چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۲
«دوازده نت برای سکوت»؛ روایتی شریف و نه جانبدارانه از زندگی مهاجران افغانستانی

سید مرتضی شاه‌ترابی معتقد است: «دوازده نت برای سکوت» یک روایت شریف و نه جانبدارانه از زندگی مهاجران افغانستانی در ایران است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «دوازده نت برای سکوت» با حضور نویسنده اثر کیوان صادقی و منتقدین قدسی خان‌بابایی و سیدمرتضی حسینی‌شاهترابی در محل کانون ادبی کلمه واقع در سالن آسمان حوزه هنری قم برگزار شد.
 
زندگی در مجموعه «دوازده نت برای سکوت» جریان دارد
در ابتدای نشست، قدسی خان‎بابایی با اشاره به جهان داستانی «دوازده نت برای سکوت» گفت: جهان داستانی اثر آقای صادقی فارغ از زندگی‌های آپارتمانی و استرس‌هایی که فقط در ذهن آدم‌ها می‌گذرد و عینیتی در آن نمی‌بینیم، شکل گرفته است؛ به طور کلی در کارهای اخیر، نویسنده‌ها رجعت کرده‌اند به کارهایی که در آن‌ها اکت و اتفاق و حادثه داریم و مقداری از فضایی که همه چیز از قبیل ناامیدی، یاس و دلمردگی در ذهن می‌گذرد، فاصله گرفته‌اند. این اتفاق برای مجموعه داستان «دوازده نت برای سکوت» افتاده است و زندگی در آن جریان دارد؛ و این خیلی خوب است.
 
وی ادامه داد: به اسم کتاب هم که نگاه کنیم همین جریان زندگی را می‌توان در آن یافت. در اولین نگاه، عدد دوازده من را یاد دوازده ماه سال می‌اندازد. یعنی زندگی تا بوده همین بوده است. فقر، ترس، طمع و همه چیزهایی که پشت کتاب به آن‌ها اشاره شده است، همیشه وجود داشته و تا همیشه تاریخ خواهد بود.
 
خان‎بابایی به پیوستگی داستان‌ها در مجموعه «دوازده نت برای سکوت» پرداخت و بیان کرد: وقتی به فهرست نگاه کردم، عنوان داستان‌ها با قصه اول، قصه دوم و دیگر قصه‌ها نامگذاری شده بود. در واقع داستان‌ها نام نداشتند و با عنوان قصه از آن‌ها یاد شده بود. این کار من را یاد عزاداران بَیَل غلامحسین ساعدی انداخت. وقتی شروع کردم به خواندن احساس کردم به آن فضا خیلی نزدیک است. در این مجموعه، داستان‌ها به نحوی به هم پیوسته‌اند که اگر یکی آن‌ها را حذف کنیم، خللی به کلیت کار وارد نمی‌کند و ارتباطش را با داستان‌ها قطع نمی‌شود.
 
 
دبیر کانون ادبی قلم نو یکی از موفقیت‌های نویسنده را پرداختن به جاهای خالی که بقیه مردم نمی‌بینند معرفی کرد و یادآور شد: این مجموعه به خلاصه‌ای معنادار از زندگی کارگران مهاجر افغان که بارها و بارها همه شاهدش بودیم ولی هیچ وقت فکر نکردیم زندگی شخصی این آدم‌ها چگونه است، می‌پردازد؛ مهاجرها و مهمان‌هایی که پر از دغدغه و مشکلات هستند ولی معمولاً کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. یکی از موفقیت‌های نویسنده پرداختن به جاهای خالی است که بقیه مردم نمی‌بینند و از آن غافل‌اند.
 
این نویسنده و منتقد افزود: یکی جذابیت‌های این کار استفاده از نمادها است. در داستان آخر، دو نفر از کارگرهایی که در کارگاه ساختمانی کار می‌کنند، وارد جایی می‌شوند که قرار است سنگ قبرها حکاکی، تراشیده و برش بخورند. داستان هم با مرگ تمام می‌شود و این انتخاب هوشمندانه‌ای بوده است.
 
قدسی خان‎بابایی به شروع خوب و ضعف شخصیت‌پردازی داستان‌ها نیز پرداخت و گفت: شروع‌های کوبنده و جذابی که مخاطب را به خودش جذب می‌کند از جمله موفقیت‌های این اثر است. زاویه دید در اکثر داستان‌ها درست درآمده، ولی بعضی داستان‌ها به خاطره نزدیک شده‌اند. در اکثر صحنه‌ها چهره‌ای از شخصیت‌ها نداریم، نمی‌دانم ضعف اثر محسوب می‌شود یا نویسنده بنا داشته است از شخصیت‌ها چهره‌ای ارائه ندهد.
 
در ادامه سیدمرتضی شاهترابی دیگر منتقد جلسه به ارائه دیدگاه‌های خود پرداخت و گفت: مجموعه داستان به هم پیوسته «دوازده نت برای سکوت» گرچه یک راوی مهاجر افغانستانی دارد و روایتگر بخشی از زندگی مهاجران افغانستانی ساکن ایران است، اما فقط روایت زندگی مهاجران افغانستانی نیست. کارگران و مهاجران دیگری هستند که از همین مرز و بوم، از کردستان، آبادان و شهرهای مختلف به واسطه جنگ و سختی‌های مختلف در درون همین جغرافیا مهاجر؛ و ساکن شهر تهران شدند و با مرارت‌ها و ناملایمت‌های زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند.
 
 
شاه‌ترابی با نقد آثار تولیدشده در حوزه فرهنگی و رسانه‌ای ایران درباره مهاجران بیان کرد: آثار تولیدشده در حوزه فرهنگی و رسانه‌ای ایران درباره مهاجران به شکل عمومی به شدت ضعیف است. داستان نویسان هم‌زبان من هم متاسفانه در اغلب موارد تحت تاثیر نگاه رسانه‌ای قرار گرفتند، یعنی همان نگاهی که تلویزیون و سینما به آن‌ها ارائه می‌کند. در سینما و تلویزیون وقتی به وضعیت مهاجر نگاه می‌کنیم، یک وضعیت غیرواقعی و کاریکاتورمآبانه وجود دارد که فقط محض خنده برای تماشاگر ارائه می‌شود، نه چهره‌ای که تماشاگر و مخاطب مهاجر بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

وی افزود: روایت‌های ارائه شده در فضای فرهنگی و هنری جامعه ایرانی عموماً این آسیب را دارد که نمی‌تواند همدلی و همراهی خواننده و تماشاگر افغانستانی را با خود داشته باشد، بجز برخی از روایت‌ها که عموماً در فضای ادبیات داستانی بهتر مطرح شده و این به خاطر آن است که داستان‌نویسان ایرانی با جامعه مهاجر افغانستانی ارتباط بهتری برقرار کرده‌اند و آشنایی بیشتری حاصل شده است. «دوازده نت برای سکوت» یکی از آن روایت‌هاست؛ یک روایت شریف و نه جانبدارانه از زندگی مهاجران افغانستانی در ایران.
 
این منتقد یکی از ویژگی‌های این اثر را ساختار روایی آن دانست و افزود: «دوازده نت برای سکوت» که دوازده داستان به هم پیوسته از زندگی شخصیت‌های مهاجری است و هرکدام به نحوی به هم مربوط اند - یکی مهاجر از کشور خودش است و یکی مهاجر از شهر خودش - در کنار هم یک دنیای داستانی را می‌سازند که به نقطه قوت داستان تبدیل شده است.
 
نویسنده «دوازده نت برای سکوت» با زیرکی انرژی خودش را روی جهان داستان متمرکز کرده است
شاهترابی یکی از بزنگاه‌ها و آسیب‌های داستان نویسان ایرانی و حتی داستان نویسان افغانستانی مهاجر زبان و لهجه داستان معرفی کرد و یادآور شد: یکی از ابزارهایی که هنرمند می‌تواند درباره انسان مهاجر روایت داستانی از آن بهره ببرد همین زبان و لهجه است. نویسنده وقتی می‌خواهد شخصیت را دربیاورد، لهجه‌اش را می‌سازد اما به خاطر عدم آشنایی با لهجه، زبان داستان دافعه ایجاد می‌کند. در این داستان گرچه یک شخصیت مهاجر داریم که به واسطه جنگ با طالبان از هرات به تهران مهاجرت کرده اما به زبان معیار روایت می‌کند و گفت‌وگوهایش هم به لهجه تهرانی است. این امر باورپذیر است چون شخصیت داستان، مهاجر تهران است و با کسانی زندگی می‌کند که با لهجه تهرانی صحبت می‌کنند. نویسنده با زیرکی به جای اینکه انرژی خودش را در ساختن لهجه بومی تلف کند، روی جهان داستان متمرکز شده و انرژی‌اش را برای ساختن جهان داستان خرج می‌کند و دنیای یک مهاجر را خلق می‌کند.
 
 
این نویسنده به مصائب مهاجرت در داستان اشاره کرد و تصریح کرد: «دوازده نت برای سکوت» مصائب مهاجرت را روایت می‌کند؛ مصائبی که بخشی از آن از جانب ساختار است و بخش دیگر از جانب جامعه؛ جامعه‌ای که نه فقط با این شخصیت مهاجر افغانستانی، حتی با شخصیت کارگر ایرانی که ناگزیر به مهاجرت از شهر خودش شده است هم مشکل دارد و از دادن گوشت قربانی به او پرهیز می‌کند. بخش عمده این مصائب برمی‌گردد به جامعه سرمایه‌داری؛ جامعه ای که فرهنگش اینگونه شده است. بخش دیگر مصائب از جانب خود افرد مهاجر است. یکسری از کشمکش‌ها از طرف خودشان به وجود می‌آید و نمی‌توانند همدیگر را تحمل کنند.
 
سیدمرتضی شاهترابی در پایان با بیان اینکه پرداختن بیش از حد به خرده روایت‌ها به برخی داستان‌ها لطمه وارد کرده گفت: هر داستان با یک روایت آغاز می‌شود و با چند خرده روایت دیگر تکمیل می‌شود. از آنجایی که هرکدام از این داستان‌ها را می‌توان به عنوان یک داستان کوتاه مستقل دید، توقع این است که یک رخداد و روایت محوری داشته باشد و به خرده روایت‌ها نپردازد یا کمتر بپردازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها