شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۷
اندیشه‌ای درباره سوگیری در فلسفه و معیار سنجش آن

این اثر جدی تالیفی در چهل سالگی نویسنده نگارش شده، در زمانیکه فلسفه‌کاران ایرانی درگیر هگل‌گرایی، هایدگر گرایی و فروید و لکان گرایی و یا ملاصدرا و ابن سینا گرایی و بسیاری از گرایی‌های دیگر هستند، این فیلسوف -روانکاو جوان با الهام از همین متفکران بزرگ جهان اندیشه بی آنکه درگیر رابطه مرید و مرادی با فلان فیلسوف یا مکتب فلسفی شود، به عنوان متفکری اصیل ظاهر می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) روح الله علیزاده دکترای فلسفه و الهیات , عضو هیات علمی دانشگاه آزاد -تهران شرق: کتاب «هستبن و جهت» با عنوان فرعی اندیشه‌ای درباره سوگیری در فلسفه و معیار سنجش آن نوشته معین کمالی از سوی نشر پایان منتشر شده است.

این اثر جدی تالیفی در چهل سالگی نویسنده نگارش شده، در زمانیکه فلسفه‌کاران ایرانی درگیر هگل‌گرایی، هایدگر گرایی و فروید و لکان گرایی و یا ملاصدرا و ابن سینا گرایی و بسیاری از گرایی‌های دیگر هستند، این فیلسوف -روانکاو جوان با الهام از همین متفکران بزرگ جهان اندیشه بی آنکه درگیر رابطه مرید و مرادی با فلان فیلسوف یا مکتب فلسفی شود، به عنوان متفکری اصیل ظاهر می‌شود چرا که با نقد استادان خویش از آنها فراتر رفته و بسان هایدگر که تاریخ فلسفه را تاریخ «فراموشی هستی» می‌داند او نیز برآن است که متفکران، اصل «مشاهده بودگی » را درک نکرده و به سمت «مشاهده شونده » سوگیری کرده و درک خویش از آن را حقیقت پنداشته‌اند.

معین کمالی در این اثر که عنوان آن نیز کاملا ابتکاری است و صورت پخته تر اثر دیگر او به نام «از جاییکه هستیم … فلسفه مشاهده»  است، نشانه‌هایی از نبوغ را در عرصه فلسفه و روانکاوی از خود نشان می‌دهد که یکی از آنها حرکت به سمت ابعاد زمانی نو در عرصه اندیشه ایرانی است که نمونه‌هایی از آن را در آثار استاد ادیب سلطانی و سیاوش جمادی و … شاهد هستیم.

کتاب که از همان طرح روی جلد که در اوج سادگی و بی آلایش طراحی شده است با «روان انسان -کارگاه فیلسوفان» شروع شده و وارد تز اصلی نویسنده یعنی «اصل مشاهده» می‌شود که از سال‌ها پیش - از رساله روانکاوی -درگیر این بحث بوده و اکنون پس از سال‌ها اندیشه و تدریس در این اثر آن را به پختگی رسانده است.

در بخش ابتدایی کتاب نویسنده  لزوم «منطق» را توضیح می‌دهد و به زیبایی و گیرایی «فلسفه منطق» را مطرح می‌کند که بر خلاف فضای رایج دانشگاه‌های ایران، بیشتر رنگ و بوی قاره‌ای دارد تا تحلیلی زبانی صرف!…

در بخش دوم و سوم کتاب به «هست بن مشاهده» پرداخته شده و نشان داده می‌شود که انسان همان «مشاهده بودگی» است. «مشاهده کننده» یا «مشاهده شونده» که از بد فهمی ناشی از همین مسئله است که هر متفکری «مشاهده شونده» خویش را حقیقت هستی دانسته است … ادعایی به غایت نخوت آمیز!

در فصل آخر کتاب به اخلاق و ساحت ایمانی که ساحت درک دیگریست پرداخته می‌شود و این دو مسئله مهم تاریخ الهیات و فلسفه را از زاویه تز اصلی کتاب یعنی «مشاهده» به بحث می‌نشیند. 

در نهایت باید بگویم که این کتاب، اثریست که قابلیت تدریس و بحث در سطوح عالی آکادمیک را داراست و جا دارد که اهل فلسفه و علوم انسانی توجه شایانی به آن داشته باشند و در خوانش دقیق آن همت بگمارند و به بررسی و نقد جدی آن بپردازند، چرا که خود نویسنده با گذاشتن سه نقطه که از مورد علاقه ترین علائم سجاوندی اوست کار را ناتمام دانسته و از مخاطب خویش می‌خواهد که کار او را سرآغازی بدانند بر دوام اندیشه هستی شناختی …

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها