جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴
کیتارو معتقد است نور الهی همه جا ساری و جاری است/ ذات نفس در مکتب کیوتو تهیت است

کیتارو معتقد است نور الهی همه جا ساری و جاری است و همچون سهروردی خدا را نورالانوار می‌داند. ذات نفس در مکتب کیوتو تهیت است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به همت گروه فلسفه خانه اندیشمندان علوم انسانی و در ادامه سلسله نشست های وضعیت تفکر در ایران معاصر، نشست «ما و فلسفه شرق» دیالوگ سنت ایرانی- اسلامی با مکتب کیوتو با سخنرانی محمد اصغری دانشیار فلسفه دانشگاه تبریز و سردبیر فصلنامه پژوهش های فلسفی و دبیر علمی مالک شجاعی جشوقانی به صورت مجازی برگزار شد.

محمد اصغری در این نشست با بیان اینکه بزرگترین رسالت علوم انسانی افزایش عقلانیت اجتماعی است افزود: اگر نگاهی به ناشران و کتابفروشی‌ها کنید متوجه می‌شوید که بیش از هفتاد درصد کتاب در حوزه علوم انسانی است بنابراین مطالعه علوم انسانی که بر محور انسان است ضروری است.

او ادامه داد: با خواندن کتاب ذهن ما نسبت به مسائل و نیازهای جامعه و جهان اطرافمان باز می‌شود. از سوی دیگر هر سخنرانی در علوم انسانی افزایش عقلانیت اجتماعی را به همراه خواهد داشت.

این استاد دانشگاه مطالب خود را در سه بخش تنظیم کرد و گفت: محور اول سخنان من فلسفه شرق و معنای آن است. ما همیشه بیان کردیم یک فلسفه غرب داریم که در مقابل آن فلسفه شرق است. به نظر می‌رسد ما در مقابل غرب، شرق هستیم البته به لحاظ جغرافیایی شاید اینگونه باشد، اما به لحاظ فلسفی ریشه‌های تفکر فلسفی ما از یونان است و فیلسوفان ما وامدار تفکر ارسطویی افلاطونی است اما محتواهای ما دینی است.

او تصریح کرد: پس وقتی می‌گوییم فلسفه شرق بدین معنی نیست که ما و شرق از این جنس هستیم. ما حتی همسایه شرقی خود را کمتر شناختیم.

اصغری با بیان اینکه کیتارو پایه گذار مکتب کیوتو است عنوان کرد: کیتارو در کتابش می‌گوید ما در حالیکه سنت شرقی خودمان را داشتیم با سنت غربی هم آشنا شدیم و لذا دو سنت در ما جمع شده است.  گردآوری این دو در ما بعث تعارض و شکاف‌های نظری شده است. کیتارو می‌گوید این موهبت است و ما باید از این موهبت استفاده کرده و فلسفه جدیدی ایجاد کنیم. او بیان می‌کند ما ژاپنی‌ها فلسفه نداشتیم اما فلسفه غرب را در زمین خودمان نشا کردیم که ماحصل آن مکتب کیوتو است. 

به گفته این استاد فلسفه، مکتب کیوتو  از سال 1911 به بعد ظهور پیدا می‌کند و به عبارت دیگر کیتارو، افلاطون ژاپن است و قبل از آن اساسا فلسفه‌ای ندارند اما بعد آن شاگردانش این مکتب را گسترش دادند.

او افزود: تفکر شرقی با تفکر غربی به صورت بنیادی با هم متفاوت است بدین معنی که تفکر غربی بر مبنای استدلال و تفکر است اما تفکر شرقی بر اساس شهود عرفان است. از سوی دیگر غربی‌ها علم گرا هستند اما ما در حوزه شرق عرفان گرا هستیم. در تفکر غربی اصالت با انسان اما در تفکر غربی اصالت با خداست. 

اصغری ادامه داد: تفکر غربی اومانیستی و تفکر شرقی الهی و دینی است و این تفاوت بنیادین در خود فلسفه‌ها هم خودش را نشان داده است.

او با بیان اینکه ما نباید در یک سنت بمانیم و باید تعصب را کنار بگذاریم و ببینیم تاثیرات هر مکتب چگونه است و چگونه می‌توان از ترکیب دو فلسفه، فلسفه جدیدی ساخت توضیح داد: سنت ژاپنی نکاتی را بیان می‌کند که به ما خیلی نزدیک است؛ یکی از مباحث قابل مطرح این است که در مکتب کیوتو بحث خدا که مطرح می‌شود فیلسوفی مانند کیتارو که قرآن را نخوانده به این نتیجه رسیده که می‌گوید خدا فراسوی هستی است.  او معتقد است خود شناسی تنها از طریق رجوع به خود و تزکیه نفس و رسیدن به بی صورتی است. او می‌گوید راه شناخت خدا از راه شناخت انسان میسر می‌شود. 

به گفته اصغری، کیتارو می‌گوید ما باید خواست و منیت خود را کنار بگذاریم و از طریق شهود عمل کنیم چون عقل نمی‌تواند و پایبند به دوگانگی و تضاد است. پس ذهن عقلانی من به دوگانگی‌ها بسته شده و برای فهم صورت بی صورت که خداست، باید از این ساختار بیرون زد.

او گفت: در اینجا عقل کارکرد ندارد و حوزه شهود است. از نظر کیتارو که افلاطون ژاپن است، خدا و انسان دو روی سکه هستند. کیتارو معتقد است خدا در جهان تجلی می‌یابد اما تجلی او از جنس عشق است. او می‌گوید عشق زمانی رخ می دهد که انسان خود را از قید همه چیز از جمله منیت‌های خود برهاند. 

اصغری با اشاره به اینکه کیتارو به مفهوم تهی کردن خود از خواهش و آرزوها اشاره می‌کند گفت: او می‌گوید: وقتی خودمان را تهی کردیم آنجا پذیرای خدا می شویم. این میدان، میدان تهیت است. کیتارو کلمه میدان را از فیزیکدانان می‌‌گیرد و معتقد است برای رسیدن به این میدان باید بی صورتی و تهیت انجام شود. نیشیتانی کتابی به نام دین و نیستی دارد که در آن می‌گوید ما باید سه سوال را جواب دهیم؛ از جمله اینکه ما چگونه به وجود آمدیم و غایت و هدف این زندگی چیست؟ 

او با بیان اینکه فیلسوفان مکتب کیوتو قائل به خدای خارج از جهان نیستند ادامه داد: ما در حکمت اسلامی می‌گوییم که متعلق شهود خداست و کیتارو هم می‌گوید ما در درون خودمان را شهود می‌کنیم و این بی صورتی درون ما همان خداست و از این منظر بین انسان و خدا تمایزی نیست. در عرفان اسلامی مرتبه ذات خداوند قبل از تجلی غیب الغیوب است. این همان چیزی است که کیتارو معتقد است خدا هیچ تعینی ندارد. او می‌گوید خدا بنیاد فعالیت نامتناهی و اساس این علم است.

اصغری گفت: خدا مدام در پویایی و حرکت است و هرجا فعالیتی هست ناشی از فعالیت خداست. اندیشه ما از همین جنس است پس از هر جا وارد مکتب کیوتو می‌شویم به خدا می‌رسیم و در تحلیل های کیهان شناختی در این مکتب خدا در همه جا هست. 

او با طرح این سوال که رابطه انسان و خدا چه شکلی است؟ افزود: کیتارو می‌گوید این رابطه شبیه رابطه اثر هنری و هنرمند نیست بدین معنی که دو چیز مستقل هستند اما رابطه خدا و انسان یا رابطه خدا و جهان رابطه نومن و فنومن است و از هم جدا نمی‌شوند. کیتارو می‌گوید خدا در همه جهان است. او می گوید نور الهی همه جا ساری و جاری است و همچون سهروردی خدا را نورالانوار می‌داند. او نور را صفت نیستی می‌داند. او در مقاله منطق مکان بیان می‌کند که این میدان مطلق است که باعث شده جوهر و عرض ها در آن شکل بگیرند فیلسوفان غربی از تمایز ذهنی فراتر نرفتند و نیستی را ندیده‌اند.

به گفته اصغری، کیتارو می‌گوید خدا نیستی مطلق است، این بدین معنی نیست که خدا وجود ندارد، بلکه بدین معنی است که هر چیز دیگری هم وجود دارد ناشی از نیستی مطلق است. اکنون ژاک دریدا و لویناس این سخن را می‌گویند. جالب است که افلاطون هم همین سخن را می‌گوید. افلاطون هم به یک معنا همین را می‌گوید و بیان می‌کند خدا به لحاظ عظمت و شکوه فراسوی هستی است. کیتارو از واژه آینه استفاده می‌کند. او می گوید خاصیت آینه انعکاس اشیا نیست، بلکه خود انعکاس کردن است. انعکاس گری ذات آینه است و این صورت بی صورت است. خدا در نفس فرد منعکس شده است.

او در پایان گفت: بنابراین ذات نفس در مکتب کیوتو تهیت است و از این جهت خدا و انسان از یک جنس هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها