با فضلالله صابری که این کتاب به همت او تدوین شده، درباره دلایل و انگیزههایش از نگارش این کتاب گفتوگویی صورت گرفت.
صابری در ابتدا با مروری بر خاطرات و تاریخچه آغاز بهکار رادیو آبادان، بیان کرد: رادیو آبادان یکی از قدیمیترین رادیوهای کشور ما بود و تأسیس و راهاندازی آن به دهه 1330 برمیگشت. این رسانه از همان نخستین روزهای دفاع مقدس تا مقطع بین عملیات کربلای چهار و کربلای پنج نقش خطیری را که بر عهده داشت بهخوبی ایفا میکرد. ما پیش از عملیات کربلای پنج از سوی دشمن بمباران شدیم و دیگر نتوانستیم آنتن را سرپا نگه داریم. در شروع جنگ فاصله ما با دشمن از 200 تا 300 متر بیشتر نبود، اما همچنان با قدرت و احساس تعهد و عمل به وظیفه به فعالیت خودمان ادامه میدادیم.
وی افزود: این رادیو همزمان با هجوم دشمن به رادیویی شهری تبدیل شد و به خدمت هدف اصلی، یعنی دفاع مردمی از شهر درآمد. هدف همه ما این بود که جلوی دشمن ایستادگی کنیم و اجازه ندهیم که شهرمان به دست دشمن اشغال شود. نقشآفرینی این رسانه با این نگاه، آن را به نماد ایستادگی و مقاومت مردم آبادان تبدیل کرد. آبادانی که بخشی از ایران بود، و ایرانی که مظلومانه مورد هجوم و تجاوز دشمن قرار گرفته بود. من و اغلب همکارانم در آن روزها در دهه سوم عمرمان بودیم. در اتاق نمیماندیم، بلکه به میان مردم میرفتیم و از سختیهایی که میکشیدند و تلاشهایی که میکردند گزارش و خبر تهیه میکردیم. در رابطهای دو طرفه میان رسانه و مخاطبانش، ما از مردم روحیه میگرفتیم و بعد دوباره این نیرو و روحیه را به آنان منتقل میکردیم.
نوشتم تا بماند
صابری در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: دیدم که بعد از گذشت چندین و چند سال از دفاع مقدس، کسی از رادیو آبادان چیزی نمیگوید و از این رسانه که روزی روزگاری، در مقطعی چنان حساس وظیفه خودش را به نحو احسن انجام داده بود حرفی به میان نمیآید.جایی از آن صحبت نمیشد. فقط در یادداشتهای مرحوم حضرت آیتالله جمی، نماینده امام و امام جمعه وقت آبادان - که با عنوان «نوشتم تا بماند» منتشر شده است - ایشان از رادیو آبادان بهعنوان مظهر مقاومت یاد میکند. یادم هست که خود آیتالله جمی در آن دوره، هر روز به ما سر میزد و راهنماییمان میکرد. خودشان هم پیامهایی برای مردم داشت. بههرحال، بهجز ایشان، کس دیگری از رادیو آبادان و از نقشی که این رسانه در آن مقطع انجام داده بود چیزی نمیگفت.

وی ادامه داد: حتی جای رادیو آبادان و اشاره به این رسانه در کتابهایی که درباره آبادان نوشته و خاطراتی که از آن زمان روایت میشد نیز خالی بود. همین حرف ناگفته برای من انگیزهای شد که انجام چنین کاری را به عهده بگیرم. من هنوز هم یک رسانهای و در صدا و سیما مشغول به کار هستم و میدانستم به واسطه ارتباطاتی که دارم میتوانم از پس این کار بربیایم. چون بچههای آن زمان را میشناختم و حرف یکدیگر را میفهمیدیم. میدانستم که اگر از آنها بخواهم که خاطراتشان را بازگو کنند دریغ نمیکنند. خلاصه با کمک برخی دوستان از جمله آقای عبدالله نعیمزاده، خانم آزاده رجبی و آقای رضا اعظمیان و چند نفر دیگر، همکاران سابقمان را که اکنون - سالها بعد از پایان جنگ - در استانهای مختلف زندگی میکنند پیدا کردیم و خاطراتشان را ثبت و روایت کردیم.
نویسنده کتاب «فرکانس 1160: اینجا آبادان؛ صدای مقاومت و ایستادگی» در پایان اظهار کرد: ما در روند تدوین این کتاب از دوستانی که در این حوزه تخصص داشتند نیز کمک و مشورت گرفتیم تا بتوانیم کاری درخور موضوع انجام بدهیم. هرچند هرگز نمیشود درباره دفاع مقدس و رادیو آبادان که بخشی از این حادثه بزرگ است، مدعی بود که حق مطلب ادا شده است. ما در حد وسع و توان خودمان کاری انجام دادیم. درست است که از این کتاب در چند جایزه و جشنواره تقدیر شده است، اما حقیقت این است که من و همکارانم زمانی که تصمیم به تولید این کتاب گرفتیم، اصلا به چیزهایی مثل شرکت در جشنواره و بردن جایزه فکر هم نمیکردیم. فقط به قول فرمایش مرحوم آیتالله جمی «نوشتیم تا بماند» که روزی روزگاری فرزندان این آب و خاک هم وظیفه خودشان را خوب درک کردند و هم به آن عمل کردند.
نظر شما