چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۸
ميرصادقی: داستان‌نويسی به شرط پرورش استعداد ساده است/ رمان‌نويسی را ديرتر از كشورهای همسايه‌ شروع كرده‌ايم

جمال ميرصادقي در ششمين نشست كتابفروشي هنوز گفت: داستان نوشتن بسيار ساده است البته به شرط آن‌كه قريحه را پرورش دهيد. اين پرورش استعداد را در آخرين كتابم به نام «چگونه مي‌توان داستان نوشت» آورده‌ام. كساني كه وارد اين وادي مي‌شوند بايد زمينه‌اي در مورد داستان و داستان‌نويسي داشته باشد. ما رمان را ديرتر از كشورهاي همسايه‌مان شروع كرديم.

گزارش صوتی این نشست را از اینجا بشنوید.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) ميرصادقي، داستان‌نويس و منتقد ادبيات‌داستاني در نشست كتابفروشي هنوز كه شب سه‌شنبه 17 شهريور با حضور اسدالله امرايي برگزار شد گفت: من از 27 سالگي داستان مي‌نوشتم. حدود 50 كتاب منتشر كرده‌ام و الآن حدود يكسال است به اين نتيجه رسيده‌ام كه داستان نوشتن بسيار ساده است به شرط آن‌كه استعدادش را در وجودتان پرورش دهيد.
 
وي افزود: بايد پيش از هر چيز دانست كه پيرنگ و حقيقت مانندي چيست. توصيه مي‌كنم آخرين كتاب مرا بخوانيد. نه اين‌كه بخواهم براي كتابم تبليغ كنم چون معتقدم كتاب راه خودش را باز مي‌كند بلکه به این دلیل آن را پیشنهاد می‌کنم که بر اين باورم این کتاب به جوان‌ها كمك مي‌كند. تجربه به من نشان داده است كه سخنراني كردن كمتر مي‌تواند در پرورش استعداد داستان‌نويسي مؤثر باشد.
 
چرا ادبيات‌داستاني‌مان ترجمه نمي‌شود؟
اسدالله امرايي، مترجم نيز در اين نشست گفت: پرسشي هست كه ما مترجمان با آن روبه‌رو مي‌شويم. كساني كه متوجه مي‌شوند مترجميم مي‌گويند چرا ادبيات‌داستاني ايران ترجمه نمي‌شود؟ مي‌خواهم پاسخ اين پرسش را از زبان آقاي ميرصادقي بشنوم.
 
ميرصادقي در پاسخ به امرايي گفت: اگر بخواهيم درباره داستان كوتاه فارسي صحبت كنم با مقوله رمان متفاوت است. تا جايي كه اطلاع و شناخت دارم داستان‌هاي كوتاه فارسي دست كمي از آثار داستان‌نويسان مطرح كشورهاي هم‌جوار و نزديك ما مثل تركيه و روماني ندارد. حتي اگر آن‌ها را با آثار نويسندگان داستان‌كوتاه گذشته نيز مقايسه كنيم چيزي كم نمي‌آيد. دخترم سال‌ها در امريكا زندگي مي‌كند. برای همین فرصت‌هایی دست می‌دهد که به این کشور سفر کنم، در كتابفروشي‌ها كتاب‌ها را ورق بزنم و با آدم‌هايي كه در اين زمينه كار كرده‌اند صحبت كنم. اغلب نويسندگان نسل اول و دوم و سوم ما به ويژه نسل اول و دوم يعني از سال 1300 تا 1357 به نوعي بهت زده‌اند. خصوصيتي كه داستان‌نويسان خارجي به آن‌ها اهميت مي‌دهند يعني ويژگي ساختاري و معنايي در آثار نويسندگان ما هم وجود دارد از این‌رو می‌توان گفت داستان‌هاي كوتاه نويسندگان ما قابل قياس با آثار غربي است. در عين حال آثار ايراني جنبه بومي خودش را هم دارد.
 
طنز جمالزاده براي آلماني‌ها جالب بود
اين منتقد ادبي اضافه كرد: به دليل عام نبودن زبان فارسي آثار نويسندگان ما ترجمه نمي‌شود. زبان فارسي مانند زبان عربي گستردگی ندارد. اغلب آثاري هم كه ترجمه شده يا آثار نويسندگان زني بوده كه شوهرشان خارجي بوده يا ايراني‌هاي زبان‌دان آن‌ها را ترجمه كرده‌اند. خيلي كم پيش آمده كه نويسنده خارجي انگليسي زبان يا فرانسوي زبان داستان‌هاي فارسي را ترجمه كند. دليل ناشناخته ماندن آثار ايراني اين است كه اين آثار در حد محدودي چاپ شده‌اند. البته در همه جا هم چنين نيست. تورج رهنما آثاري از نويسندگان ايراني ترجمه كرد كه در آلمان به چاپ‌هاي سوم و چهارم رسيد. ما معتقديم كه داستان‌هاي جمالزاده كهنه است اما داستان‌هاي او به قدري مورد توجه قرار گرفته كه به رهنما گفته بودند هر چه از جمالزاده داريد ترجمه و چاپ كنيد.
 
اين داستان‌نويس توضيح داد: آلماني‌ها از طنز جمالزاده خوششان آمده بود. اين نشان مي‌دهد كه داستان كوتاه جايگاه خودش را دارد. ما هر چوبی مي‌خوريم از كارهاي غيرمسولانه است. نويسنده‌اي درجه دهم را نشان مي‌كنيم و آثارش را با پول گزاف به زبان خارجي ترجمه مي‌كنيم كه هيچ فايده‌اي برايمان ندارد. من برخي از اين داستان‌ها را ديده‌ام كه قالب ايدئولوژيك خودش را دارد و کم مایه است. در حالی که كشوري مانند تركيه نوبل ادبيات را مي‌برد ما هنوز اصرار به ترجمه آثار خاصي از نويسندگان ايراني داريم. در زمان آتا ترك اداره‌اي تأسيس شد كه آثار نويسندگان حقيقي تركيه‌اي را به فرانسه ترجمه مي‌كردند. اين كار باعث شد كه ادبيات تركيه شناخته شود. ايران هم امروز اين كار را مي‌كند اما آثار نويسندگان درجه هفتم به زبان خارجي ترجمه مي‌شوند.
 
ميرصادقي گفت: در زمينه رمان هم هنوز به آن حد نرسيده‌ايم که آثار در حد جهانی داشته باشیم. همه كشورهاي ديگر حتي تركيه، اول با رمان شروع كردند و بعد با داستان كوتاه آشنا شدند اما در ايران برعكس بود. وضع اجتماعي ما به گونه‌اي بود كه با داستان كوتاه شروع كرديم. داستان کوتاه‌های هدايت متنوع هستند. داش‌آكلش هنوز خوانده مي‌شود و می‌توان گفت داستان‌نويسي ما با داستان كوتاه رايج و شناخته شد. اگر بوف كور در سال 1312 چاپ شد رمان كوتاه بود و نخستين رمان واقعي كه منتشر شد متعلق به بزرگ علوي يعني رمان «چشمهايش» است. ما نوشتن رمان را دير شروع كرديم و در قياس با كشورهاي همسايه آن‌ها در اين زمينه نسبت به ما خيلي قدرتمندترند. حتي بوف كور رمان كوتاه است يا يك داستان كوتاه بلند است. اين كتاب به 14 زبان ترجمه مي‌شود و آندره برتون مي‌گويد خورشيد سورئاليسم از شرق طلوع كرد. رمان صرفاً در يك كشور تأثير نمي‌گذارد. ثابت شده كه رمان درخشان در كشورهاي ديگر هم تأثير مي‌گذارد. وقتي بوف كور را به زبان‌هاي ديگر برگرداندند خوانده شد و تأثير گذاشت.
 
       
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها