شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۶
پاسداشتی برای سید آزادگان در شب خاطره/ رونمایی از کتاب «سلام آقا سید»

324اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری با موضوع فرازهایی از زندگی حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد با عنوان «پاسیاد پسر خاک»، 6 خردادماه برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، 324اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری با موضوع فرازهایی از زندگی حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد با عنوان «پاسیاد پسر خاک»، 6 خردادماه با حضور و خاطره‌گویی مهدی چمران؛ نایب‌رئیس شورای مرکزی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، آزاده بیژن کیانی، محمدحسن ابوترابی‌فرد؛ برادر زنده‌یاد حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد، محمدمهدی دادمان؛ رئیس حوزه هنری و جمع محدودی از مدیران حوزه هنری و آزادگان هشت سال دفاع مقدس با پخش از فضای مجازی برگزار شد.
 
مهدی چمران در این برنامه، به روایت سال‌های حضور وی در جبهه‌های هشت سال دفاع مقدس و همرزمی با زنده‌یاد ابوترابی‌فرد پرداخت. چمران در خاطره‌ای از این آزاده و مجاهد انقلابی، گفت: هنگامی که به همراه شهید چمران به منطقه «دب حردان» رفته بودیم، متوجه درخشش‌های مرحوم ابوترابی‌فرد در آن منطقه شدیم. رشادت‌های ابوترابی‌فرد در این منطقه در سوگ‌نامه‌ای به قلم شهید چمران برای آن مرحوم هم نوشته شده است.
 
وی درباره فتح قله‌های الله‌اکبر و تلاش‌های زنده‌یاد ابوترابی‌فرد بیان کرد: الله‌اکبر، نام کوهی در محدوده شهرستان دشت آزادگان است که در فاصله 10 کیلومتری شمال سوسنگرد و در نزدیکی بستان قرار دارد و 7 کیلومتر طول و بین 300 تا 500 متر عرض دارد و مرتفع‌ترین تپه آن 55 متر از سطح زمین ارتفاع دارد و بعد از ارتفاعات میشداغ، مرتفع‌ترین عارضه دشت آزادگان محسوب می‌شود.
 
نایب‌رئیس شورای مرکزی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، افزود: این قله‌ها اهمیت زیادی برای نیروهای ما داشت، چراکه دشمن با اشغال آن توانسته بود فشار حداکثری را برای سقوط سوسنگرد ایجاد کند. مرحوم ابوترابی‌فرد بار دیگر در این منطقه نیز نقش مهمی در فتح قله‌های الله‌اکبر داشت. چراکه برای فتح این قله‌ها نیاز به شناسایی داشت و ابوترابی یکی از چهار نیرویی بود که برای این کار آماده و اقدام کرد.
 
چمران ادامه داد: متأسفانه در این عملیات تیم شناسایی ما به همراه ابوترابی اسیر شدند که البته در ابتدا تصور می‌شد که شهید شدند.
 
وی گفت: بیشتر افراد نمی‌دانستند که ابوترابی روحانی است و خودش هم نمی‌خواست که کسی از این موضوع مطلع شود. این مجاهد انقلابی، اخلاص بسیاری در کارهایش داشت و بسیار دوست‌داشتنی و مورد علاقه دیگر نیروهای ما بود.
 
برادر شهید مصطفی چمران، افزود: پس از جستجوی ما برای یافتن اثری از ابوترابی در قله‌های الله‌اکبر، احتمال بسیار بر شهادت ایشان بود در نتیجه شهید چمران سوگنامه‌ای در رثایش می‌نویسد.
 
وی در پایان اظهار کرد: شهید چمران در بخشی از این سوگنامه دست‌نویس خود برای ابوترابی چنین نوشته است: «من شهادت می‌دهم سید علی‌اکبر ابوترابی با همه وجود خود، در راه خدا و اعتلای اسلام و پیروزی انقلاب و شکست جبهه کفر تا آخرین رمق حیات خود جنگید تا در آغوش شهادت فرو رفت.
 
من شهادت می دهم که عالی‌ترین نمونه پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوه‌آسا و اراده فولادین او آنچنان از وجودش تشعشع می‌کرد که همه محیط را روشن می‌نمود و رزمندگان تحت فرمانش، جذب و محو وجودش شده بودند و پروانه‌وار به دور شمع وجودش می‌گشتند و می‌سوختند.
 
من شهادت می‌دهم که او اولین کسی بود که با همراهی گروه چریکی خود، وارد دب حردان معروف شد و ضربات سختی به دشمن زد که بالاخره او را وادار به عقب‌نشینی کرد.
 
من شهادت می‌دهم که راز و نیاز شبانه‌اش با خدا و نماز صبحگاهش و دعا و استغفار و سخنان آتشین قبل از عزیمت به نبرد آن قدر سوزانگیز و عمیق و خالصانه بود که همه ما را منقلب می‌نمود و در روح دوستانش آتشفشان به پا می‌کرد.
 
من شهادت می‌دهم، همرزمانش شهادت می‌دهند، زمین و آسمان بلند و ستارگان قله‌های الله‌اکبر شهادت می‌دهند که سید علی‌اکبر ابوترابی در منطقه اهواز، با همه وجودش شب و روز در را ه خدا علیه طاغوت، کفر و جهل مبارزه نمود و در یک مأموریت خیلی خطرناک، بدون ذره‌ای ترس و وحشت، به قلب دشمن نفوذ کرد و حماسه ناگفتنی از خود به یادگار گذاشت و با کفن خونین در اوج افتخار و شهادت به لقای پروردگار خود نائل آمد.
 
خدایا تو که زود نیکان را به سوی خود می بری و ما را از نعمت وجودشان محروم می کنی، تو می‌دانی که او چگونه مردی بود و با دوستان هم رزمش چگونه رفتار می کرد و رزمندگان تحت فرماندهی‌اش تا چه اندازه او را دوست می داشتند و بعد از شهادت او می‌خواستند دیوانه‌وار به جبهه دشمن حمله کنند، بکشند تا کشته شوند و هرچه زودتر کنار مرشد و فرمانده خود ابوترابی آرام بگیرند.»
 
اخلاص ابوترابی و اتصال او به منبع پاک ذات الهی
در ادامه این آئین بیژن کیانی از آزادگان هم‌اردوگاهی مرحوم ابوترابی‌فرد با ارائه چند خاطره کوتاه از آن مرحوم به تأثیر شخصیتی وی بر دیگران پرداخت. وی در یکی از خاطرات خود گفت: در اردوگاه تکریت 5 مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر بود. او کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست!
 
وی افزود: کاظم عبدالامیر در این میان آقای ابوترابی را بیشتر اذیت می‌کرد. می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این‌رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی،‌ روانی و جسمی اسرا به‌ویژه آقای ابوترابی استفاده می‌کرد.
 
کیانی ادامه داد: کاظم عبدالامیر شیعه بود. پس از مدتی رفتارهایش با سید تغییر کرد و ما شاهد همراهی کاظم با ایشان بودیم. از مرحوم ابوترابی پرسیدیم که موضوع چیست و ایشان گفتند از آنجایی که کاظم شیعه است و می‌داند من روحانی هستم برای پرسش‌های شرعی خود نزد من می‌آید. جز اخلاص ابوترابی و اتصال او به منبع پاک ذات الهی، هیچ چیز دیگری نمی‌توانست موجب انسانیت و اخلاق نیکو ایشان باشد.
 
ابوترابی فرهنگ اسلام محمدی را ارتش بعثی عراق صادر ‌کرد
324اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری با رونمایی کتاب خودنوشت خاطرات آزاده سرافراز استان خراسان شمالی؛ علیرضا محمودی‌مظفر با عنوان «سلام آقا سید» همراه بود. محمودی مظفر در این آئین در سخنانی کوتاه گفت: پنج سال در اسارت بودم. پدر و مادرم در طول این سال‌ها دلتنگی‌های بسیاری داشتند و همسرم بسیار صبوری کردند و سختی کشیدند. یکی از روزهای جمعه این سال‌های اسارت در بجنورد اسرای عراقی را برای اقامه نماز جمعه به میان جمعیت آورده بودند. پدرم این را تعریف می‌کرد و می‌گفت: «آن روز خیلی به یاد تو بودم و دلم می‌خواست یکی از این اسرای عراقی را به جای تو حسابی در آغوش بکشم و ببوسم، اما هرچه تلاش کردم محافظان این اجازه را ندادند.»
 
وی که در یکی از آسایشگاه‌های اردوگاه‌های بعثی‌ به همراه مرحوم ابوترابی اسیر بوده، ادامه داد: مرحوم ابوترابی با رفتارهایی که منشأ اسلام ناب محمدی داشت، دل اسرای ایرانی در اردوگاه تکریت که هیچ بلکه دل بعثی‌ها را نیز به‌دست آورده بود. وی با چنین رفتاری، فرهنگ پاک اسلام محمدی را به قلب ارتش بعثی عراق صادر می‌کرد.
 
حیات برادرم خلاصه‌ای از خدمت به انسان است
محمدحسن ابوترابی‌فرد؛ امام جمعه موقت تهران و برادر زنده‌یاد سید علی‌اکبر نیز در بخشی از این آئین، خاطراتی در مورد این مجاهد انقلابی بیان کرد. در بخشی از این خاطرات، امام جمعه موقت تهران در توصیف برادر خود گفت: حیات برادرم خلاصه‌ای از خدمت به انسان است. او خدمت به انسان و مراتب انسانیت را در دستور کار داشت. خدمت او برای فراهم کردن زمینه هدایت انسان‌ها به آن‌ها خدمت می‌کرد.
 
وی در ادامه با اشاره به روحیه ایثارگری مرحوم ابوترابی اظهار کرد: پدرم مبلغی برای کمک به آغاز زندگی متاهلی به اخوی داد. همزمان با این ایام شخصی ورشکسته شد و به دلیل بدهی به زندان افتاد. میزان بدهی با میزان کمک پدرم به اخوی برابر بود که مرحوم علی‌اکبر تمام آن مبلغ را در اختیار آن خانواده قرار داد تا سرپرستشان در زندان به‌سر نبرد.
 
امام جمعه موقت تهران در مورد شجاعت زنده‌یاد ابوترابی‌فرد و اقدامات وی در پیگیری احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین، گفت: پس از جنگ 6 روزه اعراب با رژیم صهیونیستی در سال 1947 به همراه اخوی و همسر ایشان عازم مکه مکرمه شدیم. اخوی پیش از این سفر به خدمت امام رفته بود و در پی این دیدار با چمدان بزرگی که روی سقف اتوبوس قرارش داده بودیم سفر را آغاز کردیم.
 
وی افزود: در این سفر زمینی ایست بازرسی‌های ماموران سعودی بود که نگرانی را برای نخستین‌بار در چهره اخوی به دلیل وجود اعلامیه‌های پیام امام در آن چمدان می‌دیدم. او تنها به دلیل مسئولیتی که نسبت به امنیت من و همسرش در این سفر داشت نگران بود، در غیر این‌صورت اگر تنها بود بدون هیچ واهمه‌ای به سفر ادامه می‌داد.
 
ابوترابی‌فرد بیان کرد: اخوی در آن سال‌های جوانی برای خدمت به مردم مظلوم فلسطین خود را در خطر شدیدی قرار می‌دهد تا پیام امام را با ترفندهای گوناگون به دست حجاج طی مراسم حج تمتع آن سال برساند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها