شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۳
کرونا همیشه «فرصتی برای کتاب خواندن» نیست

«زهرا عباسی» از فعالان حوزه کتاب و ترویج کتابخوانی و مدیر یکی از مدراس روستای «قوشجان‌آباد» شهرستان آق‌قلا در استان گلستان، در یادداشتی از اینکه به‌دلیل بی‌عدالتی و فقر در این شرایط کرونایی، دانش‌آموزان مدرسه او حتی نمی‌توانند سر کلاس‌های آنلاین خودشان حاضر شوند، اظهار تاسف کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گلستان، «زهرا عباسی» از دوستداران پر و پا قرص ادبیات داستانی و از فعالان جلسات نقد و تحلیل کتاب و کتاب‌خوانی در شهرستان گرگان است؛ او در روزهایی که جامعه همچنان با ویروس کرونا دست‌وپنجه نرم می‌کند، در یادداشتی که آن را برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده از وضعیت دانش‌آموزان مدرسه‌ای که مدیریت آن بر عهده خودش است، می‌گوید؛ دانش‌آموزانی که نمی‌توانند سر کلاس آنلاین معلم‌های مدرسه‌شان حاضر شوند و این مسئله برای وی که کتابخوانی فعال است، به یک چالش تبدیل شده است. این یادداشت در ادامه ازنظر مخاطبان می‌گذرد.

من مدیر یکی از مدارس متوسطه واقع در روستایی به نام «قوشجان‌آباد» در بخش مرکزی شهرستان آق‌قلا در استان گلستان هستم. دانش‌آموزان من از خود روستا یا از روستاهای اطراف مثل پیرآغاچ، عثمان‌آباد، قلعه‌جیق، وکیلی و حیدرآباد به مدرسه می‌آیند. ما این روزها که کرونا شیوع پیدا کرده و پایش را بر خرخره همه‌مان گذاشته، جملاتی ازاین‌دست را زیاد می‌شنویم:
کرونا برای ما دستاوردهایی دارد؛ مثل پرداختن به علاقه‌مندی‌هایمان.
کرونا فرصتی است برای کتاب خواندن
برای دانش‌آموزانمان فرصتی ایجاد کرده که در کنار کار آموزشی روزانه، کتاب بخوانند.
فرصتی که باید مغتنم شمرده شود.

چه جملات زیبایی! کرونا فرصتی بود برای کتاب خواندن؛ البته این را فقط کسانی می‌توانند بگویند که دستشان به دهانشان می‌رسد. کسانی که توانایی تهیه کتاب دارند، یا حداقل یک گوشی اندروید دارند که پی‌دی‌اف قانونی یا مجانی کتاب را دانلود کنند و با خیال راحت گوشه‌ی یک کاناپه لم بدهند، قهوه بنوشند و کتاب بخوانند؛ اما دانش‌آموزان مدرسه من، حتی نمی‌توانند سر کلاس آنلاین معلم‌های مدرسه‌شان حاضر شوند و در این اوضاعِ کرونایی درس بخوانند؛ چرا که گوشی اندروید ندارند! دانش‌آموزان من با کتاب‌های درسی و دفتر و خودکار خود تنها مانده‌اند و با غم و اندوه سعی می‌کنند با کمک شبکه آموزش (اگر بدشانسی نیاورند، مادر یکی از دانش آموزان همکارم چندی پیش می‌گفت حتی پول تعمیر تلویزیونشان را هم ندارد که فرزندش از این تحصیل نیم‌بند هم محروم نماند‌) و مدد الهی، چند کلامی از آن‌همه درس‌های گرفته نشده را در مغز خود فرو کنند و در جواب موضوع انشایی که بهشان داده‌اند، بالاخره به این نتیجه برسند که به‌راستی علم بهتر است یا ثروت؟ آن‌ها در دنیای کوچک خود با فقر تمام‌نشدنی‌شان تنها مانده‌‌اند و همان چند ساعت حضور در مدرسه کنار دوستان خود را که شاید کمک می‌کرد دمی فقر و نداری را فراموش کنند و از ته دل بخندند، از دست‌ داده‌اند. آن‌ها با فقر خود تنها مانده‌اند. از بخت بدشان قصد خیرین برای تأمین لباس شب عیدشان که شاید یک لبخند کوچک روی لب‌هایشان می‌آورد، با تعطیل شدن مدارس به خاطر این کرونا به سرانجام نرسید.

کتاب؟! کتاب باشد پیشکش کسانی که دستشان به دهانشان می‌رسد. به کسانی که می‌توانند ساعت‌ها به این فکر کنند که باقی ساعات روز را چگونه بگذرانند، کسانی که می‌توانند ساعت‌ها در فضای مجازی با هم بحث کنند که کتاب بهتر است یا فیلم، فیلم آموزشی بهتر است یا کتاب آموزشی؟! که فلان سلبریتی با فلان آدم متوهم، لایو اینستاگرامی گذاشته و n نفر بازدیدکننده داشته! چه دلایلی باعث گرایش دهه هفتادی‌ها به آن‌ها شده؟ و...

کتاب بماند برای ما، مایی که گم شده‌ایم در قیمت نفت وست تگزاس و برنت شمال و اوپک، ارز و طلا و سکه و گوشت و ... کتاب بماند برای کسانی که در خانه‌های زیبایشان حتی گوشه‌ی کوچکی برای یک کتابخانه یافت نمی‌شود. کتاب بماند برای روشن‌فکرنماهایی که گمان می‌کنند راه برون‌رفت جامعه از تاریکی، کتاب‌خوان شدن همه‌ی مردم است‌‌... اما غم نان اگر بگذارد.

دانش‌آموزان من باید به نان شب فکر کنند و بخت و اقبال بلندی که شاید در همین سن کم آن‌ها را از فقر و نداری خانه پدری جدا کند و به آرزوهایشان برساند. به دنیایی که می‌توان در آن اگر کرونا ظهور کرد، دل به این خوش کرد که در قرنطینه خانگی، چای می‌نوشند و غرق می‌شوند در دنیای دوست‌داشتنی کنج خانه. غرق در هنر، در فیلم‌های جدید‌ هالیوودی و بالیوودی، در کتاب‌های رنگ‌به‌رنگ. شاید روی بوم کنار اتاقشان یک نقاشی رنگ‌روغن بکشند و شاید هم تار و سه‌تار و گیتار خاک‌خورده‌شان را بردارند و آهنگی بنوازند؛ آهنگ پرسوزوگدازی به یاد همه کودکانی که قبل از رسیدن به بزرگسالی، مادر می‌شوند. افسوس که به‌جای اینها باز هم دغدغه نان خواهند داشت و بزرگ کردن بچه‌هایی که شاید شانس به آنها رو کند و به بهشت موعود مادرشان برسند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مصطفی ۱۹:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۶
    عالی بود! به امید روزی که همه‌ی اقشار جامعه از اولین نیازهای لازم بشر برای رسیدن به رشد و تعالی، برخوردار باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها