فيلم سينمايي «زاغهنشين ميليونر» كه بر اساس رمانی هندي ساخته شده، در تمام جوايز بينالمللی آمريكایی و اروپایی تحسين میشود. فيلمي كه بيشتر از روايت داستان، به نمايش افراطی فقر در هند، به عنوان يك كشور شرقی میپردازد.\
از موفقيتهاي بينالمللي اين اثر ميتوان به دريافت چهار جايزه مطبوعاتي «گلدن گلوب»، نامزدي در 10 رشته اسكار، نامزدي در ۱۱ رشته «بفتا»، دو جايزه «فيلم مستقل بريتانيا» و... اشاره كرد.
نكته مهم در ساخت اين اثر، اینکه اقتباسي انگليسي است از يك رمان پر فروش هندی. اقتباسي كه با دخل و تصرفهاي بسيار نسبت به داستان اصلی انجام شده كه اين مسئله زير سايه استقبال بینالمللي از اين فيلم پنهان مانده است.
نام اصلي كتاب «سوال و جواب» است كه درسال ۲۰۰۵ در هند و به زبان انگليسي منشر شد و توانست جايزه «بوئك» آفريقايجنوبي، جايزه بهترين اثر ادبي در سال ۲۰۰۷ نمايشگاه كتاب پاريس و ... را كسب كند.
اين رمان نخستين اثر ادبي سواروپ، ديپلمات هندي در تركيه، اتيوپي و بريتانياست كه در آن میتوان نگاه غربي به هند را از جايگاهی بينالمللي دريافت.
سواروپ دومين رمانش را با عنوان «شش سوء ظن» به تازگي منتشر كرده كه آن هم به زودي به فيلم بازگردانيده خواهد شد.
فيلم «زاغهنشين ميليونر» نخستين اقتباس از اين رمان نيست. راديو بيبيسي نيز در سال ۲۰۰۷ اقتباسي راديويي از این رمان داشته كه این امر (وجود دو اقتباس انگلیسی)، محبوبيت آن را بین دولتمردان بريتانيایی به وضوح نشان میدهد.
در رمان اصلي، نويسنده، سازنده برنامه راديويي و ناتواني وي را در پرداخت جايزه ميليوني معرفي ميكند؛ اما در نسخه سينمايي، كارگردان تنها به نمايي از همكاري مجري برنامه تلويزيوني با پليس در شكنجه «جمال» اكتفا ميكند.
سواروپ در واقع قصد داشته نسبت به فقر موجود در كشورش واكنش نشان داده و نفوذ مخرب سرمايهداري غربي را نمايش دهد؛ حال آنكه كارگردان بريتانيايي تنها فقر هندي را نمايش ميدهد و تاثير سرمايهداري كشورش را كه سالها هند را استعمار كرده بود، ناديده میگيرد.
بسياري از منتقدان فيلم در هند، اين فيلم را اثري عاري از واقعيتهاي موجود در هند دانستهاند. به عنوان مثال يك منتقد هندي در The Seoul Times به طعنه درباره فيلم مينويسد: نمايش زيباييهاي هند در يك اثر انگليسي.
این فیلم اقتباسي است كه با نگاهي افراطي به حضور فقر در هند به عنوان يك كشور شرقي ميپردازد. در سراسر فيلم تنها از دور و توسط نماهاي بسيار باز، شهر مدرن بمبئي قابل مشاهده است و بيشتر شهر، مملو از بدبختي و فقر نشان داده میشود.
بيشتر شخصيتها در اين فيلم به جز شخصيت جمال كه در رمان «محمد رام» ناميده ميشود، از زمينه جرمپذيري و قانونشكني برخوردارند و چنان كه نشان داده مي شود پليس هند نيز نظامي فاسد و غيرقانوني دارد كه اهرمي در دستان سرمايهداري رسانهاي است.
نمايش مذاهب موجود در هند از زاويه ديد دوربين و كارگردان به عنوان نمودهای خشونت و به مانند دیگر نمونههای غربی به چشم میآید. امری كه در رمان اصلي چندان به آن پرداخته نشده است.
در مقابل، خشونت و فقر و دزدي هنديها، توريستهاي آمريكايي كه به هند ميآيند رئوفتي اغراقگونه دارند. فيلم اين مسئله را با سكانسي شعارگونه نمايش ميدهد.
اما ساختار و روايت فيلم جدا از بحث محتوایی آن، نوآورانه و ابتكارآميز است. بهرهگيري از شيوهاي واقع گرايانه و روايتي هيجانانگيز از برنامه و داستان زندگي «جمال»، مخاطب را واميدارد تا با همذات پنداري با او، داستان را دنبال كند و به دنبال يافتن گزينهاي باشد كه در ابتداي فيلم مطرح شده بود.
فيلمساز در ابتداي فيلم سوالي چهار گزينهاي را مطرح مي كند:
جمال ۲۰ ميليون روپيه برنده شد چون :الف) خوش شانس بود ب) تقلب كرده بود ج) نابغه بود د) در سرنوشت او نوشته شده بود.
پاسخ كارگردان در انتهاي فيلم اين است: گزينه "د" درست است. این امر در سرنوشت او نوشته شده بود.
نظر شما