مائوریتزیو ویرولی میگوید باید اذعان کنیم که ماکیاولی مفهومی بسیار ضعیف ساخته و پرداخته است و اعمال سیاستمداران قضاوت میشوند و باید بر اساس موازین اخلاقی قضاوت شوند، وگرنه هیچ دفاعی در برابر سیاستمداران فاسد و سرکوبگر نخواهیم داشت.
مائوریتزیو ویرولی در این کتاب کوشیده چشماندازی روششناختی بهکار گیرد که در اثر قبلیاش چنان که گویی خدا وجود دارد: دین و آزادی در تاریخ ایتالیا (۲۰۱۲) شرح داده است. بررسی نوشتههای سیاسی ماکیاولی در پیوند با مطالعه زندگیاش، به ویژه در پیوند با شورها، باورها و تعداتش.
رابرت بلک، استاد دانشگاه لیدز نیز، درباره این کتاب میگوید: ویرولی تفسیری تازه و حیرتانگیز از شهریار ماکیاولی ارائه میدهد. شهریار نه مانیفست رئالیسم سیاسی جدید، نه کتاب راهنمای مستبدان و نه منادی جدایی سیاست از اخلاق است. شاهکار ماکیاولی برنامه رهایی و نجات ایتالیا است.
در دیباچه کتاب در تشریح نظرات مختلف نسبت به این اثر ماکیاولی آمده است: «قاطبه شارحان، شهریار ماکیاولی را بهمنزله کتاب معلم شیطان لعنت فرستادهاند و عده قلیلی که کلماتی در ستایش این اثر نوشتهاند، آن را کتاب جمهوریخواهان تعبیر کردهاند؛ یا شهریار را طلایهدار رئالیسم سیاسی مدرن و علم سیاست مدرن خواندهاند، یا آن را رسالهای جسورانه دانستهاند که سرانجام بر ما آشکار میسازد که اعمال شهریاران را نمیتوان با همان میزان و سنجه اعمال دیگر انسانها داوری کرد و بدینرو، آیین و نوموس سیاست را با اخلاقیات کاری نیست.»
به نظر مائوریتزیو ویرولی؛ این تعبیر که شهریار کتاب جمهوریخواهان است، زاده میل روسوست تا ماکیاولی را از بدنامی برهاند و شهریار را با گفتارهایی در باب لوی همتراز کند. کتابی که در آن ماکیاولی به نظریهای تام و تمام در باب آزادی و حکومت میپردازد. نویسنده میگوید قصد و نیت روسو نیکوست، اما مدعایش معنای کتاب ماکیاولی را نادرست تفسیر میکند. چراکه ماکیاولی بر آن نبود که مردم را از مفسدههای شهریار آگاه سازد و شور مخالفت با پادشاه را در آنان بدمد.
در نگاه مائوریتزیو ویرولی شکی نیست که جمهوریخواهان از فقرههای ارزشمندی در کتاب شهریار، که سرشار از کمت سیاسیست، خواهند آموخت، اما متن ماکیاولی نه هجویهای است بر شهریار و نه پیامی ضمنی با مرموز دارد. ماکیاولی بسیار به آموزش شهریار جدید همت گمارده بود؛ یعنی قسم خاصی از شهریار جدید.
نویسنده همچنین تاکید دارد این نظرگاه که ما به دلیل اصل «استقلال سیاست از اصول اخلاقی» وامدار ماکیاولی هستیم، گرچه شارحانی مامی پیشش نهادهاند، به دو دلیل عمده دفاع ناپذیر است: نخست از آن رو که متن ماکیاولی را تحریف میکند و دوم به این سبب که از حیث فلسفی بسیار ضعیف است.
واقعیت این است که بندهایی که حامیان خودآیینی سیاست ذکر میکنند، مربوط به فصلهای پانزدهم، شانزدهم، هفدهم و هجدهم شهریار است، جایی که ماکیاولی سخنی مشهور یا منفور بر زبان میراند: «بر شهریار جدید لازم است خوب نبودن را بیاموزد تا بتواند هنگام لزوم به بدی دست یازد.» مشکل استناد به این بندها به مثابه اصل و اساس خودآیینی سیاست این است که در اینجا روی سخن ماکیاولی نه با شهریار که با همه انسانهاست.
عنوان فصل پانزدهم که سرآغاز کل بحث در باب سیاست و اصول اخلاقی است؛ چنین است: «اعمالی که انسانها، و بهویژه شهریاران، به سببشان ستایش یا سرزنش میشوند». نتیجهگیری ماکیاولی در پایان فصل هجدهم نیز، به همه ابنا بشر مربوط است: «و در باب اعمال همه انسانها، و بهویژه شهریاران، باید گفت که چون محکمهای برای دادخواهی در کار نیست، تنها باید به نتیجه نهایی نگریست.»
نویسنده میگوید میتوان مدعی بود ماکیاولی اینجا ربط و مناسبت اخلاقیات به همه انسانها را مردود میشمرد؛ اما نمیتوان ادعا کرد که او دو دسته قانون پیش مینهد: یکی برای قضاوت شهریار و دگری برای قضاوت انسانهای عادی. باور به اینکه ماکیاولی هوادار چنین اصلی است، به معنی الصاق این اندیشه به اوست که شهریار، اگر با هدف تاسیس و حفظ دولت عملی ستمگرانه انجام دهد، همسو با قوانین سیاست عمل کرده است، اما اگر مهربانی پیشه کند و به همین هدف دست یابد، قوانین سیاست را زیر پا نهاده است.
مائوریتزیو ویرولی در ادامه متذکر میشود که باید اذعان کنیم که ماکیاولی مفهومی بسیار ضعیف ساخته و پرداخته است و اعمال سیاستمداران قضاوت میشوند و باید بر اساس موازین اخلاقی قضاوت شوند، وگرنه هیچ دفاعی در برابر سیاستمداران فاسد و سرکوبگر نخواهیم داشت.
نویسنده این مدعی که ارزش جاودانه شهریار ماکیاولی از آنجا ناشی شده که راه را بر رئالیسم سیاسی مدرن میگشاید را نیز زیر سوال میبرد و مینویسد: «رئالیستی ماکیاولی مشابه دیگران نبود که صرفا علاقهمند به توصیف، تفسیر یا توضیح فاکتهای سیاسی باشد، بلکه او مایل بود واقعیتهای سیاسی بسیار متفاوتی با آنچه عملا وجود داشت در خیال بپرورد. او در گفتارهایی در باب لوی زایش مجدد خرد سیاسی روم قدیم را پیش چشم میآورد و در هنر جنگ، در باب احیای نظمها و ویرتوی نظامی رم خیالپردازی میکند.» در نگاه مائوریتزیو ویرولی اگر میخواهیم رئالیستی واقعی ببینیم، باید گوئیچاردینی بخوانیم نه ماکیاولی.
پشت جلد کتاب نیز میخوانیم: «و لازم بود که بنیاسرائیل اسیر باشند تا توانایی موسیقی آشکار شود؛ لازم بود پارسیان تحت ستم مادها باشند تا پرده از روح بزرگ کوروش برداشته شود و ... پس در زمان حاضر، برای کشف ویرتوی روح ایتالیایی، لازم بود ایتالیا به فلاکتی که اکنون در آن است درغلتد، چنان که ایتالیا بیش از یهودیان برده، بیش از پارسیان مظلوم …گشته است: بیسر، بیسامان، تیپاخورده، بهتاراج رفته، تکهپاره و اشغالشده و دستخوش هر فسم ویرانی و ناامیدی».
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: شهریار در هیئت منجی، رئالیست خیالپرداز، خطابه بزرگ و پیامبر رهایی.
کتاب «شهریار منجی؛ معنای شاهکار ماکیاولی» نوشته مائوریتزیو ویرولی با ترجمه زانیار ابراهیمی در ۱۵۲ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و به قیمت ۲۰۰۰۰ تومان در مجموعه اندیشه و اندیشهورزان انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
نظر شما