مردم در قالب یک تن واحد
مردم ایران مثل همیشه در مواقع حساس یک تن واحد شدند و به یاری هم شتافتند. یاریگریهایی که اگر در شکل منظم و با برنامهریزی توسط نهادی مردمی انجام میشد، تاثیرگذاری بیشتری داشت. هرکس در هر زمینهای کار میکرد و میتوانست، کمک کرد. برخی از کارگاههای شستشوی فرش اعلام کردند که حاضرند فرشهای خانوادههای سیلزده را به صورت رایگان بشویند. نانواییها به مناطق سیلزده نان فرستاند و زنان روستاهای اطراف برای روستاهای سیلزده غذا پختند.
در این میان گروههای فرهنگی جامعه هم بیکار ننشستند و در نوع خود دست به اقداماتی زدند؛ برخی از کتابخانهها، محلی برای توزیع کالای کمکی به مردم شد و از شهرها و روستاهای دور برای مردم سیل زده، کتاب، لوازمالتحریر و اسباببازی فرستادند؛ اقداماتی که با هدف بهبود وضعیت روانی مردم سیلزده عنوان گرفت. حتی گروههای فعال ادبی برای جمعآوری کتاب و ارسال به مناطق سیلزده از عموم مردم دعوت برای کمک کردند.
چرا ارسال کتاب به شهرهای سیلزده مهم است
سیل در همه مناطق به یک شدت نبود، به همین دلیل نیازهای مردم هم یکسان نبود. برخی خانه و زندگی خود را از دست دادند و جز لباسی که بر تن داشتند چیزی برایشان باقی نماند و برخی بعضی از لوازم خانهشان را از دست دادند و ... در این میان افرادی به جمعآوری کمکهای مردمی، نقد داشتند. ازجمله اقداماتی که در تهیه کتاب برای مردم سیل زده انجام شد مورد نقد قرار گرفت. مخالفان بر این نظر بودند، مردمی که همه خانه و اموال خود را از دست دادهاند، چگونه میتوانند بنشینند وکتاب بخوانند. همچنین این سوال طرح شد که آیا ناشران هم در این میان سود میبرند یا آنها هم اقدامی برای کمک مردم شرکت کردهاند.
کودکان در بحران آسیبپذیرترند
درباره وضعیت مناطق سیل زده و مناسب بودن کمکهای مردمی از قبیل کتاب، لوازمالتحریر و اسباببازی که از طرف افراد فرهنگی و دوستداران کتاب انجام شد، اردشیر بهرامی، مسئول هماهنگی تیمهای اعزامی پلدختر، اورژانس و طرح محب به خبرگزاری کتاب گفت: باید توجه داشت، یکی از گروههایی که در بحرانهایی مانند سیل آسیب میبینند، کودکان هستند. کودکان درک سادهتری دارند و نمیتوانند بحران را در ذهن خود پردازش کنند، به همین دلیل بیشتر در معرض تهدید، ترس و نگرانی قرار میگیرند. کودکانی که کل زندگی و خانههایشان را سیل با خود برده و بخشی از زندگی و خاطرات آنها، آنچه در کوچه و محل داشتند نابود شده است.
او با اشاره به اهمیت فضای امن زندگی برای کودکان ادامه داد: کودکان که با خانواده و جمعی آشنا در محیطی زندگی میکردند، حالا فاقد این فضا هستند یا اینکه فضای بازی و ارتباطی که در شهر و روستا داشتند به کلی از بین رفته است. از این جهت توجه به نیازها و خواستههای کودکان بسیار مهم است و اینکه چگونه بتوانیم فضای شادی و نشاط کودک را برای آنها بازآفرینی کنیم از اهمیت بالایی برخوردار است.
مسئول هماهنگی تیمهای اعزامی پلدختر درخصوص طرحهایی که در این منطقه اجرا کردهاند، توضیح داد: چند برنامه در طرح محب بهزیستی در پل دختر اجرا کردیم. برای تخلیه هیجانی و از بین بردن نگرانی روانی از بازی و نقاشی کمک گرفتیم. از طرفی مسابقات فوتبال در همان فضای گل و لای برگزار کردیم. مهمترین کار این است که زندگی مردم را به حالت عادی برگردانیم؛ همه سازمانها چنین وظیفهای دارند.
بهرامی با اشاره به وضعیت روانی سردرگمی میان کودکان در مناطق سیلزده توضیح داد: با اینکه پایان سال تحصیلی را اعلام کردهاند، کودکان سردرگماند. این نیاز وجود دارد که به بهانههای مختلف کودکان و هم محلیها و همسن و سالان را دور هم جمع کنیم و چه چیز بهتر از اینکه بازی کودکان با کتاب و نقاشی و وسایل لوازمالتحریر باشد تا نهادها بتوانند بخشی از تفریح و هیجانات بعد از سیل را مدیریت کنند.
هدف علمآموزی نیست
مسئول هماهنگی تیمهای اعزامی پلدختر درباره کتابهایی که برای کودکان مناطق سیل زده فرستاده میشود و میزان تاثیر این روش بر کودکان آسیب دیده در چنین شرایطی بیان کرد: هدف ما علمآموزی و کسب سواد نیست، هدف ما احیای فضای مخدوش شده ارتباطی برای کودکان و حس تعلقی بود که کودکان با محیطهای بازی خود داشتند؛ یعنی بتوانیم کودکان را به حالت عادی زندگانی برگردانیم که کار سختی است حتما باید در تیم فعال، گروههای روانشناس و مددکاران و افرادی که فرهنگ منطقه و نیازهای کودکان را بشناسند حضور داشته باشند.
او ادامه داد: قبل از هر چیز باید از کودکان بپرسیم که به چه چیزی نیاز دارند. این خیلی مهم است. ما تجربه این کار را داشتیم و توانستیم برای کودکان اقدامات مناسبی انجام دهیم؛ حتی توزیع کالا را هم توسط معتمدین محلی انجام دادیم.
برخی کمکهایی که در شهرهای دور از مناطق سیلزده انجام شد، شاید بدون توجه به نیازهای اساسی مردم آسیبدیده بود، بهرامی در اینباره توضیح داد: ما سه روز پس از سیل، بازی کودکان را برگزار کردیم. نیازهای مردم آنجا هر روز در حال تغییر است. از روز نخست آنجا بودم، حوزه تخصصی من آسیبها و بحرانها است. نیاز مردم در روز اول چکمه بود تا بتوانند از خانهها بیرون بیایند و ارتباط برقرار کنند، به همین دلیل 500 جفت چکمه تهیه کردیم. در مرحله دوم گفتند که ما برای فرزندان خود نیاز به شیر خشک و دیگر موارد داریم؛ در مرحله بعد نیازها لباس و پوشاک و در مرحله بعد نیاز به لوازم آشپزخانه و شستشو تبدیل شد.
گارکاه کتابخوانی بهتر از اهدای کتاب!
بهرامی با اشاره به اینکه هر کدام از کودکان در مناطق سیلزده نمیتوانند خود زمانی برای مطالعه و کتابخوانی داشته باشند، و روش بهتر جمع کردن آنها و برگزاری کارگاههای گروهی است، گفت: جای کتاب میتوان برای کودکان وسایل بازی در نظر گرفت یا کارگاههای قصهگویی و قصهنویسی برگزار کرد که خیلی بهتر است زیرا باید کسی باشد که زبان کودکان را بداند و اتفاقی که افتاده را بتواند برای آنها باز کند تا تخلیه هیجانی اتفاق بیافتد. این مهمترین کاری است که روی میدهد. این روند نیاز به مقداری انعطاف و صبر دارد تا همکاران پای حرف کودکان بنشینند و متوجه شوند که آنها چه میخواهند.
او مخربترین اقدامات برای مردمی که با بحران مواجه شدهاند را انجام کارهایی دید که خود مردم سیلزده میتوانند انجام دهند و ادامه داد: هدف ما این است که مردم را به حالتی باز گردانیم که روی پای خود بایستند و شبکههای ارتباطی خود را برقرار و دوباره شروع به زندگی کنند. باید در نظر داشت بهترین نهاد کمکرسانی خود مردماند.
نبود نهادی مردمی و قانونمند برای جمعآوری و هدایت همه کمکها به مناطق آسیبزده یکی از مواردی است که نمیتوان نادیده گرفت. تا زمانی که نهادی مردمی و معتمد میان مردم به صورت قانونمند فعالیت نکند، چهبسیار نیات خیری که ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد و چهبسیار انرژیهایی که در راه اشتباه مصرف خواهد شد.
نظر شما