در نشست «تأثير ادبيات فارسي در ادبيات انگليسي» عنوان شد:
هدف جوادی در آثارش همان هدف ادبیات تطبیقی است
احمد سمیعی(گیلانی) در نشست معرفی و بررسی کتاب «تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» نوشته و ترجمه حسن جوادی، گفت: کارهایی که جوادی نوشته است، ممکن است عنوان ادبیات تطبیقی نداشته باشد ولی در واقع همه آنها در حوزه ادبیات تطبیقی قرار میگیرد و من جوادی را بیشتر در حوزه ادبیات تطبیقی میبینم تا در حوزه ایرانشناسی.
پخش ویدئویی از گفتههای حسن جوادی، نویسنده کتاب، درباره ساختار کتاب و چگونگی نوشتن آن، آغازبخش این نشست بود. به دلیل اینکه نویسنده کتاب ساکن آمریکا است و امکان حضور در این نشست را نداشت، فیلمی از ارتباط تصویری او که در آن به بحث پیرامون کتاب پرداخته است، پخش شد.
طبق گفته جوادی موارد مورد بحث او در این کتاب از دوره صفویه و زمانی که تاجران انگلیسی به ایران آمده و سفرنامههایی از سفر خود به ایران نوشتهاند، شروع میشود. وی ترجمه رباعیات خیام به انگلیسی را یکی از مهمترین مسائل تاثیرگذار بر شناخت ایران و ادبیات فارسی در کشورهای اروپایی دانست و گفت: رباعیات خیام در انگلیسی، درواقع خیام و تا حدی ادبیات فارسی را به جهان میشناساند.
وی در ادامه به داستان نگارش کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» اشاره کرد و افزود: داستان نگارش این کتاب به دوران تحصیل من در دوره کارشناسی در دانشگاه تبریز برمیگردد و کار در مورد این موضوع را از آن زمان شروع کردم. البته آن زمان پژوهش محدود بود و یک سال بعد به دانشگاه کمبریج رفتم و زیر نظر اساتید آنجا کار کردم. در دوره دکتری همین موضوع را به عنوان موضوع رساله خود قرار دادم، آن را گسترش دادم و توانستم خیلی کار کنم.
نویسنده کتاب در ادامه ضمن بیان چگونگی آشنایی خود با بروان و ملاقات و همکاری با او، به ساختار کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب شامل دو بخش است که بخشی از آن شامل مقالاتی است که در انگلیس نوشتهام و زمانی که به ایران آمدهام در مجله ایرانیکا به چاپ رسانیدم. چاپ این کتاب پس از نگارش به تعویق افتاد ولی در سال 1993 میلادی به چاپ رسید و بار دیگر در سال 95 در کالیفرنیا چاپ شد. کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» در اصل به زبان انگلیسی نوشته شده است و آنچه که نزد شماست، ترجمهای است که از این کتاب خود انجام دادهام.
جوادی بیشتر متخصص ادبیات تطبیقی است تا ایرانشناسی
احمد سميعي (گيلاني) ضمن بیان اینکه تا قبل از خواندن این کتاب با نویسنده این کتاب هیچ آشنایی نداشتم گفت: قبل از خواندن این اثر و از طریق تعریف یکی از دوستان تصور من از این نویسنده بیشتر یک ایرانشناس بود ولی بعد از مطالعه این کتاب، من جوادی را بیشتر در حوزه ادبیات تطبیقی میبینم تا در حوزه ایرانشناسی. یعنی زمانی که آثار این نویسنده را مطالعه میکنید و به علاقههای او توجه میکنید، میبینید که بیشتر علاقههایی از خود نشان میدهد که یک تطبیقگر دارد و به دلیل تسلط بر چند زبان نظیر انگلیسی، فرانسه، عربی، ترکی و ... به نظر بنده صلاحیت این کار را هم دارد. کارهای جوادی به اینکه از هم دور هستند ولی همگرایند، یعنی در مجموع همه یک مطلب یا موضوع را میگویند، یعنی همان کاری که ادبیات تطبیقی میکند.
او ادامه داد: کار ادبیات تطبیقی این است که وجوه مشترک ادبیات و فرهنگهای دنیا را کشف کند و نشان دهد و این باعث نزدیک شدن فرهنگها به یکدیگر و ایجاد نوعی همزیستی مسالمتآمیز میشود و مقصد عالی ادبیات تطبیقی مسالمت میشود یک وحدت جهانی است. کارهایی که جوادی نوشته است، ممکن است عنوان ادبیات تطبیقی نداشته باشد ولی در واقع همه آنها در حوزه ادبیات تطبیقی قرار میگیرد.
احمد سمیعیگیلانی
سمیعی در ادامه به تعدادی از کارهای جوادی اشاره کرد و گفت: وقتی به مجموع آثار جوادی در حوزه سفرنامه، طنز و ترجمه و... نگاه کنید، میبینید که با توجه به اینکه در هیچ کدام از این حوزهها تخصص ندارد، ولی یک مقصد، هدف و جامعیتی دارد که شاید خود او هم از آن آگاه نباشد و این هدف، همان هدف ادبیات تطبیقی است. بنابراین این شخصیت برای من بسیار جالب بود و بسیار خوشحالم که دعوت در این نشست باعث شد که من حداقل با عنوان آثار این شخص آشنا شوم.
وی ضمن اشاره به سابقه تدریس و فعالیت جوادی در دانشگاه کمبریج و تهران، اظهار کرد: این فرد کارنامه درخشانی دارد ولی درباره این کتاب باید بگویم که عنوان کتاب با مباحث مطرح شده در آن به هیچ وجه مطابقت ندارد و عنوان کتاب فقط با بخشی از فصل پنجم، فصل ششم، هفتم و هشتم همخوانی و نزدیکی دارد.
سمیعیگیلانی در ادامه اظهار کرد: «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» در واقع دو تا کتاب است که فصل اول تا نیمی از فصل پنجم اصلا با عنوان کتاب همخوانی ندارد و دلیل آن هم تاریخچه کتاب است که ابتدا پایاننامه جوادی بوده و عنوان آن کمی متفاوت بوده است. بعدا چیزهایی به آن افزوده که از فصل پنجم به بعد کتاب است. جوادی میتوانست این کتاب را در قالب دو کتاب جداگانه منتشر کند. ناشران باید توجه میکردند که این عنوان فقط مربوط به شاید نصفی از کتاب است نه بیشتر. در مجموع من این نویسنده را آدم جالبی میدانم، چرا که با وجود نوشتن درباره موضوعات مختلف، یک هدف و موضوع را بیان میکند.
«تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» از آثار درخشان حوزه تطبیق انگلیسی- فارسی است
مصطفی حسینی، دیگر سخنران این نشست صحبتهای خود را در دو بخش معرفی کتاب و قسمتهای جا افتاده کتاب ارائه داد و گفت: کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی»، حاصل پنج دهه تحقیق و تطور در ادبیات فارسی و انگلیسی است و کمتر مقاله یا کتاب قابلی در این زمینه وجود دارد که از چشمان نویسنده این کتاب دور مانده باشد و تحقیقات او بر منابع معتبر و درجه اول استوار است. نویسنده برای نگاشتن این کتاب نخستین سفرنامههای مبلغان دینی و سیاحان، مجلهها و نشریههای قدیمی و درباری، جُنگها و گزیدههای ادبی، فعالیتهای ادبی و زبانشناختی کمپانی هند شرقی و....را با دقت بسیار و کمنظیری مورد بررسی قرار داده است.
او ادامه داد: علاوه بر منابع فارسی و انگلیسی از منابع نوشته شده به زبان ترکی و فرانسوی هم در مواردی بهره برده است. جوادی در بسیاری از موارد صرفا به اشاره به آثار بسنده نمیکند و اغلب در فصول کتاب ببه شرح محتوای آن اثر نیز میپردازد. همچنین در خلال برخی از فصول کتاب علاوه بر مستشرقان انگلیسی، به برخی از شرقشناسان مطرح اروپایی که بر روند تشکیل و تسریع شرقشناسی در انگلستان تاثیرگذار بودند نیز نقلی میزند.
مصطفی حسینی
حسینی در ادامه به کتابهایی که قبل از کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» در این حوزه نوشته شده اشاره کرد، این کتاب را یکی از آثار درخشان حوزه تطبیق انگلیسی- فارسی خواند و افزود: گستره این تحقیق پنج قرن را دربرمیگیرد و تا آنجا که میدانم درباره تاثیر ادبیات فارسی بر ادبیات انگلیسی کتابی به جامعیت و وسعت کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» وجود ندارد. البته بین این کتاب و کتابهای مشابه قبلی شباهتهایی هم وجود دارد اما به گفته مولف، وی از تکرار تحقیقات قبلی پرهیز کرده و غالبا به موضوعاتی پرداخته که از چشم محققان پیشین مغفول مانده است.
این سخنران نشست ضمن بیان مختصری در سابقه دیگر مولفان ایرانی که به تحقیق درباره تاثیر ادبیات فارسی بر انگلیسی پرداختهاند، به نکات اصلاحی در کتاب اشاره کرد و گفت: ضبطهای دوگانه یا چندگانه، بیتوجهی به ضبط اشهر، ضبطهای نادرست و نامانوس، بوی ترجمه و فارسی نافصیح، سبکها و دوگانگیهای مضمونی و چند مورد دیگر جزو نکات اصلاحی این کتاب هستند.
وی در ادامه به ارائه نکات تکمیلی در رابطه با کتاب پرداخت و ضمن خواندن قسمتهایی از کتاب به عنوان مثال و نمونه، هر نکته را توضیح داد و اضافه کرد: موارد فراوانی در کتاب وجود دارد که از شعر و حکایت شاعران و نویسندگان و ادیبان بزرگ استفاده شده اما در منابع چیزی درباره آن ذکر نشده است و جا دارد که مولف در ویرایش بعدی این موارد را تصحیح کند و به این موارد اشاره داشته باشد.
ای کاش جوادی خودش کتاب را ترجمه نمیکرد
مجدالدین کیوانی دیگر سخنران نشست در ادامه صحبتهای مصطفی حسینی و تاکید بر نکات و ایرادات وارده بر این کتاب، به اشکالات ویراستاری کتاب اشاره کرد و گفت: حیرت میکنم که این کتاب را سازمان سمت چاپ کرده، بهخصوص که به نام نامی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم مزین شده است، یعنی پای فرهنگستان را هم به میان کشیدهاند. چرا باید این کتاب که زیر نظر سازمان سمت و فرهنگستان زبان و ادب فارسی چاپ شده است، اینقدر ایراد داشته باشد؟ خود من هم متوجه برخی اشکالات و به هم ریختگیهای کتاب شدم و این چیزی که آقای حسینی گفتند موید نتیجهگیری من شد که ای کاش جوادی خودش کتاب را ترجمه نمیکرد.
مجدالدین کیوانی
او ادامه داد: جوادی بیشتر عمر خود را خارج از ایران گذرانده، بنابراین از تحولات زبان فارسی به خصوص در سالهای اخیر دور بوده است، چرا که زبان فارسی ما هر دهه تغییر کرده، به خصوص اگر نشریات و روزنامههای دو سه دهه اخیر را با مطبوعات قبل از انقلاب مقایسه کنید، این تفاوتها را در نوع نگارش، واژگان و اصطلاحات میبینید که نویسنده کتاب به دلیل دور بودن از کشور و این حالوهوا خیلی این تغییرات را لمس و درک نکرده است. شاید جوادی قصد داشته که از کار عباس میلانی که خود کتاب نوشته و ترجمه کرده و هم در نگارش و هم در ترجمه خوب عمل کرده، تبعیت کند. تصور ميكنم اگر جوادي اين كتاب را به مترجم فارسي زبان وارد و حرفهاي مي سپارد و خودش فقط نظارت ميكرد و اگر مترجم ابهامي داشت، برطرف مي كرد، بهتر بود.
کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» به ویرایش مجدد نیاز دارد
کیوانی کتاب «تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی» را یک بررسي تاريخي یعنی تحقيق در زمان و يك اثر توصيفي خواند و بیان کرد: جوادي در این کتاب به مرور تاريخي آنچه كه شرقشناسان غربی، بهخصوص انگليسيزبانها، در مورد ايران و شرق نوشتهاند پرداخته است. موضوعي كه جوادي براي نگارش اين اثر انتخاب كرده است آن قدر جا داشته كه تا مقطع دكترا به آن بپردازد اما وي فقط تا قرن ۱۹ به آن پرداخته است. با نگاه به عنوان كتاب «تأثير ادبيات فارسي در ادبيات انگليسي»، نخست اینطور به نظر میرسد كه در اين كتاب ادبيات كشوري بر ادبيات كشور ديگري تأثير گذاشته، اما طبق تعریف خود جوادي و همچنين بر اساس مندرجات كتاب، متوجه ميشويم كه نویسنده روند شناخت و آشنايي انگليسها با ادبيات، فرهنگ، تاريخ و اديان ايران را بررسي كرده است. به عبارت ديگر اين اثر تنها به بررسی ادبیات نپرداخته، بلكه تاريخ، اديان، كتب سياست مداران و سياحان را نيز بررسي كرده است.
او ادامه داد: در اين اثر گاهي نگاه انگليسيها به ايران منفي و در بخشي ديگر مثبت ارائه شده است، به گونهاي كه برخي از شعرا و نويسندگان انگليسيزبان خود را مديون ادبيات فارسي ميدانند. لازم به ذکر است که اين اثر به عنوان مواد خام، كتاب خوبي است اما برای رفع اشکالاتش به بازنويسي نیاز دارد ، به همین دلیل لازم است كه اصل انگلیسی کتاب برای ترجمه به یک مترجم فارسیدان سپرده شود و همچنین برای رفع اشکالات ویرایشی نیاز به ویرایش مجدد دارد.
نقد امروزی همان شرح قدیم است
سمیعیگیلانی در انتهای نشست و در پاسخ به یکی از حاضران جلسه، در رابطه با تفکیک نقد و ویرایش، بیان کرد: در نگاه ما یک سوءتفاهم درباره نقد وجود دارد. نقد درواقع محک زدن و عیار است. یعنی نقد این نیست که بگوییم حتما کتاب را مردود میدارد یا غلطهای آن را میگیرد، چرا که آن مسئله کار ویرایش و وظیفه ویراستار است. متاسفانه وزارت ارشاد زمانی که میخواهد به نقد جایزه بدهد، به ویرایش جایزه میدهد نه نقد. نقد در واقع به مثابه شرحی است که ما در قدیم داشتیم. یعنی کتاب را طوری میشناساند که خواننده به رموز آن پی ببرد و آن کدهایی را که نمیشناسد به او میشناساند.
وی افزود: نقد امروزی درست همان چیزی است که در قدیم به آن شرح میگفتیم، مثل شرح مثنوی. حتی تفسیر عارفانه قرآن، درواقع نقد قرآن است و این به این معنی نیست که قرآن را مردود یا دارای نقایصی میداند، بلکه از این طریق قرآن را میشناساند. ما نقد را از قدیم داشتهایم. مقدار زیادی از مواردی که عینالقضات در نامهها و سایر آثار خود میگوید، نقد و حتی نقد امروزی است. بنابراین ما نقد را از گذشته داشتهایم، منتها نام آن را نمیدانسته و نام شرح را بر آن گذاشتهایم. بنابراین به نظر من وزارت ارشاد باید در این کار خود تا حدی تجدید نظر کند و جوایز ویرایش و نقد را به درستی اهدا کند. ویرایش نقد نیست، اینکه در صحت مطلب وارده دقت شود، ویرایش است ولی نقد امروزی در واقع محک زدن مطلب، شرح آن کتاب و نشان دادن ارزش و جایگاه آن اثر در آثار مشابه است. نقد هنوز جا نیفتاده و نقد امروزی خیلی کم داریم.
سایه اقتصادینیا که از حاضرین در این نشست بود در انتهای برنامه و در بخش پرسش و پاسخ این جلسه با اشاره به صحبتهای سخنرانان نشست، گفت: این که گفته شد کار به لحاظ فارسینویسی بسیار ضعف داشت و در پروسه تهیه کتاب، انرژی ویراستار صرف انشا و جملهپردازی و ... میشد، درست است اما علت اینکه جزئیات جامانده است که دید کلیتری بر پردازش کتاب حاکم بوده است و طبیعتا ممکن است که نکات ریزی جامانده باشد که این علت است ولی دلیل نیست.
او ادامه داد: مسائلی مثل ناهمخوانی عنوان کتاب با مطالب آن یا مطلبی که در پشت جلد آن کار شده که در اینجا مورد نقد قرار گرفت، همه در حوزه کار ویرایش بوده است. یعنی اگر ویرایشگر آن دید را اتخاذ میکرد، این پشت جلد را انتخاب نمیکرد و این عنوان هم نمیآورد و همه اینها در زمره وظایف ویراستار قرار میگرفت. اشکال این است که نام دو سازمان بزرگ روی جلد این کتاب است. اگر این کتاب در یک نشر خصوصی منتشر میشد، انتظار ما شاید با مقدورات و مقتضیات آن نشر هماهنگ میشد. وقتی نام فرهنگستان زبان و ادب فارسی، همراه با نام انتشارات سمت و با نام مشخص ویراستار روی جلد میآید، انتظار بالایی از اثر شکل میدهد، بنابراین در این زمینه انتقادات پذیرفته است.
اقتصادینیا با اشاره به صحبتهای حسینی، اظهار کرد: برداشت من از بخشی از صحبتهای شما این بود که نویسنده دید همدلانهای با پژوهشگران داخل ایران نداشته که من این را تایید میکنم. اولین مصداق در تایید این امر کتابشناسی انتهای کتاب است که نشان میدهد اصلا پژوهشهای داخل کشور دیده نشده است و آنجا هم که دیده شده، کم انگاشته شده است و این به هیچ وجه منحصر به کار آقای جوادی نیست. این یک دردی است که ما به آن مبتلا هستیم که نگاه ستایشگرانه به آثار آنها داریم ولی آنطرفیها زحمات، تلاش و کار ما را نمیبینند و فقط به کار خودشان رفرنس میدهند.
نظر شما