سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۱
در جست‌وجوی عشقی از دست رفته

به مناسبت دوم اردیبهشت زادروز نویسنده معاصر «الهام فلاح»، سعید ناظمی(منتقد ادبی) یادداشتی بر کتاب «خون‌مردگی» او نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-سعید ناظمی: خون‌مردگی روایتی است از جست‌وجو برای عشقی از دست رفته. زمان داستانی اثر به سه زمان کلی تقسیم می‌شود. سال‌های پایانی جنگ(1367)، یک دوره در سه سال بعد جنگ(1370) و بعد از آن، یک مقطع از سال(1390). این زمان‌های منقطع به خوبی توسط عناصر داستانی پوشش داده می‌شوند. یعنی تمامی تعلیقات و کشمکش‌های روایت این داستان خالص بر این بستر شکل می‌گیرد و نویسنده فارغ از هر قضاوتی سعی در بازگویی روایت خود دارد. این گونه روایت‌ها در دوران پساجنگ حکم روشنگری دارند. این‌جاست که نویسنده به مخاطب خود پیام‌های واقعی جنگ را نشان می‌دهد. محور داستان یک ماجرای عاشقانه بین ابتسام و عامر است. داستانی درام که اگر در زمان جنگ نوشته می‌شد شاید مخالفان بسیاری پیدا می‌کرد اما با گذر زمان در دوره بعد از جنگ خواندنش شیرین هم می‌تواند باشد.

داستان، روایت عشق نافرجامی است که ابتسام و عامر تجربه می‌کنند. نویسنده مخاطب را با خود تا کوچه پس کوچه‌های بغداد می‌کشاند تا از واقعیتی که بر عامر رفته خاطرجمع و از این بلاتکیفی رها شود. سرگذشتی که شاید داستان خیلی از عشاق دوره بعد از جنگ هم باشد. شخصیت‌هایی که نویسنده برای داستانش انتخاب
می‌کند شخصیت‌هایی هستند که ناخواسته درگیر جنگ شده‌اند از این رو این داستان به خوبی توانسته با مخاطبانی که هنوز مخاطرات جنگ را با خود به آینده کشیده‌اند همسان‌پنداری کند.

رمان با خواندن یک نامه شروع می‌شود. نامه‌ای از شیخ عبدالطاهر کنانی خطاب به عامر که از او دعوت کرده به چنانه بیاید تا میراث پدرش را پیش از آن که به دست دشمن بیفتد به او بدهد و با آن به مکان امنی سفر کند و از هیاهوی جنگ دور بماند. یکی از ویژگی‌های خوب این رمان این است که تمام عناصر داستانی در خدمت پیرنگ، دارای ارتباطی منطقی و رئال هستند. استفاده از زبان بومی منطقه که در انتها با تغییر جغرافیای داستان به معیار نزدیک می‌شود بخشی دیگر از جذابیت‌های این رمان است که در جاهایی با پانوشت‌هایش به درک مطلب مخاطب از مفهوم جملات کمک می‌کند. شخصیتها بر اساس نقششان در پیشبرد داستان شکل می‌گیرند. تمام به همان اندازه‌ای که نیاز است و نه بیشتر. گره‌های داستان با جلو رفتن روایت یکی یکی باز می‌شود. مخاطب در مسیر داستان به کشف و شهود نمی‌رسد اما جذابیت داستان در ارائه اطلاعات قطره‌­چکانی نویسنده، مخاطب را تا انتها با خود همراه می‌کند.

از منظری دیگر نویسنده نگاهی فمنیستی و تصویری دردناک از زن جنوبی ارائه داده است. منظور از نقد فمينيستی يا همان نقد زن محور، تنها پرداختن به شورش زنان عليه مردان و یا مردانه عمل كردن آنها در آثار نيست، بلكه گاه به تصوير در آوردن خشونت هاي يك مرد عليه زن است كه حقوق اولیه و مسلم او و محكوم كردن خشم و برتري جنس مذكر را به تصوير مي كشد کافی است. از این رو خون‌مردگی را هم می‌توان در رديف آثار فمينيستی قرار داد؛ نمونه‌هاي بارز شناخت رمان فمينيست از روانشناسی مردسالاری، تصوير زنانی است كه مردان درد و خشم خود را بر سر آنان خالی مي‌كنند. یا از بدیهی‌ترین خواسته‌های زندگی اجتماعی خود محروم می‌شوند. ابتسام از این دست زنان است. زنی که شاید اگر جنگی هم نبود سرنوشتی بهتر از این پیدا نمی‌کرد.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • ۰۰:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
    به مناسبت زادروز خانم فلاح؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این یعنی چی؟ مگر سیلویا پلاته؟ وای...
  • ۰۴:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
    تولد خانوم فلاح روز مهمیه؟
  • تکلم ۱۷:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۸
    خیلی بهتر از خون مردگیه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها