مجدالدين كيواني، فرزند سيدابوالفضل در سال 1316 در اصفهان به دنيا آمد. وي خرداد 1340 ليسانس خود را از دانشگاه تربيت معلم (دانشسراي عالي سابق)، اخذ كرد و پس از گذراندن دوره تعليم و تربيت دو زبانه در دانشگاه ويلز انگلستان در سال 1344، دكتراي خود را در رشته زبان شناسي كاربردي در همان دانشگاه در سال 1347 به پايان رساند.
تاكنون نزديك به 240 مقاله توسط دكتر كيواني، تاليف، ترجمه يا ويرايش و 17 عنوان كتاب نيز از وي ترجمه شده است.
براي دسترسي به سوابق علمي و فرهنگي و مجموعه تاليفات دكتر مجدالدين كيواني روي گزينه فايل هاي ضميمه كليك كنيد.
***
صهباي خرد (شرح احوال و آثار حكيم عمر خيام نيشابوري) نوشته مهدي امين رضوي؛ مترجمه مجدالدين كيواني- تهران: سخن- 1385. 472 صفحه. مصدر.
***
درپي برگزيده شدن كتاب "صهباي خرد،شرح احوال و آثار حكيم عمر خيام نيشابوري" به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در سال 1386، گفت و گويي با "دكتر مجدالدين كيواني " انجام داده ايم كه مي خوانيد.
- درباره ترجمه اين كتاب «صهباي خرد، شرح احوال و آثار حكيم عمر خيام نيشابوري» توضيح دهيد؟
اين كتاب ترجمه كتابي است از دكتر «مهدي امينرضوي» درباره شرح زندگي و احوالات عمر خيام، پيش از اين كتاب ديگري از دكتر امين رضوي به نام «سهرودي و مكتب اشراق» و در حوزه عرفان كتابهايي با عناوين «انديشه و شرح حال خواجه عبدالله انصاري»، «حلاج»، «شيخ شهابالدين سهرودي»، «عزيز نسفي»، «حكيم ترمذي»، «شيخ محمود شبستري»، «روزبهان بقلي» و... ترجمه كردهام.
- چه ويژگيهايي در خيام نيشابوري وجود دارد كه به ترجمه شرح حال او پرداختهايد؟
خيام شاعري است كه در حقيقت، اعتبار و شهرت بينالمللي دارد. او هم شاعر است و هم به عنوان يك شخصيت علمي شناخته شده؛ اگرچه جنبه شاعري وي بيشتر مطرح شده اما در نجوم رياضي، فلسفه نيز دانشمندي نامآور است و اهميت زيادي دارد. تقويم جلالي (شمسي) كار اوست. رباعيات او شهرت جهاني دارد. شاعر انگليسي به نام «ادوارد نيتزجرالد» به طور اتفاقي رباعيات خيام را به دست ميآورد و ترجمه ميكند و همين اساسي ميشود براي اين كه ادباي انگليسي كم كم با نام خيام، رباعياتش را بخوانند و او را بشناسند. در اروپا و امريكا اشعار خيام بسيار مهم و با ارزش است به طوري كه انجمنها و كلوپهايي تشكيل ميدهند كه در آنجا شعرا به سبك خيام شعر بگويند. امين رضوي براساس گفتههاي محققين، شرح حالي از او نوشته و بعد از آن به بررسي آثار فلسفي و آثار رياضياش ميپردازد و بعد بخش مفصلي را از اين كتاب به شناخت غربيان از خيام اختصاص داده است.
- آثار شما چقر مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است؟
افرادي كه كتابهايم را خواندهاند را ديدم كه از آنها راضي بودند و سخنان مثبتي را درباره آن گفتهاند. كتاب روان ترجمه شده است و اين به دليل آن است كه با انديشههاي خيام آشنا هستم بنابراين ميتوانم آسانتر و روانتر ترجمه كنم تا به زبان مردم نزديكتر باشد. به هر حال ما ايرانيها با فكر خيام انس داريم.
- اساس و پايه تفكرات خيام بر چه محوري است؟
بياعتباري دنيا و نداشتن طمع زياد. اين كه زندگي دنيا موقت و كوتاه است و نميدانيم از كجا آمدهايم و به كجا ميرويم زيرا آمدن و رفتن در اختيار ما نيست. توجه خيام به مساله بيعدالتي و شر در عالم خلقت تفاوتها در جامعه و... . خيام معتقد است زيادهخواهي باعث ميشود كه انسان به حق ديگران تجاوز كند.
- به جز نگارش شرح حال بزرگان چه كارهاي ديگي داريد؟
رشته اصليام زبان شناسي كاربردي و ترجمه است. تاليف هم انجام ميدهم. نزديك به 27 سال است كه با دايرهالمعارف و فرهنگستان زبان و ادب همكاري ميكنم.
- به چه موضوعاتي براي مطالعه علاقهمنديد؟
ادبيات، تاريخ، عرفان، شعر، گلستان و كليله و دمنه -به طور كل مباحث علوم انساني.
- چه كساني در زندگي نويسندگي شما تاثير گذار بودهاند؟
البته بيشتر علاقه شخصيام بود. از كودكي شعر و ادب فارسي را دوست داشتم. پدر بزرگم طبع شعر داشت و عمويم هم شاعر بود و هم معلمم در دبيرستان و شعر كه ميگفتم كارم را اصلاح ميكرد. فضاي ادبي و ذوقي اصفهان نيز بيتاثير نبود. در دوره دانشگاه استادان بزرگي مثل دكتر حسين خطيبي، فروزانفر، محمد جواد مشكور و... همه تاثيرگذار بودند.
- در سالهاي گذشته هم برنده جايزه ادبي بودهايد؟
يك كتاب به عنوان «روانشناسي خواندن» كه مركز نشر دانشگاهي آن را به چاپ رساند و برنده سال دانشگاه تهران شد و كتاب «ميراث تصوف» هم تا مرحله نهايي رفت.
- چند ساعت در روز مطالعه ميكنيد؟
زماني كه به طور مستقل كار ترجمه دارم، كمتر كتاب ميخوانم اما در كنار آن چون نياز به رجوع به منابع و مراجع زيادي دارم مجبور به خواندن كتابهاي مرجع هستم، بيشترين كارم ترجمه است كه همراه با مطالعه نزديك به 14 ساعت از وقتم را ميگيرد.
- چه شخصيتهايي ماند خيام داريم كه ميتوانيم به آنها بپردازيم؟
شخصيتهاي بزرگ زيادي داريم، رودكي، فردوسي، سعدي، حافظ و بسياري از نويسندگان و متفكران گمنام، اگر تمام محققين ما كار جديد كنند باز هم متفكر و نويسندهاي در تاريخ ايران داريم كه روي شرح حال و افكارش كار شود.
- چرا به بعضي از اين شخصيتها پرداخته نشده است؟
ميتواند ناشي از سه عامل باشد. يكي كم همتي در تاريخ 60 سال اخير. افرادي بودهاند كه عاشقانه و بدون انتظار پاداش كار كردهاند. مثل مرحوم علامه قزويني، عباس اقبال، دهخدا، فروزانفر كه شايد وضعيت زندگي خوبي نداشتند اما از سختيهاي كار نهراسيدند و از دل و جان به انجام اين كارها پرداختند. دوم اين كه دانشگاهها و مراكز علمي با اين كه گستردهتر شده و كارهاي پژوهشي هم انجام مي دهند اما اين كارها به صورت پراكنده است. اين موسسات و دانشگاهها ميتوانند بستر مناسبي براي تحقيقات اصيل و ريشهاي داشته باشند. امروز بسياري از منابع ما در گوشه كتابخانهها خاك ميخورد در حالي كه كشورهاي ديگر به تصحيح و چاپ آن ميپردازند و آثار ارزنده و شخصيتهاي متفكر آنها معرفي ميكنند. بسترسازي بايد علمي باشد. دانشگاه حمايت كند بورس بدهد و امكانات براي تحقيق و پژوهش فراهم باشد.
نظرات