پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۳
فقر، جنگ و چیزهای دیگری که از علم نمی‌دانیم

وقتی درباره پیشرفت علم حرف می‌زنیم، اولین تصوری که برای ما ایجاد می‌شود این است که علم در جهت ارضای کنجکاوی‌های ما پیش رفته، اما در پس این تصویر جذاب، عنصر دیگری وجود دارد که شاید محرک و موتور اصلی این پیشرفت باشد، برای چنین عنصری باید از واژه «رقابت برای بقا» استفاده کرد.

کیوان الستی؛ استادیار و پژوهشگر اخلاق علم در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به مناسبت روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه و هفته ترویج علم، درباره اهمیت پیشرفت آن برای رسیدن به زندگی مسالمت‌آمیز، بیان کرد: وقتی درباره پیشرفت علم حرف می‌زنیم، اولین تصوری که برای ما ایجاد می‌شود این است که علم در جهت ارضای کنجکاوی‌های ما پیش رفته، اما در پس این تصویر جذاب، عنصر دیگری وجود دارد که شاید محرک و موتور اصلی این پیشرفت باشد، برای چنین عنصری باید از واژه «رقابت برای بقا» استفاده کرد.
 
وی افزود: بنابراین باید گفت، علم نه تنها مسبب صلح در جهان نبوده، بلکه وضعیت را برای بشر به‌ویژه در قرن حاضر بدتر کرده است.
 

 
الستی با اشاره به پیشینه تاریخی انجمن‌های علمی گفت: بیایید کمی به عقب برگردیم؛ در قرن هفدهم اتفاق عجیبی افتاد اینکه پیشرفت علم جهش بسیار با عظمتی پیدا کرد و فرآیند منحصر به‌فردی برای کسب دانش که بعدها نام «Science»  به آن دادند، بسیار تقویت شد. در همین دوره بود که به مرور اجتماعات علمی به معنای جدید آن شکل گرفتند، دانشمندان پذیرفته بودند که باید شفاف بنویسند تا امکان نقد توسط همتایانشان ایجاد شود و برای پذیرفتن نقد گشودگی داشته باشند و خود آن‌ها نیز آزادی کافی برای نقد دیگر همتایانشان را داشته باشند.
 
این استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، ادامه داد: چنین شرایطی پویایی علم را تقویت کرد. در انتهای همین قرن، انجمن‌های علمی و ژورنال‌هایی که ارزیابی کیفیت آن‌ها از این سازوکار تبعیت می‌کردند، قوت گرفت. در واقع نوعی نظام دموکراتیک درونی در فرایند کسب دانش پذیرفته شده بود که نه‌تنها پویایی دانش را تضمین می‌کرد، بلکه برای رسیدن به تکنولوژی یا رفاه بیشتر بشر و البته حامی و تقویت‌کننده رقابت‌های جدی‌تری بود که تا یک قرن بعد (در انقلاب صنعتی) خود را بیشتر نمایان کرد.

فاجعه‌ای به نام قرن بیستم
به گفته وی، تمامی این جریان‌ها و تفکرات در ظاهر انجمن‌های علمی بود. اما واقعیت خبر از توسعه رویکردی که تنها به برد و باخت منجر می‌شد را می‌داد که در نتیجه به فاجعه قرن بیستم و جنگ‌های پی‌درپی می‌رسیم. بنابراین می‌توان گفت علم نه‌تنها منجر به افزایش صلح و توسعه نشده، بلکه عاملی برای جنگ هم بوده است.
 
الستی با اشاره به تأثیرگذاری ضعیف علوم انسانی در این‌باره تصریح کرد: تاریخ نشان می‌دهد که علم حتی دغدغه اینکه فقر را از بین ببرد را هم نداشته است. وظیفه از بین بردن جنگ و توزیع عادلانه منابع بیشتر بر دوش علوم انسانی است. اما میزان بهایی که به علوم انسانی داده شده، همیشه کمتر از علم طبیعی (که بار توسعه را به دوش می‌کشد) بوده است. البته این تصادفی نیست و مختص این زمان و مکان مشخصی هم نیست. از قضای روزگار همان عناصر و همان افرادی که به رقابت‌ها علاقه‌مند و همان عناصری که عامل جنگ و مانع صلح هستند، حامیان اصلی علم نیز بوده‌اند.
 
علم دموکراتیک؛ همان گمشده بشر
به بیان این پژوهشگر اخلاق علم، باید به وجه دموکراتیک علم بیشتر فکر شود. اما آن وجه دموکراتیکی که باید اتفاق بیفتد با آن روالی که وجود دارد، باز هم متفاوت است. در حقیقت در شرایط فعلی جهان، افراد برای رسیدن به یک جامعه علمی خوب غربال می‌شوند و مسیر تقریبا سختی را طی می‌کنند تا وارد یک دسته از افراد خاص و یک اجتماع علمی شوند. خود این امر نشان می‌دهد که دموکراسی موجود در علم نیز نه یک دموکراسی تمام‌عیار، بلکه نوعی دموکراسی نخبگان است. به‌عبارتی نوعی انحصارطلبی نیز در اجتماعات علمی وجود دارد.
 
آیا علم برای هر چیزی پاسخی دارد؟
وی گفت: در یک نظام علمی از این جنس، مسائل توسط دانشمندان انتخاب شده و راه حل‌ها نیز از جنسی خواهند بود که مورد پذیرش همان اجتماعات است. این موضوع تصوری را ایجاد می‌کند که گویی برای همه سوالات که «علمی» نامیده می‌شود، پاسخ مناسبی از جنس علمی نیز وجود دارد. نتیجه، ایجاد تصوری است که گویی علم (در معنای رایح آن) قادر است از پس هر مسأله ناشناخته‌ای برآید.
 
مردم باید بدانند دانشمندان مشغول چه کاری هستند
الستی با اشاره به نقش کتاب در این‌باره، اظهار کرد: آن چیزی که از باب کتاب برای علم اهمیت دارد، محتوای کتاب است. یکی از اتفاقات خوبی که می‌تواند بیفتد این است که هرچه بیشتر عامه مردم و رشته‌های متفاوت از اتفاقاتی که در یک فرآیند علمی خاص می‌افتد، خبردار شوند. اینکه بدانند دانشمندان دقیقا مشغول چه کاری هستند، این وظیفه‌ای است که تا حد زیادی کتاب یا رسانه‌ها می‌توانند انجام دهند. این نگاه دوطرفه خواهد بود، نه‌تنها برای عامه مردم، بلکه برای علم نیز مفید خواهد بود.
 
این استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، ادامه داد: ما به آرامی متوجه خواهیم شد که باید تا حد زیادی انحصارطلبی رشته‌ها را کم و علوم میان‌رشته‌ای را تقویت کنیم. باید بدانیم که به لحاظ سیاسی، عامه مردم می‌توانند در تصمیمات دانشمندان تأثیر داشته باشند؛ همه این‌ها زمانی به صلح کمک می‌کند که میزان فهم مردم از محتوای علم بالا رفته باشد.
 
وی درباره وضعیت نشر کشور نیز گفت: شرایط نشر کشور درمورد شناخت مردم از علم قابل‌قبول نیست و فاصله زیادی از اتفاقی که در دنیا می‌افتد، داریم و اینکه چه نیرویی می‌تواند مردم را به همان جهت گفته شده هدایت کند، چندان قابل تصور نیست. اصولا باید اهمیت آن درک شود و باید به فهم عمومی، اولویت بیشتری داده شود، تا بتوان این شکاف عمیق را پر کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها