پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۹
نویسندگان چینی در راه ماندگان جاده ابریشم

مترجمان ایرانی معتقدند ایران و چین اشتراکات فرهنگی زیادی دارند و ضروری است زمینه آشنایی بیشتر مترجمان و ناشران ایران با ادبیات داستانی چین فراهم شود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-مهسا کلانکی: ادبیات چین در کنار ادب یونان و ایران، از کهن‌ترین ادبیات مکتوب بشر محسوب می‌شود. سرزمین چین از ملل حائز اهمیتی است که در کنار ایران و هند، یکی از قطب‌های باستانی آسیا را تشکیل داده و ویژگی‌های تاریخی و فرهنگی خود را علی‌رغم برخورد نوین تمدن‌ها، همچنان حفظ کرده است. آنچه از مطالعه ادب چین حاصل می‌شود نوعی پایبندی همیشگی به سنت‌های ادبی و الزام کاربرد زبان فاخر تا دوره معاصر است. کشور چین امسال مهمان ویژه سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران است و این موضوع فرصت خوبی برای آشنایی مترجمان ما با آثار نویسندگان و شاعران این کشور است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به همین مناسبت در گفت‌وگو با سه مترجم و نویسنده که آثار چینی را به فارسی ترجمه کرده‌اند، دیدگاه آنان را درباره اشتراکات فرهنگی ایران و چین در آثار داستانی جویا شده است که در ادامه می‌خوانید:

رمان‌های چینی می‌تواند در ایران مخاطبش را پیدا کند
اصغر نوری، مترجمی است که بیشتر او را با آثار فرانسوی‌زبان می‌شناسیم. این مترجم چندسالی است دو کتاب «گوساله» و «دونده دو استقامت» اثر مویان، نویسنده شهیر چینی و برنده جایزه نوبل ادبیات را از فرانسه به فارسی برگردان کرده است. وی درباره آشنایی خود با ادبیات داستانی چین و به ویژه آثار مویان می‌گوید: زمانی که مویان برنده جایزه نوبل شد، به دلیل اینکه کارهایش تنها در مجلات ادبی به فرانسه ترجمه شده بود، من دورادور با این نویسنده آشنا بودم و کاری از او را نخوانده بودم. همان موقع نشر «نگاه» پیشنهاد داد تا کاری از مویان را که به فرانسه ترجمه شده بود به فارسی برگردان کنم.

مترجم دو کتاب «بی‌سواد و فرقی نمی‌کند» و «دفتر بزرگ» اثر آگوتا کریستف، ادامه می‌دهد: آن زمان که کتاب را خواندم از کتاب خیلی لذت بردم و اثر را ترجمه کردم. من پیش از ترجمه این کتاب، از داستان چین صرفاً داستان کوتاه خوانده بودم و زمانی که این کتاب را ترجمه کردم به شباهت جامعه چین با جامعه ایران پی بردم. آنچه مسلم است رمان‌های چین در ایران می‌تواند مخاطب‌هایش را پیدا کند، زیرا شباهت زیادی بین دو ملت چین و ایران از لحاظ زندگی اجتماعی و سیاسی وجود دارد.



مترجمان نسبت به فرهنگ چینی ناآگاه هستند
محمد قاسم‌زاده، از نویسندگان پرکاری است که بیش از 15 عنوان کتاب در حوزه داستان کوتاه، رمان و نقد ادبی تألیف کرده است. وی درباره کم بودن ترجمه آثار چینی می‌گوید: ادبیات چین برای ایرانیان و حتی چه بسا برای خودشان هم سخت‌فهم است. ادبیات کهن چین زیرمجموعه مذهب کنفوسیوس و لائوتسه است. از کتاب‌های کلاسیک به نظر من تنها کتابی اهمیت دارد و ترجمه مناسبی از آن نشده است، کتاب «رویای اتاق سرخ» است. اما متاسفانه مترجم فارسی این کتاب نسبت به فرهنگ چینی کاملاً نااگاه بوده است و حتی نام نویسنده را اشتباه نوشته است در حالی که نام نویسنده جائو شوآ است.

نویسنده کتاب «افسانه‌های ایرانی» و دو رمان «بانوی بیهنگام» و «شهر هشتم» با انتقاد از ترجمه‌های صورت گرفته از زبان چینی به فارسی ادامه می‌دهد: معروف‌ترین نویسنده چینی که بازهم نامش به صورت‌های مختلف در فارسی مطرح شده نویسنده‌ای به نام لوشون است. متاسفانه حتی مترجم آثار این نویسنده هم به چینی تسلط نداشته و به بدترین شکل ممکن این کتاب‌ها ترجمه شده است. در حالی که لوشون نقشی را در ادبیات چین دارد که صادق هدایت در ادبیات ایران. به نظر من آثار این نویسنده مجموعا دوباره باید ترجمه شود.

آداب و رسوم مشترک چین و ایران
زیبا گنجی، مترجمی است که رمان «خون‌فروش» اثر یوهوآ را به فارسی برگردانده است. وی نیز درباره ترجمه آثار نویسندگان چینی به فارسی چنین می‌گوید: مترجمان ما معمولاً به سراغ ترجمه آثار نویسندگانی می‌روند که سرشناس هستند و این سبب شده نویسندگان گمنام مهجور بمانند. در کتاب «خون فروش» سطح فرهنگی و اجتماعی که مردم در آن زمان داشتند به تصویر کشیده می‌شود و خانواده در همه حال تلاش می‌کند پیوند خونی خود را حفظ کنند. در این آثار و همچنین آثار دیگری که خواندم آداب و رسوم شرقی به  خوبی بیان می‌شود.



انقلاب چین تاثیر بسزایی در ادبیات داستانی داشت
انقلاب فرهنگی چین در مه سال 1966 رخ داد و تحت تاثیر این انقلاب بسیاری از آثار به ادبیات کارگری گرایش پیدا کرد. قطعاً این انقلاب تأثیرات زیادی در ادبیات داستانی چین داشته است. نوری در این باره می‌گوید: شباهت‌های دو انقلاب ایران و چین ادبیات دو کشور را به هم نزدیک کرده است. انقلاب چین و انقلاب اسلامی در ایران شباهت‌های زیادی با هم دارند. انقلاب چین باعث شد برخی طبقات اجتماعی خاصی از میان برود و نسل تازه‌ای با مناسبات جدیدی روی کار آید و این موضوع در آثار مویان خیلی پررنگ بود. برای مثال در داستان «دونده دو استقامت» در اردوگاه اتفاقی می‌افتد که افراد متعلق به نظام قبلی‌اند و از طریق کارکرد و ما با اشخاصی مانند بازیگر ستاره سینما، مهندس، معلم سر و کار داریم که در بزنگاه مختلف باید به جامعه برگردند و مشکلات را حل کنند.

وی ادامه می‌دهد: در ایران هم ما چنین انقلابی داشتیم. در حقیقت انقلاب چین یک انقلاب ایدئولوژیک است و انقلاب ایران نیز علیه نظام شاهنشاهی صورت گرفت. از این نظر نویسندگانی مانند مویان در چین زیاد هستند که باید آثارشان ترجمه شود.

قاسم‌زاده هم درباره تأثیر انقلاب چین بر آثار داستانی معتقد است: جنگ جهانی دوم و اشغال چین سبب شد حضور نویسندگان چپ‌گرا در میان مردم تقویت شد. در انقلاب چین هم اندیشه‌های مائو حاکم بر فرهنگ چین شد. مائو معتقد است ادبیات باید توسط کارگران و سربازان نوشته شود.

اشتراکات ایران و چین تنها منحصر به ادبیات داستانی نیست
بی‌شک تمدن‌هایی مانند ایران و چین، کمابیش دارای فرهنگ و هنری نزدیک به هم هستند. در این میان سرزمین چین به لحاظ  داشتن تاریخ و تمدن بسیار کهن غنی و آثار هنری برجسته، جایگاه خاصی دارد. چینیان از دیرباز در شعر و شاعری دست توانایی داشته‌اند و مطالعه تاریخ و فرهنگ آنها حاکی از والا بودن ارزش ادبیات نزد آنهاست، به طوری که در طول تاریخ چین هر دانشمند اهل قلمی ، همواره از حرمت و قداستی عظیم برخوردار بوده است.

نوری درباره شباهت‌های فرهنگی ایران و چین می‌گوید: «گوساله» و «دونده دو استقامت»  دو داستان بلند است. «گوساله» بسیار شبیه ادبیات روستایی ایران است که بزرگانی مانند محمود دولت‌آبادی به آن پرداخته‌‌اند. ماجرای این رمان در روستا می‌گذرد و روستا نماد کشور بزرگ چین است. مویان در این کتاب بسیار فضاسازی کرده است و ما فضای روستا را کاملاً متوجه می شویم. ساز و کار زندگی اجتماعی که در همان روستا است همان سازوکار اجتماعی – سیاسی چین بزرگ است. در داستان دوم داستانی شهری است و  آدم‌هایی که به شهر تبعید شدند. ما در آثار خودمان هم نویسندگانی مانند احمد محمود داریم که محیط کوچکی را انتخاب می‌کند و روابط آدم‌ها بر اساس سیاست و بهتر بگویم گرایش سیاسی شکل می‌گیرد. بزرگ علوی هم این کارها را دارد. از این نظر مخاطبی که ادبیات فارسی را دنبال کرده باشد و نویسنده‌های شاخص را بشناسد وقتی مویان را می‌خواند شباهت‌های زیادی کسب‌ می‌کند. زمانی که ما کتاب غربی می‌خوانیم تفاوت‌ها را نسبت به یک انسان شرقی کاملاً احساس می‌کنیم.

مشترکات زبانی ایران و چین
اما قاسم‌زاده معتقد است شباهت‌های ادبیات ایران و چین به داستان ختم نمی‌شود و زبان مشترکی از لحاظ لغوی میان ایران و چین وجود دارد. وی در این باره می‌گوید: آنچه به اسم چین در فرهنگ باستانی ایران مطرح است چیزی است که ما به آن «ماچین» می‌گوییم. ماچین ناحیه ترک زبان چین است. آنچه در ادبیات چین دیده می‌شود با فرهنگ چینی کاملاً متفاوت است. مشترکات ما، مشترکات زبانی است که هیچکس به آن توجهی نکرده. ما فراوان لغت فارسی در چین داریم. مشترکات فرهنگی ما با چین به دوره قبل از مغول مربوط می‌شود. البته علاوه بر ادبیات ما در نقاشی و جنبه‌های مردم‌شناسی هم مشترکات زیادی داریم.




احترام به خانواده موضوع مشترک ادبیات ایران و چین
زیبا گنجی توجه به خانواده را اصلی‌ترین موضوع مشترک میان ادبیات ایران و چین می‌داند و بیان‌ می‌کند: در داستان‌های چینی من تعصباتی از حُسن توجه به خانواده می‌بینم که نشان می‌دهد اصالت خانواده برایشان بسیار مهم است. محبتی که پدر برای خانواده خودش می‌کند آینه تمام‌نمای یک ملت شرقی است. فرهنگ و ادبیات ما نیز بیانگر احترام به همدیگر است.

ناشران برای ترجمه آثار چینی اتاق فکر تشکیل دهند
ادبیات چین به دلیل سخت بودن خیلی کم به فارسی ترجمه شده است و این سوال مطرح است تا چه اندازه ضرورت دارد علاوه بر مویان و نویسندگان مطرح چین داستان‌های نویسندگان دیگر ترجمه شود؟

نوری در این باره می‌گوید: اگر این اتفاق بیفتد و ترجمه‌ها افزایش یابند بسیار اتفاق خوبی است و به دلیل شباهت‌های دو فرهنگ این امر بسیار ضروری است. فکر می‌کنم دلیل اینکه این اتفاق نمی‌افتد این است که ما مترجم از زبان چینی نداریم و مترجم‌ها اکثراً از زبان دوم یعنی انگلیسی یا فرانسه ترجمه می‌کنند.

مترجم «برهوت عشق» و «دفتر بزرگ» تشکیل اتاق فکر در دفاتر انتشارات را راه حل این مشکل دانست و افزود: اینجا شاید نقش ناشران پررنگ باشد. اگر در انتشارات خود بخش اتاق فکر داشته باشند و درباره کتاب‌ها تحقیق کنند بسیاری از کتاب‌های مهم منتشر می‌شود. اگر نگوییم همه ناشران بسیاری از ناشران این اتاق فکر را ندارند. بسیاری از کتاب‌ها منتشر می‌شود که آن کتاب از جامعه ما خیلی دور است. ولی اگر یک انتشارات فقط گروهی داشته باشد که زبان‌های مختلف را بداند آن موقع کتاب‌هایی که به درد جامعه ما می‌خورد منتشر می‌شود. اگر ناشران ادبیات چین را بررسی کنند شبیه مویان، چین نویسندگان زیادی دارد و ادبیات چین فضای بسیار خوبی برای ترجمه است.

حل مشکلات ترجمه با الحاق ایران به کپی‌رایت
گنجی هم اعتقاد دارد موضوع مهم در ترجمه آثار چینی الحاق ایران به کپی رایت است و تا عضو کپی‌رایت نشویم مشکلات حل نمی‌شود. وی در این باره می‌گوید: این خیلی بد است ما آثار دنیا را بدون اجازه در ایران ترجمه ‌کنیم و به ناشران خارجی می‌گوییم آثار ما را ترجمه کنند. من فکر می‌کنم معضل ارتباط فرهنگی وقتی حل می‌شود که ما عضو کپی رایت شویم.

آیا نمایشگاه کتاب در تعامل ادبیات  ایران و چین موثر است؟
چین امسال مهمان ویژه نمایشگاه کتاب است و ناشران چینی مهمان نمایشگاه کتاب هستند، اما این موضوع تا چه اندازه می‌تواند باعث نزدیکی بیشتر ادبیات ایران و چین شود. چگونه می‌توان یک تعامل میان ادبیات ایران و چین با نمایشگاه کتاب ایجاد کرد؟

نوری در پاسخ به این پرسش بیان می‌کند: مسلماً یک بستر خوب را می‌تواند ایجاد کند که ما از زبان‌های دیگر، به خصوص چینی به فارسی ترجمه کنیم. مترجمان کشورهای دیگر از ادبیات معاصر تنها صادق هدایت را می‌شناسند. با قاطعیت می‌توان گفت ادبیات معاصر ما ترجمه نمی‌شود. ما باید از این فرصت گروه چینی به نفع ادبیات خودمان استفاده کنیم. اگر وزارت فرهنگ و  ارشاد اسلامی در نمایشگاه از ناشران چینی دعوت کرده است ما باید انرژی خودمان را برای معرفی ادبیات ایران به کشورهای دیگر استفاده کنیم.

اما قاسم‌زاده نظر دیگری دارد، وی اعتقاد دارد مهمان ویژه بودن چین چندان تاثیری در روابط فرهنگی دو کشور و ترجمه‌های آثار ندارد، به عقیده این نویسنده چین فضای باز اقتصادی وجود دارد، نه فضای باز فرهنگی و دولت چین حاضر نیست برای نویسندگان ایرانی سرمایه‌گذاری کند.
 
 
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها