محمد قصاع در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در واکنش به این مطلب که آمارهای منتشره از وضعیت آثار ترجمه شده ادبیات کودک در نمایشگاههای بینالمللی حاکی از آن است که آثار ما با اقبال روبهرو میشوند، گفت: واقعیت این است که من از آمار خبر ندارم اما در گفتوگوهایی که با نویسندگان و ناشران این حوزه دارم،به نظر میرسد واقعی نباشد. اگر از کتابهای تالیفی تولید شده در ایران با آثاری که کپی رایت آنها به فروش میرود درصد بگیریم و اگر حتی بتوانیم از بین هزار اثر تالیفی دو تا سه اثر را به خارج از کشور بفرستیم بسیار خوب است اما نباید به این بسنده کنیم.
این مترجم تصریح کرد: ازطرفی دیگر هم اگر خیلی خوشبینانه به این آمار بنگریم و فرض را براین بگیریم که میزان استقبال و فروش آثار اینقدر چشمگیر است، چه مشکلی حل می شود؟ این آمار در حوزه کتابهای کودک و نوجوان و تولید آثار مصور نمیتواند باعث افتخار یا اساس و پایهای باشد برای برنامهریزیهای آینده. درواقع این آمار شسته رفته نیست و وقتی با ناشر، نویسنده و تصویرگر صحبت میکنیم هرکدام حرفهای متفاوتی میزنند و هرکدام اهداف مختلفی را در خلق اثر دنبال میکنند.
وی ادامه داد: ما به نوعی همسانی در دیدگاه نیازمندیم. شما تصور کنید که اگر نویسندهای صرفا برای بیان افکار و عقایدش دست به خلق اثر میزند؛ نگاه تصویرگر همان کتاب نباید به سمت هدف دریافت جوایز جهانی باشد و ناشر همین اثر هم نباید فقط به صرفه اقتصادی بالا بیندیشد. البته این اهداف هرکدام در جای خود کاملا درست و صحیح است اما با هم همخوانی ندارند و سبب تولید کتابی میشوند که اجزای مختلف آن تک به تک خوب است اما درمجموع باهم هماهنگ نیست، به گمان شما چنین کتابی میتواند خودش را به خوبی نشان دهد و در مجامع بینالمللی آنگونه که باید و شاید دیده شود؟
آماردقیق نیست
قصاع گفت: برای برنامهریزیهای کلان نمیتوان به این آمار و ارقام تکیه کرد. آمار و ارقام واقعی باید به گونهای ریشهای در دو-سه دهه مورد بررسی قرار گیرد. آماری که در حوزه فروش حق کپی رایت ارایه میشود آمار دقیقی نیست. باوجود اینکه در این حوزه برخی ناشران، تعدادی از بنگاههای ادبی، موسسات فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت پراکنده اقداماتی کردهاند اما متولی مشخص و متمرکزی وجود ندارد که همین امر باعث می شود با همه صرف انرژی و هزینه زیاد، نتیجه چشمگیری را شاهد نباشیم.
وی تاکید کرد: ما باید شناختمان از سازوکار صنعت نشر کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکایی مورد نظرمان را افزایش دهیم. بنگاههای ادبی بخشی از سازوکار صنعت نشر در هر کشوری محسوب میشوند و در ایران هم مدتی است که فعالیت خود را آغاز کردهاند اما هنوز به صورت بنگاهی که صرفه اقتصادی داشته باشد درنیامدهاند و فعلا موفقیت خوبی در خلق این بنگاهها نداشتهایم و تا زمانی که این چنین باشد نمیتوانیم با صنعت نشر اروپا ارتباط قوی برقرار کنیم.
این مترجم گفت: درست است که غربیها علاقه زیادی به داستانهای شرقی دارند اما باید این داستانها به گونهای نوشته شوند که به صورتی قابل درک برای مخاطبان خارجی درآیند. برخی از نویسندگان آثار موفق خارجی معمولا دو متن مینویسند، یکی برای مخاطب داخلی خودشان و دیگری با مقداری تغییر برای مخاطبان خارجیشان. لذا مخاطبان خارجی هم به خوبی میتوانند با اثر خلق شده ارتباط برقرار کنند.
ارتباط با فرهنگ های موجود
وی افزود: باید به مرور بیاموزیم که مخاطب میتواند فراتر از آن چیزی باشد که ما در ذهنمان داریم. نویسندگان ایرانی باید اندیشههای خود را در ارتباط با فرهنگهای موجود در خارج از مرزهای ایران وسعت دهند. به عنوان مثال میتوانند گاهی داستانهایی را به زبان انگلیسی و نزدیک به فضای سایر ملتها بنویسند.
قصاع تصریح کرد: قانون کپی رایت سبب ایجاد فاصله بین صنعت نشر در کشور ما با بقیه کشورها شده است. متاسفانه ما هنوز این قوانین را نپذیرفتهایم و در مواجهه با ناشران سایر کشورها، میبینیم که آنها با اکراه با ما روبهرو میشوند. علاوه بر این، اقتصاد نشر مشکل دارد؛ نویسنده ایرانی نمیتواند با درآمدش زندگی کند و وقتی اثری خلق میکند دستمزد جزئی برای آن دریافت میکند، چنین نویسنده ای حتما دیگر رغبت زیادی برای خلق اثر باکیفیت ندارد.
وی افزود: ازطرفی وقتی ناشری میخواهد اثرش را در نمایشگاههای بینالمللی عرضه کند باید متحمل هزینه زیادی شود و با وضعیت موجود درباره فروش حق کپی رایت، دیگر سرمایهاش بازگردانده نمیشود.
باید مسائل و مشکلات را به صورت ریشهای حل کنیم
مترجم «مرد عنکبوتی» گفت: ما باید مسائل و مشکلات را به صورت ریشهای حل کنیم و کارهای بنیادی و زیربنایی انجام دهیم. یکی از این کارهای زیربنایی حل مشکل کتابخوانی در کشور است. اگر کتابخوانی به صورت یک تکلیف درآید سبب میشود کودکان ما از ابتدا با کتابخوانی خو بگیرند.
وی اضافه کرد: وقتی وارد نظام آموزشی میشویم، میبینیم ساعتی برای کتابخوانی وجود ندارد و همین که بچهها بتوانند تکالیف مدرسهشان را انجام دهند، والدین خوشحال میشوند. متاسفانه کتابهای غیردرسی سال به سال بیشتر از برنامه بچهها حذف میشود زیرا با این کتابها نمیتوان نمره 20 گرفت و یا وارد دانشگاه شد. متاسفانه کتابخوانی در ایران به صورت یک فرهنگ درنیامده است.
قصاع ادامه داد: این اوضاع بد کتابخوانی سبب شده است که حتی اگر بهترین کتاب هم تالیف شود باز هم باید در انبار فروشگاهها خاک بخورد. ایجاد کتابخانه در مدارس، مراکز فرهنگی، پارکها، فرهنگسراها و غیره و تجهیز این کتابخانهها با کتابهایی که سالانه تولید میشود، سبب میشود کتاب در دسترس مخاطبان قرار گیرد، این مساله ازطرفی دیگر موجب افزایش تیراژ کتابها و دستمزد نویسندگان و بطورکلی رونق اقتصاد نشر نیز میشود.
وی گفت: بر این اساس باید نهادهایی مانند آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری، انجمن نویسندگان و انجمن اهل قلم درکنارهم قرار گیرند و با هماهنگی، برنامههای کلانی ارائه دهند تا بچهها از دوران کودکی با کتاب انس بگیرند.
محمد قصاع متولد سال 1343 تهران، کارشناس مخابرات دریایی است و مترجم حوزه ادبیات بزرگسال و کودک و نوجوان است. از برگردانهای او به فارسی میتوان به مجموعه چهار جلدی «افسانههای مردم دنیا»، «نمایشنامههای دورتادور دنیا»، «موکل خطرناک»، «توطئه میکروبی در نیویورک»، «دوازده خان هرکول» و «سرنوشتسازان» اشاره کرد.
محمد قصاع، مترجم آثار کودک و نوجوان با بیان اینکه برای برنامهریزیهای کلان نمیتوان به آمار و ارقام موجود تکیه کرد گفت: آمار و ارقام واقعی باید به گونهای ریشهای، در دو-سه دهه مورد بررسی قرار گیرد.
نظر شما