احمد تمیمداری گفت: امروزه شاهد این هستیم که زبان به عنوان یک رفتار، رفتار صحیحی نیست و معمولاً در برخوردهای عمومی از کلام درستی استفاده نمیشود.
احمد تمیمداری در شروع این نشست و در ادامه بحث هفته گذشته خود درباره زیباییشناسی گفت: معتقدم باید بین بحثهای زیباییشناسی در ادبیات و هنر و مسائل اجتماعی پیوندی وجود داشته باشد؛ چون در هر صورت باید بهرهای از آن به دست آید. متأسفانه درسهایی که ما الان در دانشگاهها از دوره لیسانس تا دوره دکتری میخوانیم، بیشتر جنبه تئوریک دارد و محدود به همان کلاسها، گروههای آموزشی و دانشگاه است و یک نتیجه علمی به دست نمیآوریم، که ببینیم چگونه میتوان از آن مباحث در زندگی استفاده کرد. بنابراین فقط مسئله هنر و زیبایی در ادبیات و شعر مطرح نیست، بلکه مسئله توسعه زیبایی در تمام زندگی است.
او ادامه داد: بحث ما هم بر سر چگونگی عمومی کردن زیباییشناسی هنر و ادبیات و شعر در جامعه است، تا مردم هم یاد بگیرند. مقصود ما این نیست که همه به زبان شعر سخن بگویند، ولی حداقل باید زبانی استفاده کنند که تهذیب و تذهیب شده باشد؛ چون این چیزی است که ما واقعا به آن نیازمندیم. امروزه شاهد این هستیم که زبان به عنوان یک رفتار، رفتار صحیحی نیست و معمولاً در برخوردهای عمومی از کلام درستی استفاده نمیشود. ما به یک پروژه فرهنگی، آموزشی، دانشگاهی و آموزش و پرورشی نیاز داریم که بتوانیم زبان مردم را فرهیخته کنیم. چون هرچقدر فرهنگ جامعه تقویت شود، فاصله زبانی که بین زبان جامعه و زبان مراکز علمی و ادبی است، کم میشود. متاسفانه در حال حاضر این فاصله زبانی در جامعه ما بسیار زیاد است.
آفرینش زیبایی به دست انسان آفرینش دوم در عالم هستی است
تمیمداری در بخش دیگری از سخنان خود به بحث زیباییشناسی پرداخت و عنوان کرد: لذت، ذوق و آفرینش سه مفهوم اساسی در زیبایی شناسی هستند؛ یعنی با دیدن محصولات هنری، در ما لذت ایجاد میشود و ذوق ما را تحریک میکند؛ بنابراین ما باید کاری کنیم که آفرینش زیبایی هرچه بیشتر شود. دو نوع زیباییشناسی هم داریم؛ یکی زیباییشناسی طبیعی که در تمام مناظر طبیعت پیداست و دیگری زیباییشناسی مصنوعی است، که بیشتر مخصوص آفرینش زیبایی به دست انسان است. آفرینش زیبایی به دست انسان در واقع آفرینش دوم در عالم هستی است، یعنی انسان ماده زیبایی را نمیآفریند، ولی شکل و صورت آن را میآفریند. در واقع انسان خالق دوم در روی زمین و وابسته به خالق اول است.
سخنران این نشست در ادامه گفت: برخی زیباییشناسی مصنوعی را زیبایی شناسی مطلق میدانند؛ یعنی به جهت اینکه ساخته تخیل، ذات و فکر انسان است، به آن جنبه اطلاقیت میدهند و زیباییشناسی طبیعی را نسبی میدانند. یعنی معتقدند میزان زیبایی در زیباییهای طبیعی، در نظر افراد متفاوت است و نسبت به یکدیگر فرق دارد.
او ادامه داد: دو نوع زیباییشناسی مطلق و نسبی هم داریم. به این صورت که در زیباییشناسی نسبی میگوییم بین ما، چینیها، ژاپنیها و هندیها زیباییشناسی متفاوت است. زیباییشناسی مطلق هم مربوط به زیباییهای است که بین ملتها یکسان است و جنبه بینالمللی دارد. مثل زیبایی خورشید، آسمان، گل و این قبیل موارد که در همه جای دنیا وجود دارد. ادراک زیبایی هم متفاوت است و گاهی حسی، گاهی مادی و گاهی اخلاقی معنوی و درونی است. علاوه بر این زیباییشناسی تخیلی و عقلی هم داریم که زیباییشناسی عقلی بیشتر به فلسفه و کسانی که از فلسفه لذت میبرند مربوط میشود؛ بنابراین زیبایی یک پوشش و شمول همهگیر است و در همه جا میتوان رد پای زیبایی را پیدا کرد.
بررسی عناصر زیباییشناسی شعر عبید در سطح خرد
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به سطوح مطالعه زیباییشناسی اشاره کرد و افزود: زیباییشناسی در دو سطح خرد و کلان قابل بررسی است، که در مورد عبید زاکانی، ما در سطح خرد به بررسی زیباییشناسی عناصر میپردازیم؛ چون اگر بخواهیم به صورت کلان بحث کنیم، باید تمام صد و چند غزل عبید را بخوانیم تمام عناصر زیبایی آن را استخراج کنیم، بعد بر اساس یک فلسفه ساختارگرایی، تمام عناصر را طبقهبندی کنیم و آمارگیری کنیم که عناصر هرکدام مربوط به چه حوزهای است. در نهایت درصد هر کدام را مشخص کنیم، که بعد از آن تازه نیاز به تحلیل دارد و کار بسیار سخت میشود؛ ولی ما معمولاً ابیات را به صورت لغت_معنی مطالعه میکنیم و رد میشویم و خیلی به دنبال تحلیلهای آماری نیستیم.
وی در ادامه ضمن اشاره به مفاهیم، اصطلاحات و نمونههای زیباییشناسی، چند نمونه از اشعار عبید و شاعرانی چون سعدی، مولانا و ... را مورد بررسی قرار داد و گفت: مثلا زلف در بسیاری از موارد شعر ما، از باب سیاه بودن و پوشش دادن، به عنوان کفر به کار رفته است. یا مثلاً در بسیاری از اشعار از درخت سرو استفاده شده، که چون نه به جایی تکیه میدهد و نه میوه میدهد، به سرو آزاد مشهور است؛ به همین دلیل در شعر سعدی معشوقی که خیلی زیبا بوده و برای هیچکس ارزشی قائل نمیشود، به سرو تشبیه میشود.
غزل عبید عرفانی نیست
سخنران نشست در ادامه ضمن ارائه موارد دیگری چون حلقه زلف، خار مغیلان، دیو، پیرمغان، مغ، شیخ و ... به عنوان موارد پرتکراری که برای زیباییشناسی در اشعار فارسی استفاده شدهاند، درباره هر کدام و معانی استخراج شده از آنها توضیحات مختصری ارائه کرد و گفت: یکی از تقابلهای مهمی که در شعر فارسی به آن توجه شده و نمونههای جهانی هم دارد، تقابل شاه و گدا است، که عبید زاکانی هم به این تقابل دامن زده و از آن استفاده کرده است.
تمیمداری در پایان ضمن بیان اینکه در غزل عبید جنبه عرفانی وجود ندارد، غزل شیراز و چند غزل دیگر از عبید را قرائت کرد و به اصطلاحات زیباییشناسی استفاده شده در آنها به صورت موردی اشاره کرد.
نظر شما