«جورج ساندرز»، نویسنده داستان کوتاه و رمان و مقالهنویس آمریکایی است. خبرنگار مجله «لیتهاب» گفتوگویی را با وی انجام داده است که بیشتر به موضوعات سیاسی پرداخته شده است.
«مایک ماتسیچ»: در سخنرانی سالگرد نوشتن اولین اثرتان شما درباره دستیابی به آزادی هنری سخن گفتید. اوضاع بیشک برای شما تغییر کرده است. چطور در چنین شرایطی سعی میکنید اعتبار نویسندگیتان را حفظ کنید؟
«جورج ساندرز»: خب برای نویسندگان خلوتی وجود دارد که با شرایط زمانه و سنی دچار تغییر نمیشود. آنچه من به دنبالش هستم بسیار جالب است. انرژی خاصی دارد. به یاد دارم وقتی در حال نگارش «سرزمین جنگهای داخلی» بودم این موضوع بر من آشکار شد. باید دید در طرف دیگر این قضایا انسانی دیگر وجود دارد. بسیار ساده است. یک جنبش ناگهانی. بعد از بیست سال نوشتن برای خودم مأمنی یافتهام که خراب کردن آن کار هر کسی نیست.
البته گاهی تصمیم گرفتم کتاب «دهم دسامبر» را بنویسم صدایی در گوشم میگفت دیگر نمیتوانی از روشهای قبلیات استفاده کنی و اگر میخواهی اثری متفاوت خلق کنی باید اول تغییری در خودت ایجاد کنی.
هیچ چیز تغییر نمیکند. روند نگارش همیشه همینطور است. وقتی 25 ساله هستی فشار زیادی را روی خود احساس میکنی اما بالاخرهای و پس از کشمکشهای مختلف به نقطه رضایت از خود میرسید. وقتی تصمیم میگیرید اثری دیگر بنویسید بار دیگر این حس به سراغ شما میآید و این کشمکش تا زمانی که مینویسید ادامه دارد.
«مایک ماتسیچ»: به نظر میرسد شما خوب بلدید با این کشمکشها کنار بیاید. در سخنرانی خود نیز درباره ویژگیهای یک نویسنده سخن گفتید. شما گفتید هر کتاب تلاشی شکستخورده است...
«جورج ساندرز»: چند روز پیش به آهنگ «الیوت اسمیت» گوش میکردم. آهنگهای آرام و زیبایی را با گیتار میسازد و صدای شکننده و زیبایی دارد. سپس آهنگ الکتریک ملایم ارکستری را گوش کردم. هر دوی اینها اگر تصمیم بگیرند جای یکدیگر آهنگ بسازند شکست خواهند خورد. برای نوشتن یک اثر خوب باید درک کرد چه ژانری برای آن نویسنده مناسب است.
البته منظور من از شکست آن چیزی نیست که شما در ذهن دارید. به نظر من نویسنده پس از نوشتن هر کتاب از بین میرود. به عنوان نمونه من پس از اتمام کتاب «دهم دسامبر» بسیار خوشحال بودم اما حالا که به آن نگاه میکنم احساس میکنم میتوانستم بسیار بهتر از این بنویسم. درست پس از اتمام رابطه که انسان از شکست خود ناراحت است اما همزمان به وجود آن رابطه در زندگی خود مفتخر است.
من نویسنده وسواسی هستم. هر بار اثری را مینویسم خوب میدانم که نویسنده دچار شکستی بزرگ شده است و آن کار نه «بر بلندیهای بادگیر» و نه «جنگ و صلح» خواهد بود.
«مایک ماتسیچ»: به عنوان سؤال آخر نظر شما درباره اعتراضات به ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» چیست؟
«جورج ساندرز»: من احساس میکنم بسیاری از مردم به این موضوع بیتفاوت هستند. البته نمیخواهم درباره حماقتهای «ترامپ» سخن بگویم اما معتقدم بسیاری در این کشور با او مشکلی ندارند و ما باید به یاد داشته باشیم این دسته از افراد نیز از حقوق مساوی با معترضین برخوردارند و نباید مورد قضاوت قرار گیرند. بسیاری از معترضین فکر میکنند کسانی که با «ترامپ» مشکلی ندارند از شعور سیاسی برخودار نیستند. این موضوع حقیقت ندارد. همه انسانها از حقوق مساوی برخوردارند. ما شایستگی اعتراض به کسانی را که نظری متفاوت از ما دارند نداریم. اخیراً بر روی کتابی کار درباره «آبراهام لینکلن» کار میکنم و به این نتیجه رسیدم که آمریکا راه بسیاری تا دموکراسی دارد. ما قهرمان آزادی و برابری نیسیتیم و من تاکنون اشتباه فکر میکردم که چنین است.
نظر شما