دلیل به نتیجه نرسیدن الگوی توسعه غربی در نظام اسلامی، ماهیت متفاوت بین دو دیدگاه اسلام و غرب نسبت به پیشرفت و جایگاه انسان در جریان این پیشرفت است. بنابراین چگونگی، تفسیر هستیشناسانه از انسان و اینکه او را موجودی تکساحتی و یا دو بعدی بدانیم در شکلگیری مفروضات اساسی و تبیین گزارههای علمی، نقشی تعیینکننده دارد.
نظریههای مدیریتی دنیای غرب، محصول چند قرن کار فکری است. این جریان فکری، رفتار انسان را مبتنی بر مبانی اومانیسم (اصالت انسان) تعریف میکند و هدفی جز لذت بیشتر برای خود نمیشناسد. چگونگی تفسیر هستیشناسانه از انسان و اینکه او را موجودی تکساحتی و یا دوبعدی بدانیم، در شکلگیری مفروضات اساسی و تبیین گزارههای علمی، نقشی تعیینکننده دارد.
در همین زمینه، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، میفرمایند: «اسلام، انسان را موجودی دوساحتی میداند، دارای دنیا و آخرت؛ این پایه همه مطالبی است که در باب پیشرفت باید درنظر گرفته شود؛ شاخص عمده این است؛ فارق عمده این است. اگر یک تمدنی، یک فرهنگ و آیینی، انسان را تکساحتی دانست و خوشبختی او را فقط در زندگی مادی دنیایی بهحساب آورد، طبعا پیشرفت در منطق او با پیشرفت در منطق اسلام که انسان را دوساحتی میداند، بهکلی متفاوت خواهد بود. کشور ما و جامعه اسلامی، آن وقتی پیشرفته است که نه فقط دنیای مردم را آباد کند، بلکه آخرت مردم را هم آباد کند. پیغمبران این را میخواهند: دنیا و آخرت» (دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان کردستان، 28/2/88)
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، دلیل به نتیجه نرسیدن الگوی توسعه غربی در نظام اسلامی را، ماهیت متفاوت مبانی دیدگاه اسلام و غرب نسبت به پیشرفت و جایگاه انسان در این پیشرفت میدانند و میفرمایند: «در دیدگاه غرب، پیشرفت مادی و محور آن، سود مادی است. بنابراین در چنین دیدگاهی، اخلاق و معنویت میتواند قربانی پیشرفت شود.» (دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، 25/2/86).
ایشان همچنن فرمودند: «در جهانبینی اسلام، ثروت، قدرت و علم وسیله رشد انسان و زمینهساز برقراری عدالت، حکومت حق، روابط انسانی در جامعه و دنیای آباد هستند.» (دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، 25/2/86).
بر همین اساس، واضح است که نظریههای مدیریتی که بر مبانی مادیگرایی و تجربهگرایی پوزیتیویستی استوارند، نمیتوانند در جامعهای که بر پایه اعتقادات و باورهای اسلامی بنا نهاده شده است، موجبات توسعه و تکامل افراد را فراهم سازند.
عقبماندگی علمی ملل اسلامی در عصر کنونی و تعبد در مقابل نظریههای غربی، ناشی از برنامه استعماری حساب شدهای است که از سوی کشورهاي غربی طراحی و اجرا شده است.
از همین رو رهبر عزیزمان هشدار میدهند که باید مراقب نظریههای وارداتی غربی باشیم: «من میخواهم محیط دانشگاه و جوان دانشجو خودمان را توجه بدهم که مواظب تئوریهای وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکمآمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارند، باشند.» (دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، 17/4/ 88).
بنابراین، یکی از مهمترین ارکان استقلال و پیشرفت کشور، تولید علم و نظریهپردازی متناسب با نیازها و فرهنگ اسلامی و ایرانی است که در این رهگذر، توجه به قرآن کریم، سیره نظری و عملی ائمه بزرگوار اسلام (ع) و تجربیات موفق رهبران مسلمان، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
همچنین از توصیههای اکید مقام معظم رهبری، اجرای پژوهشهای قرآنی در زمینه علومانسانی و پایهگذاری این علوم بر مبانی قرآنی است. ایشان در اینباره میفرمایند: «این علوم انسانی را ما بهصورت ترجمهای، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میآوریم تو دانشگاههای خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالیکه ریشه و پایه و اساس علومانسانی را در قرآن باید پیدا کرد.
یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. باید در زمینههای گوناگون، به نکات و دقایق قرآن توجه کرد و مبانی علومانسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است. اگر این شد، آن وقت متفکرین و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانی میتوانند بر این پایه و اساس، بناهای رفیعی را بنا کنند؛ البته آن وقت میتوانند از پیشرفتهای دیگران، غربیها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبنای قرآنی باشد.» (دیدار با جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور، 28/7/88).
البته تاکید بر تولید علم بومی مبتنی بر آموزههای قرآنی و اسلامی، به معنای نادیده انگاشتن دستاوردهای علمی و نظریههای مدیریتی غربی نیست، بلکه باید با مطالعه و اجتهاد صحیح و پویا در آیات و روایات، شاخصهای مدیریتی استخراج شوند؛ نه اینکه ابتدا گزارههای غربی را پذیرفت و سپس در جستجوی مویداتی در آیات و روایات برای آنها بود.
مقام معظم رهبری در زمینه ضرورت تولید علم بومی در رشتههای مختلف علوم انسانی نیز میفرمایند: «تحقیق کنید، به فکر نظریهسازی باشید. الگو گرفتن بیقید و شرط از نظریهپردازیهای غربی و شیوه ترجمهگرایی را، غلط و خطرناک بدانید. ما در زمینه علومانسانی به نظریهسازی احتیاج داریم.» (دیدار با دانشجویان و استادان دانشگاههای شیراز، 14/2/87).
براساس بینش اسلامی، اصول و نظریههای مدیریت غربی تا جایی نافذ است که با احکام الهی تضاد نداشته باشد. همانگونه که رسول گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «اطاعت برای اجرای فرمان مخلوق نیست در صورتی که معصیت خالق را موجب شود.» (شیخ حر عاملی، وسائلالشیعه، جلد 11، ص 422).
رهبر فرزانه انقلاب، بر این نکته نیز تاکید دارند که رابطه ما با غرب، در حوزه علوم نیز باید رابطه دوسویه باشد؛ یعنی همانگونه که برخی از نظریههای آنان را مورد استفاده قرار میدهیم، بتوانیم نظریههایی مطرح کنیم که پاسخگوی نیاز جوامع انسانی باشد و سعادت معنوی بشر را تامین کند که عمدتا در نظریههای غربی مورد غفلت قرار گرفته است.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی، در زمینه تبادل علمی و تاثیرگذاری دانشمندان ایرانی در روند دانش روز جهانی میفرمایند: «رابطه بین کشورها در زمینه علم، باید رابطه صادرات و واردات باشد؛ یعنی در آن تعادل و توازن وجود داشته باشد. همچنانی که در باب مسایل اقتصادی و بازرگانی، اگر کشوری وارداتش بیشتر از صادراتش شد، ترازش منفی میشود و احساس غبن میکند، در زمینه علم هم باید همینجور باشد. علم را وارد کنید، عیبی ندارد؛ اما حداقل به همان اندازه که وارد میکنید یا بیشتر، صادر کنید. باید جریان دوطرفه باشد، والا اگر شما دائما ریزهخوار خوان علم دیگران باشید، این پیشرفت نیست.» (دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان کردستان، 27/2/88).
با اندک تاملی میتوان دریافت که یکی از موضوعات مورد علاقه و جذاب در متون جدید مدیریت در غرب، توجه به مباحث اخلاقی در مدیریت است که اتفاقا یکی از زمینههایی است که منابع اسلامی اعم از آیات و روایات میتوانند برای اندیشمندان کشورمان در دنیا مرجعیت علمی ایجاد کنند. تحقق این امر مشروط بر این است که ابزارهای علمی و الزامات لازم در محافل دانشگاهی، فراهم شود.
مقام معظم رهبری درخصوص الزامات نوآوری علمی و نظریهپردازی میفرمایند: «البته برای نوآوری علمی که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر میشود دو چیز لازم است؛ یکی قدرت علمی و دیگری جرات علمی. البته قدرت علمی چیز مهمی است. هوش وافر، ذخیره علمی لازم و مجاهدت فراوان برای فراگیری، از عواملی است که برای بهدست آمدن قدرت علمی لازم است، اما این کافی نیست. ای بسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردارند، اما ذخیره انباشته علمی آنها هیچجا کاربرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمیبرد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلا نمیرساند. بنابراین جرات علمی لازم است.» (در جمع دانشجویان و استادان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/79).
با عنایت به جایگاه ویژه علم مدیریت در تدبیر جامعه و همچنین ضرورت بومیسازی نظریات مدیریت مبتنی بر آموزههای الهی، بر تمامی اندیشمندان بایسته است تا داشتههای غنی تمدن اسلامی را که آکنده از مفاهیم عالی برای دستیابی بشر به تکامل مادی و معنوی است، محققانه مورد واکاوی قرار دهند و الگوهايی مدیریتی سازگار با وضعیت اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی را ارایه کنند که این امر در موقعیت کنونی برای کشور عزیزمان و سایر ملل اسلامی که بیداری اسلامی در آنها اوج گرفته، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
حافظ شیرازی، شاعر سخنور پارسیگوی، این واقعیت را اینگونه بازگو میکند:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
بنابراین، بایسته است که همه اندیشمندان، مدرسان، نویسندگان و بهویژه سیاسگذاران و طراحان رشتههای دانشگاهی، با سرلوحه قرار دادن رهنمودهای تعالیبخش ولی امر مسلمین جهان، نسبت به بومیسازی نظریههای مدیریت و همچنین تدوین این نظریهها در قالب مقاله و کتابهای درسی با بهرهگیری از قرآن کریم، سیره نظری و عملی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) ،اندیشههای مدیریتی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و همچنین پژوهشهای میدانی که بر پایه متغیرهای ارزشی انجام میپذیرد، همت گمارند.
این دستاندرکاران باید در زمینه گسترش و کاربست نظریههای بومی مدیریت مبتنی بر اندیشههای اسلام ناب محمدی (ص)، در جامعه فعالانه ایفای نقش کرده و موجبات ارتقای سطح کمی و کیفی نظریههای بومی را در دستیابی به این هدف ارزشمند، فراهم سازند.
نظر شما