و احساس کردم آدم‌هایی که مدام جان می‌بازند، دیگر جایی در داستان‌ها ندارند؛ آن‌ها که شکست خورده‌اند و ناتوانند، آن‌ها که تنهایی برایشان دردی بی‌درمان است، آن‌ها که گویی از جامعه جدایند و صدای فریادشان شنیده نمی‌شود و در آخر به نیستن فکر می‌کنند. سعی کرده‌ام ادای دینی کرده‌ باشم به آن‌ دسته از آدم‌ها که فقط مرگشان، جزو آمار مرگ‌ومیرهای روزانه حساب می‌شود و علتش نادیده گرفته می‌شود.
 
این نویسنده که می‌گوید می‌خواهد از حالا برای چاپ آثار بعدی‌اش اقدام کند، یادآوری کرد: شاید «خدوک» با آن ادبیات ناپخته و ناقص، داستان یک سوم این قشر جامعه هم نباشد، اما سعی کرده از کسانی بگوید که به دنبال نوری برای ادامه هستند، ولی آن نور یافت نمی‌شود. حالا بعد از این روزهای به انتظار سپری شده، فراوان یازدهم ماه مرداد، ماهی که من متولد شدم و درست دو روز قبل از متولد شدنم، از نشر روزگار به دنیایش سلام می‌کند. همیشه دوست داشتم بدانم آدم‌ها قبل مرگ‌شان به چه چیزی فکر می‌کنند، حرف‌شان چیست، دردشان چیست؛ حالا می‌فهمم؛ آدم‌ها قبل از مرگ، فقط به زندگی فکر می‌کنند، آن‌ها بوی زندگی می‌دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها