«ولایت» از مباحث مهم عرفان نظری است که پایههای استوار فلسفی نیز دارد، در حقیقت، ولایت مرتبه پایانی سیر عرفانی است و عارفان در رسالات و مکتوبات خویش با عبارتهای گوناگون از آن یاد کردهاند.
اساسا «ولایت» از مباحث مهم عرفان نظری است که پایههای استوار فلسفی نیز دارد، در حقیقت، ولایت مرتبه پایانی سیر عرفانی است و عارفان در رسالات و مکتوبات خویش با عبارتهای گوناگون از آن یاد کردهاند. در این رساله، اصول و مبانی سلوک عرفانی بر نهج شیعی و مبتنی بر آموزههای قرآنی و معارف خاندان وحی استنباط شده تا حقجویان و طالبان معرفت در پناه راه یابند و قدم در راه بگذارند، آنچنان که خود علامه طباطبایی راه را یافته و آن را پیموده است.
این رساله به حقیقت نوعی سفرنامه است که نویسنده دلآگاه آن شرح سیر و سفر معنوی خود را باز میگوید. چراکه هم پس از سالها ریاضتکشی و سیرو سلوک علامه (ره) نوشته شده و شرح سفر عرفانی آن عارف دلآگاه است و هم بیان روش و مکتب عرفانی خود علامه است که به تصریح شاگردان خاص او (طریق معرفت نفس) بوده است که از استادش عارف کامل مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی (قدسسره) آموخته بود.
این رساله هم شامل تحلیلهای دقیق فلسفی البته به زبانی ساده است و هم به تحلیل آیات و و روایات مرتبط با بحثها میپردازد و مستند به قرآن و حدیث است. محور بحثهای اصلی این رساله «معرفت نفس» است که طبق احادیث بیشماری به «معرفت رب» و شناخت شهودی حضرت حق منتهی میشود.
ولایتنامه ویژگیهای منحصربهفرد دارد: نخست آنکه موجز و کوتاه است، مفصل و حوصلهبر نیست. دیگر آنکه قابل فهم و آسانیاب است. به زبان فنی و پیچیده نگاشته نشده است و برای غیرمتخصصان نیز فهم آن امکانپذیر است.
عناوین سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: «در این که ظاهر دین را باطنی، و صورت حقه آن را حقانی است»، «در این که نظام عالم نظام اعتباری نیست، پس واقعیت آن از چه سنخی باید باشد؟ و به دیگر سخن، این اسرار و حقایقی که در باطن شریعت نهفتهاند از چه سنخی هستند؟»، «در این که مقام ولایت انحصاری نبوده و قابل وصول برای همگان است» و «در آنچه که انسان به کمال خویش به آن میرسد».
در فصل نخست با رویکرد فلسفی اما نه با بیانی فنی و پیچیده و دشوارفهم بلکه بسیار ساده و آسانیاب با اثبات باطن برای عالم و موجودات این عالم مادی پرداختهاند و نشان دادهاند که جهان هستی در جهان مادی و طبیعت خلاصه نمیشود و موجودات و اشیاء تنها همین ظاهر مادی نیستند بلکه باطن دارند و نمیتوان و نباید که هستی را به همین ظاهر مادی خلاصه و محدود کرد.
در فصل دوم رساله به تبیین رابطه عالم ماده با دیگر عوالم که ساخت مجردات را تشکیل میدهند پرداخته شده است. فصل سوم بحثی درباره انسانشناسی است. آیا آدمی همین بدن جسمانی ظاهری و همین دوگز تن است یا حقیقتی فراتر از این دارد؟ به علاوه آیا آن بعد باطنی آدمی قابل رشد و کمالیابی است یا خیر؟ و اساسا اوج مقام معنوی آدمی کجاست و انسان تا کجا میتواند پرواز کند و تعالی یابد؟
فصل چهارم رساله مکمل بحث کمالات انسان و شاکل شواهد بیشتر برای تایید و تنقیح این بحث است. البته در ادامه وارد بحث تازه و عمیقی درباره معرفت نفس، معنا و لوازم آن هم میشود.
و نهایتا در فصل پنجم که آخرین فصل است با تاکید مجدد بر توحید و فنا و امکان رسیدن به مقام ولایت آغاز میشود و این ولایت غیر از ولایتفقیه، امامت و رهبری یا ولایت فقهی و اجازه تصرف در اموال است. پس برای متمایز ساختن این ولایت از دیگر اقسام کلامی و فقهی آن معمولا همراه با قیدی آورده شده است. مثل: ولایت معنوی، ولایت باطنی، ولایت تکوینی و ...
کتاب «ولایتنامه» یا «رسالهالولایه» نوشته علامه سیدمحمدحسین طباطبایی با ترجمه همایون همتی در ۱۵۲ صفحه و شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و به قیمت ۱۹۰۰۰ تومان از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
نظر شما