دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۹
علی بلوکباشی: «حاجی فیروز» نماد عروج ارواح مردگان به خاک است

بلوکباشی که در سال 1397 کتابی از او با نام «چهارشنبه سوری؛ جشن عروج ارواح مردگان به عالم زندگان» در نشر گل آذین منتشر شده است، در ابتدای سخنان خود با ذکر این نکته که درباره چهارشنبه سوری تا کنون سخنان بسیاری بیان شده است، وعده داد که بنا دارد در این نشست روایتی نو از آئین چهارشنبه سوری ارائه دهد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) صدوشصت‌وسومین نشست از سلسله نشست‌های «انسان‌شناسی و فرهنگ» به سخنرانی «علی بلوکباشی» مردم‌شناس پیشکوست و از پایه‌گذاران پژوهش‌های آکادمیک مردم‌شناختی در ایران، در زمینه چهارشنبه‌سوری اختصاص داشت یکشنبه 25 فروردین در محل پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در ابتدای این نشست همچنین فیلم مستند «نو» به کارگردانی مینا مشهدی مهدی و با موضوع نحوه برگزاری آئین نوروز در میان زرتشتیان یزد به نمایش در آمد.
 
بلوکباشی که در سال 1397 کتابی از او با نام «چهارشنبه سوری؛ جشن عروج ارواح مردگان به عالم زندگان» در نشر گل آذین منتشر شده است، در ابتدای سخنان خود با ذکر این نکته که درباره چهارشنبه سوری تا کنون سخنان بسیاری بیان شده است، وعده داد که بنا دارد در این نشست روایتی نو از آئین چهارشنبه سوری ارائه دهد. روایتی که به طور مبسوط در کتاب «چهارشنبه سوری» ارائه شده است.
 
بلوکباشی افزود: «چهارشنبه سوری امری قدسی در فرهنگ ایران است و ماه اسفند که زمان وقوع چهارشنبه سوری است نیز ماهی مقدس در فرهنگ ایران بوده است.»
 
وی با تذکر این نکته که مفهوم هفته در ساخت زمانبندی ایران باستان وجود نداشته و امری وارداتی پس از اسلام است گفت: «ما در فرهنگ ایران باستان، به جای چهارشنبه سوری، شب سوری داشته‌ایم. چهارشنبه سوری از جنس نوروز است و پاره‌ای از ساختار نوروز است. کنش‌های مربوط به چهارشنبه سوری کنش‌هایی نشاط‌انگیز در انتهای سال هستند و این آئین قدسی به دو مقوله زمان و طبیعت وابستگی دارد. در فرهنگ اساطیری ما، آخر سال آخرالزمان به حساب می‌آید.»
 
وی سپس به چرایی تقدس اسفند پرداخت و گفت: «نام این ماه خود مقدس است. اسفندارمز ایزددختی است که مادر زمین نامیده می‌شود و پاسداری از زمین و تمام امور و تدابیر مرتبط با این زمینه بر عهده اسفندارمز است. همچنین یکی دیگر از عوامل قداست ماه اسفند آفرینش انسان و نور در این ماه است. به اعتقاد ایرانیان با پایان یافتن سال کهنه، بازخلقت رخ می‌دهد و دوباره همه چیز از نو آغاز می‌شود و از این منظر نیز ماه اسفند حائز تقدس است. اسطوره آخرالزمان بودن پایان سال در فرهنگ‌های متفاوتی وجود دارد و کسانی مانند میرچا الیاده نیز به این موضوع اشاره می‌کند. الیاده می‌گوید در پایان سال عالم در آبهای ازلی ناپدید و در سال نو باز زاده خواهد شد.»
 
بلوکباشی سومین عامل قداست اسفند را این دانست که: «در گذشته هر روز از ماه نامی داشت و روز پنجم ماه اسفند نام داشت. زمانی که نام روز و نام ماه با یکدیگر تطبیق پیدا می‌کرد آن روز مقدس انگاشته می‌شد. روز پنجم اسفند عید زنان بود و این روز چنان که ابوریحان بیرونی گفته است با نام مردگیران یا مژده‌گیران نامیده می‌شده و در این روز دختران اجازه داشتند خود همسرشان را انتخاب کنند. همچنین در این روز مردان موظف بودند برای زنان و دختران و همسرانشان هدیه تهیه کنند. پیش از انقلاب هم روز پنج اسفند به پیشنهاد استاد ابراهیم پورداود روز زن نامیده شده بود و آن روز جشن گرفته می‌شد و در آن روز هدیه دادن گل میخک که نماد اسفندارمذ است رواج داشت.»
 
به گفته بلوکباشی یکی دیگر از عوامل قداست اسفند حضور ایزدان گرمازا است: «در متون زرتشتی از ایزدانی نام برده شده که به زمین می‌آیند تا تولید گرما کنند. کهن‌ترین این ایزدان مرد-ایزد رپیتهوین و زن-ایزد اسفندارمذ بوده‌اند. این ایزدان دیو و عفریت سرما را از میان می‌بردند و زمین را برای کشت آماده می‌کردند. این پندار در دوران اسلامی نیز ادامه پیدا کرده است و ما اکنون در بسیاری از فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌هامان به برخی مرد-ایزدان یا زن-ایزدان اعتقاد داریم. مانند اسفندیار، خضر، چهارشنبه خاتون، بی‌بی نور، بی‌بی هور و بی‌بی نوروز. این‌ها هر کدام در قسمت‌هایی از ایران حضور فعالی دارند.

به عنوان نمونه چهارشنبه خاتون مورد اعتقاد مردم گیلان و مازندران است و بی‌بی‌نور در سیستان و بلوچستان و بی‌بی‌نوروز در خراسان مورد توجه هستند. این ایزدان موظف بودند عمر دوباره‌ای به جهان بدمند و گرما را بر جهان مستولی کنند. برای ورود هر یک از اینان مردم کنش‌های استقبالی مختلفی دارند. به عنوان نمونه در مورد چهارشنبه خاتون در گیلان زنان به سر چاه‌ها  می‌روند و او را دعوت می‌کنند که بیاید.»


 
به گفته بلوکباشی: «از دیگر رخدادهای اسفند ماه فرود فروهرها یا عروج ارواح مردگان به زمین است. این اعتقاد در میان فرهنگ‌ها و اقوام مختلف رایج است که در روزی از سال ارواح مردگان به زمین می‌آیند و این عروج نیز به هنگام فراگشت سال کهنه به سال نو رخ می‌دهد. در مسیحیت اول نوامبر روز اموات است. در بین مسلمانان لیله الرغائب که نخستین شب جمعه ماه رجب است و در میان شیعیان شب جمعه هر هفته این کارویژه را دارد. در میان زرتشتیان پنج روز آخر سال و پنج روز اول سال تازه ده روز فروردین‌گان نامیده می‌شد و چهارشنبه آخر سال نیز در این روزها اتفاق می‌افتاد.»
 
بلوکباشی در بخش دیگری از سخن خود گفت: «در برخی حوزه‌های فرهنگ ایرانی چهار چهارشنبه جشن گرفته می‌شود. از جمله در جمهوری آذربایجان هر یک از چهارشنبه‌ها به یکی از عناصر طبیعی آب و باد و آتش و خاک اختصاص دارد. در آذربایجان ایران و کردستان نیز چهار چهارشنبه مورد توجه قرار می‌گیرند. چهارشنبه اول در آذربایجان یالانچی (دروغین)، چهارشنبه دوم مشتلقچی، چهارشنبه سوم کولی (خاکستر) و گلی چهارشنبه نامیده می‌شوند.»
 
وی همچنین گفت: «آتش بنیان روز مقدس چهارشنبه سوری است و به همین جهت اشتیاق فراوانی برای آتش‌افروزی و آتش‌بازی در این روز وجود داشته است. نخستین خبری که درباره آتش‌بازی در این روز به ما رسیده است به جشن سوری در زمان سامانیان بازمی‌گردد که در تاریخ بخارا نقل شده است.»
 
بلوکباشی گفت: «ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشته است که در زمان او در منطقه فارس بر روی بام، برای آمدن ارواح مردگانشان طعام می‌گذاشته‌اند و البته همین امروز هم در بسیاری از روستاهای ایران می‌شود سفره انداختن برای ارواح را مشاهده کرد. چهارشنبه سوری در طول تاریخ تغییر و تحولات فراوانی به خود دیده است ولی به طور کلی حکومت‌ها و سیاست‌ها نتوانسته‌اند این جشن را از میان ببرند. تحولی که امروز در چهارشنبه سوری رخ داده است این است که در گذشته مبنا این بود که چهارشنبه سوری در محیط بسته خانه یا حیاط خانه انجام شود ولی امروز این جشن به محیط عمومی سرایت کرده و بسیار گسترده شده است.»
 
بلوکباشی سپس به ذکر نمونه‌هایی از ارتباط میان آئین‌های چهارشنبه سوری با ورود ارواح مردگان به عالم زندگان پرداخت و گفت: «قاشق‌زنی از جمله نمونه‌های این ارتباط است. در این آئین افراد روی خود را می‌‎پوشانند و به در خانه‌ها می‌روند و بدون سوال قاشق را به کاسه می‌زنند و هدیه می‌گیرند. این هدیه نمادی است از ارواح مردگان. از دیگر نمونه‌های این ارتباط آتش‌افروزی است که چهره خود را سیاه می‌کند و امروزه با نام حاجی فیروز از او نام برده می‌شود. رنگ سیاه رنگ مرده است و لباس سرخ رنگ نماد شادی. حاجی فیروز نماد عروج ارواح مردگان به خاک است. از دیگر نمونه‌های ارتباط فال گرفتن و تفال زدن است. تفال زدن یکی از رسوم بسیار کهن است که به خصوص در شب‌های تغییر فصل و سال مورد توجه بوده است. تفال جشن تقدیرات است و ریشه آن به تمدن اکدی می‌رسد. تفال راهی برای یاری‌جویی از ارواح مقدسان و مردگان است.»
 
وی همچنین به این نکته پرداخت که در فرهنگ ما دو چهارشنبه با نام چهارشنبه سوری نامیده می‌شوند: «یکی چهارشنبه آخر ماه صفر و یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند. تمام آداب و رفتارهای نمادینی که زنان برای بخت‌گشایی، سحرزدایی و... در چهارشنبه آخر ماه صفر به چهارشنبه آخر سال هم منتقل شده است. پختن آش ابودردا و انواع دیگر آش، فالگوش نشینی، شکستن کوزه و... از آئین‌های چهارشنبه آخر ماه صفر بوده که به چهارشنبه آخر سال هم منتقل شده است.»

در بخش دیگری از این برنامه، ناصر فکوهی مدیر نشست‌های انسان‌شناسی و فرهنگ و استاد دانشگاه تهران به بیان نظرات خود در زمینه جایگاه چهارشنبه سوری در وضعیت کنونی زیست ایرانی پرداخت و گفت: «در چهارشنبه سوری در حال حاضر با نوعی تنش مواجهیم. موقعیتی بین مردم و مسئولان به وجود می‌آید که در دوران کودکی ما وجود نداشت. ما در این چند دهه دائم این مسئله را داشته‌ایم که چهارشنبه سوری بیش از آنکه در خدمت آرامش و هماهنگی باشد به تنش افزوده است.»



وی افزود: «این تنش افزایی ربطی به نفس مراسم چهارشنبه سوری ندارد. کارویژه این مراسم مانند یلدا، نوروز و... ایجاد انسجام اجتماعی بوده است. اتفاقی که در مورد چهارشنبه سوری افتاده است به دلیل عناصر سازنده این مراسم و به ویژه وجود عنصر آتش و مواد آتش زا در آن است. باید توجه داشته باشیم که موقعیت‌های مرتبط با چهارشنبه سوری پیش از این روستایی و سنتی بوده‌اند و انتقال این موقعیت‌ها به محیط شهری بدون اندیشیدن تدبیری برای انجام آن، رابطه مراسم و فضا را پروبلماتیک کرده است و به استفاده از چهارشنبه سوری برای ایجاد تنش منجر شده است.»
 
فکوهی در پایان سخنان خود راهکار تنش‌زدایی از مراسم چهارشنبه سوری را به رسمیت شناختن آن از سوی حاکمیت و همچنین فراهم کردن موقعیت فضایی مناسب برای برگزاری آن، بدون آنکه مراسم دولتی شود است.»

در پایان این برنامه بلوکباشی و فکوهی به پرسش‌های حاضران در نشست پاسخ دادند. گفتنی است که نشست بعدی انسان‌شناسی و فرهنگ یک‌شنبه هشتم اردیبهشت ماه با موضوع ترجمه ادبی به زبان فارسی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار خواهد شد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۳:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۷
    عروج یعنی بالا رفتن. بنابراین درباره آمدن مردگان به زمین نباید لفظ عروج را به کار برد ... هبوط به زمین یا رجعت مردگان به عالم زندگان عنوان درست تری به نظر می رسد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها